الگو های کلاسیک(برگشتی)
مقدمه : انسان همواره به دنبال پیدا کردن الگوست و به همین علت در بازار های مالی هم برای شرایط مختلف الگوهایی را تعریف کرده اند ، به همین منظور ما در این مقاله سعی بر این داریم که الگوهای کلاسیک را به طور کامل توضیح دهیم و با استفاده از تصاویر این الگوها به روش کارکرد این الگوها و نکاتی را که به ما هشدار میدهند آموزش دهیم.
الگوهای کلاسیک دو نوع هستند:
نوع اول: الگوهای برگشتی
نوع دوم: الگوهای ادامه دهنده
درکندل ها نیز، ژاپنی ها بر روی آنها اسم های مختلفی گذاشته اند، مانند پوشای نزولی و صعودی ، مرد دار آوز ، چکش و. . همه ی اینها بیانگر این است که انسان به دنبال الگو های مختلف است و برای هر کدام هم اسم های متناسبی را انتخاب کرده اند ، مثلا برخی از الگوها شبیه دره و برخی شبیه به قله است و به همین ترتیب برای شکل های مختلف و الگو های مختلف نام های متناسبی را انتخاب کردند.
خب ما بیان کردیم که این الگو های کلاسیک به دو نوع تقسیم میشوند : 1. الگوهای برگشتی 2. الگو های ادامه دهنده
نوع اول : الگوی برگشتی
الگوی برگشتی به طور کلی به این معناست که با ایجاد شدن این الگو روند حرکت سهم تغییر میکند ، به طور مثال اگر مسیر حرکت یک سهم صعودی باشد با ایجاد الگوی برگشتی مسیر حرکت سهم به سمت نزول تغییر پیدا میکند، این مطلب این نکته را به همراه دارد که الگوی برگشتی هم در سقف و هم در کف تشکیل میشود.
اولین الگوی برگشتی: الگوی سر و شانه است، در این تصویر نمای یک الگوی سر و شانه را ببینید.
این الگو نکته هایی دارد که در بازار بورس به آن زیاد توجه نشده و باعث اشتباه کردن میشود و این اشتباهات باعث ایجاد ضرر های پی در پی میشود.
این الگو در روند یک سهم اینچنین دیده میشود که سه قله در سهم وجود دارد و یکی از آنها سر بوده و آن دو قله دیگر شانه سمت راست و چپ است. و یک خطی هم از کف قله های هر دوشانه به هم وصل میشوند که به آن اصطلاحا خط گردن هم میگویند، که در برخی از الگوهای کندلی هم این چنین مواردی داشتیم.
نکات الگوی هد اند شولدرز (سر و گردن)
- زمانی ما میتوانیم در انواع الگو ها روی آنها تایید بگذاریم که خط روند آن بشکند. در این الگو خط روند همان خط گردن است که وقتی به سمت بالا یا پایین شکسته شده یعنی این الگو تایید شده و انتظار فعالیت در زمینه خود را از او خواهیم داشت.
نکته : مسئله مهم در الگوی سر و شانه این است که خط گردن رو به بالا یا پایین شکسته شود و این اتفاق وقتی تثبیت شد به ما هشدار خرید یا فروش میدهد؛ اما خیلی از تحلیل گران به این شکسته شدن خط گردن دقت نمیکنند و در روند سهم به مشکل میخورند.
- نکته دیگری هم که مهم است این که باید به حجم معاملات در قله های سر و شانه ها دقت کرد. چرا که در الگوی سر و شانه ای که منجر به ریزش میشود حجم معاملات در قله شانه سمت راست از حجم معامله در قله سر کمتر است .
نکته : موضوع دیگری هم که مهم است این است که اگر حجم معاملات در قله سمت راست نسبت به کفش در حال افزایش بود یعنی اینکه فروشنده ها میل و قدرت بیشتری نسبت به خریدار ها دارند و این سیگنال را به ما میدهد که احتمال ریزش و شکست خط گردن وجود دارد.
- نکته دیگری هم که مهم است این است که وقتی که هر خط حمایتی که شکسته میشود یقینا یک پول بک هم وجود خواهد داشت این پول بک میتواند به ما کمک کند تا با ضرر کمتری بفروشیم و در این پول بک همیشه احتمال ایجاد صف خرید وجود دارد و افراد مبتدی ندانسته و با تجربه و علم کمی که دارند فکر میکنند که سهم در جریان خوبی است ولی نمیدانند که این پول بک قبل از نزول است، ولی فردی که علم یا تجربه متکی به علم داشته باشد منتظر می ماند تا این خط گردن دوباره رو به بالا شکسته شود و اگر این خط گردن رو به بالا شکسته شد، بعد از این به سهم ورود میکند و باعث سود سازی میشود.
- در تمام الگو های کلاسیک این نکته مهم است که باید یک خط روندی شکسته شود تا اینکه این الگو دارای اعتبار باشد وگرنه این الگو، الگوی کار آمدی نیست؛ مثلا در همین الگوی سروشانه باید خط گردن رو به پایین یا بالا شکسته شود تا اینکه این الگو بیان گر نزول یا صعود باشد و اگر این خط روند شکسته نشد ورود یا خروج از این سهم یک کار غیر اصولی است. در اصل میتوان گفت که این الگو تشکیل شده است ولی تایید نشده است و تایید این الگو به این است که نیک لاینش(خط روند) شکسته شود.
- در اصل روند سروشانه وقتی از سر در حال اصلاح به سمت شانه سمت راست هست معمولا باید یه موج 62 درصدی اصلاح کند و بعد از اصلاح به سمت پایین برای تشکیل راس سمت راست باید 62 درصد برگشت هم به سمت بالا باشد و اگر این درصد برگشت هرچقدر کمتر باشد باعث میشود که این الگو درصد تاییدش کمتر باشد.
- الگوی سروشانه ای مورد تایید است که در انتهای یک روند صعودی یا نزولی باشد ، حال اگر این الگو در کف بود باید در انتهای یک روند نزولی باشد و اگر الگوی سروشانه در سقف بود باید در انتهای یک روند صعودی قرار بگیرد.
- هدف الگوی سروشانه : برای تعیین هدف این الگو باید از سر به گردن و سرشانه ، بر روی این سه نقطه( ABC ) پروجکشن یا فیبوناچی را پیاده کنیم تا هدف صعود یا نزول این الگو را مشخص کنیم.
- نیک لاین در این الگو نمیتواند صعودی باشد به این معنا که در یک روند صعودی یا یک روند صعودی بسیار تند یک الگوی سروشانه با یک خط گردن بسیار تند با شیب بسیار بالا رسم کنیم ، این الگو به این شکل دارای اعتبار نیست و اگر خط گردن دارای یک روند و شیب ملایم بود مورد تایید است و مشکلی هم ندارد.
الگوی double bottom دو قله کنار هم
نکات این الگو
- این الگو باید در انتهای یک روند صعودی یا نزولی شکل بگیرد و نمیشود که در وسط یک روند باشد ، و اگر در انتهای یک روند نزولی و در کف شکل گرفت و اگر خط روند خود را (قله ها) شکست به این معناست که این روند در حال تغییر است و از نزولی بودن به صعودی شدن در حال تغییر است و اگر هم در انتهای یک روند صعودی شکل گرفت و خط روند قله ها را شکست به ما میگوید که این روند به سمت نزولی شدن در حال تغییر است.
- این الگو در روند های صعودی و نزولی شکل میگیرد و در روند های خنثی و ساید بی اعتبار است و قابل تایید نیست و همان طور هم که گفتیم باید در انتهای یک روند صعودی یا نزولی باشد نه در وسط یا میانه راه یک روند.
- همانند این الگو که گفتیم که دارای دو قله یا دو دره است و این الگو را شکل میدهد، الگوی دیگری هم داریم که به همین شکل است و همین کارایی را دارد و همین نکته را به ما متذکر میشود آن هم الگوی سه قله یا سه دره است که همین کارایی را دارد و همینطور هشدار میدهد و قواعدش مانند دو قله یا دو دره است.
- روش پیدا کردن هدف این الگو هم مانند روش پیدا کردن هدف در الگوی سروشانه است یعنی شما میتوانید با ابزار فیبوناچی یا پروجکشن با مشخص کردن کف ها یا قله ها به تناسب صعودی یا نزولی بودن روند سهم، هدف آن سهم را مشخص کنید.
- حجم معاملات هم در این الگو به این صورت است که در قله اول حجم معاملات بالاست و اگر هم حجم معاملات در قله دوم هر چقدر کمتر باشد، احتمال شکسته شدن خط روند کمتر است. و هرچقدر قدرت بیشتری داشته باشد هشدار آمادگی فروش یا خرید را به تناسب به روند میدهد.
برای آموزش سایر انواع کندل ها به طور کامل، کندل شناسی الگوهای برگشتی را بخوانید.
گروه بی نظیر
مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه تحلیلگر بازار مالی فارکس تحلیلگر ارشد سایت یار سرمایه برگزاری بیش از صد دوره آموزشی تحلیل بورس و فارکس عضو تیم icf_market تنها ارائه دهنده سبک ولوم تریدینگ به زبان فارسی در دنیا
شناخت ۵ تا از مهمترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
بیشتر تریدرهایی که در بازارهای مالی مانند بورس فعالیت دارند، برای خرید دارایی در این بازارها و کسب سود، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. چراکه تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی و سریع برای بدست آوردن نتایج تحلیلی است. مهمترین بخشهای این نوع از تحلیل، بحث الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک است که در ادامه به معرفی ۵ مدل از مهمترین و کاربردیترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال میپردازیم. همچنین این مفاهیم جزو پایه و اساس یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که حتی تریدرهای حرفهای هم آموزشهای خود را از آن آغاز کردهاند. پس اگر شما نیز برای فعالیت در بازارهای مالی مختلف آماده هستید و میخواهید با تسلط به تحلیل تکنیکال و الگوهای قیمتی به سرعت مسیر موفقیت در این بازارها را طی کنید، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
چرا الگوهای قیمتی اساس تحلیل تکنیکال هستند؟
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک نقش بهسزایی دارند، چراکه این الگوها بهصورت مکرر در نمودارهای قیمتی تکرار میشوند. اگر شما نمودارهای قیمتی چند سال گذشتهی یک دارایی مالی را بررسی کنید، انواع الگوهای قیمتی را در آن مشاهده خواهید کرد. اما چرا الگوهای قیمتی در نمودارها تکرار میشوند؟ از این قضیه چه نتیجهای میتوان گرفت؟!
بهصورت کلی، دانش تحلیل تکنیکال که یک تحلیل فنی است، براساس این فلسفه شکل گرفته که: «تاریخ در بازارهای مالی تکرار میشود!» اگرچه نمودارها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال دقیقاً شبیه به هم نیستند، اما با شباهت بسیار این الگوها در مسیر روند قیمتها شکل میگیرند و تحلیلگران از روی این الگوها به تحلیلهای موردنظر خود دست مییابند. الگوها در واقع اشکالی هستند که روی نمودارهای قیمتی شکل میگیرند و مسیر روند، مقاومتها، حمایتها و …. را برای ما مشخص میکنند. در ادامه ضمن معرفی انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، ۵ مورد از مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد.
الگوهای قیمتی چگونه شکل میگیرند؟
اگر نمودارهای تحلیلی را بررسی کنیم، میبینیم که در آنها منحنیها و خطوط مختلفی وجود دارند که در کنار هم قرار گرفتهاند. الگوها زمانی شکل میگیرند که این خطوط را به هم متصل کرده و یک شکل هندسی یا غیر هندسی ایجاد کنیم. وقتی خطوط را به هم وصل میکنیم، مفهومی به نام «خط روند» ایجاد میشود. در واقع، خط روند از اتصال سقفهای قیمت (بالاترین خطوط موجود در نمودارها که به آنها مقاومت هم میگویند) یا کفهای قیمتی (پایینترین خطوط موجود در نمودارها که به آنها حمایت هم گفته میشود) ایجاد میشوند. بر همین اساس، خط روندی که شیب رو به بالا داشته باشد، یک خط روند صعودی است و زمانی چنین روندهایی شکل میگیرند که سقفها بالاتر از قیمت قبلی خود قرار میگیرند و با اتصال آنها یک شیب صعودی ایجاد میشود.
حالا اگر قیمتها هر بار کف پایینتری را تجربه کنند، خط روند شیبی رو به پایین خواهد داشت که اصطلاحاً به آن خط روند نزولی گفته میشود. با توجه به این که الگوها از خطوط روند ساخته میشوند، حالا به سراغ انواع الگوها میرویم.
چند نوع الگوی قیمتی داریم؟
بهصورت کلی دو نوع الگوی قیمتی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که الگوهای قیمتی دیگر جزء زیرمجموعههای این دو نوع الگو هستند. دو نوع الگوی قیمتی اصلی را میتوان به صورت زیر بررسی کرد:
وقتی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک، تغییر روند کنونی را نشان دهند، با عنوان الگوهای بازگشتی شناخته میشوند. این الگوها نشان میدهند که قدرت خرید سهامداران کاهش پیدا کرده است. برای مثال، وقتی یک روند صعودی شکل میگیرد که در آن برخیها مشتاقانه مشغول خرید هستند، با یک حرکت ناگهانی متوقف میشود که نشان دهندهی هجوم فروشندگان و به توازن رسیدن تعداد فروشندگان و خریداران در بازار است. حالا اگر برعکس حالت قبلی، فروشندگان با اشتیاق بیشتر بفروشند و از خریداران پیشی بگیرند، خط روند دچار نزول میشود و الگوهای بازگشتی ایجاد میشوند. این الگوهای وقتی ایجاد میشوند، خط روند خلاف حرکت قبلی خود در جهت مخالف شدت میگیرد.
از جمله الگوهای بازگشتی میتوان «الگوی سر و شانه»، «الگوی سقف و کف دوقلو» و «الگوی سقف و کف سهقلو» را نام برد.
الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک به الگوهایی گفته میشود که یک وقفهی موقت در روند کلی قیمت ایجاد میکنند. بهصورت کلی، گاهی الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک حالتی را ایجاد میکنند که در آنها برای یک مدت محدود، قیمت دچار نوسان در جهت عکس روند میشود و سپس این حالت محو شده و روند به مسیر قبلی خود ادامه میدهد. نکته قابل توجه در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال این است که معمولاً در ابتدای شکلگیری این الگوها نمیتوان تشخیص داد که بازگشتی هستند یا ادامه دهنده، تا وقتی که الگو کامل شود!
از جمله الگوهای ادامه دهنده میتوان «الگوی پرچم»، «الگوی پرچم سه گوش»، «الگوی کنج»، «الگوی مستطیل» و «الگوی مثلث» را نام برد.
نکته:
در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال توصیه میشود که روند را همیشه ادامه دهنده در نظر بگیریم، مگر این که بازگشتی بودن آن روند تأیید و ثابت شود. پس باید ابتدا هر روندی را ادامه دهنده تصور کنیم و براساس آن تحلیل خود را انجام دهیم، تا زمانی که الگو کامل شود و روند آن نیز مشخص گردد!
۵ مورد از مهمترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
اگرچه الگوهای قیمت بازگشتی و ادامه دهنده انواع مختلفی دارند، اما در ادامه برخی از مهمترین و قویترین الگوهای قیمتی را بررسی میکنیم که تحلیلگران در تحلیلهای خود بیشترین برخورد را با این نوع از الگوها خواهند داشت. ۵ مورد از قویترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک به قرار زیر هستند:
الگوی سر و شانه را میتوان محبوبترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفت که کارایی آن در طول زمان ثابت شده است. این نوع الگو از اتصال سه قله متوالی تشکیل میشود که دومین قلهی آن به نسبت قلههای کناری ارتفاع بلندتری دارد؛ به همین خاطر به آن قله سر و به قلههای کوتاهتر کناریاش، شانه میگویند و در نهایت الگویی به شکل سر و شانه بر روی نمودار قیمتی شکل میگیرد. حالا اگر همین شکل به واسطهی اتصال سه دره شکل بگیرد، به آن «الگوی سر و شانه معکوس» گفته میشود. از روی شکل این نمودار میتوان به رفتار خریداران و فروشندگان در بازهی زمانی شکلگیری الگو پی برد. در ابتدا با نفوذ خریداران، قلهی اول شانه شکل میگیرد، سپس با هجوم فروشندگان، روند دچار نزول شده، سپس خریداران به میدان برمیگردند و با شکستن مقاومت شانه، بیشتر از پیش صعود کرده و قلهی سر را در الگو شکل میدهند.
این رقابت بین فروشندگان و خریداران ادامه پیدا میکند تا این که قله شانه دوم هم شکل میگیرد و الگو تکمیل میشود. حالا تحلیلگران تکنیکال از روی این اتفاقات میتوانند روند پس از الگوی سر و شانه را به صورت بازگشتی پیش بینی کنند!
الگوی کف یا سقف دوقلو، همانطور که از نام آن هم پیداست، به دو قله یا دو دره همسان اشاره دارد که تقریباً به یک اندازه در روند پیش رفتهاند. این الگو در اغلب اوقات در سقفهای دوقلو به شکل حرف «M» و در کفهای دوقلو، به شکل حرف «W» در نمودار دیده میشود و یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به حساب میآید. این الگو نشان دهندهی دو تلاش ناموفق برای ادامه حرکت صعودی در نمودار برای عبور از خطوط مقاومت است که در حالت کف دوقلو، نشان دهندهی تلاش برای عبور از حمایتها و کاهش قیمت است. در نهایت، معمولاً پس از شکلگیری این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت یا حمایت، بهصورت نزولی یا صعودی تغییر جهت میدهد.
الگوی کف و سقف سهقلو زمانی ایجاد میشود که کشمکش بین خریداران و فروشندگان در الگوی کف و قیمت دوقلو همچنان ادامه پیدا کرده و منجر به تشکیل یک قله یا دره دیگر در نمودار قیمتی شود. در این صورت، الگوهای کلاسیک معاملاتی بهجای مشاهده دو دره یا قله، شاهد تشکیل سه قله یا سه دره متوالی در نمودار قیمتی خواهیم بود که نشانهی بالقوهای برای تغییر روند به حساب میآید. این الگو به نسبت الگوهای قبلی، کاربرد کمتری دارد اما باز هم در گروه قویترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک قرار میگیرد. این الگو همچنین نشان میدهد که خریداران یا فروشندگان سه بار برای تغییر روند قبلی تلاش کردهاند و موفق نبودهاند. بنابراین وقتی خریداران و فروشندگان تلاش بیشتری برای تغییر روند انجام دهند، کف و سقفهای دوقلو به کف و سقفهای سهقلو تبدیل میشوند که مدت زمان بیشتری طول میکشد و میتواند برای تحلیلگران نتایج قدرتمندتری در پی داشته باشد.
الگوی پرچم یکی از الگوهای ادامه دهندهی معروف است که به صورت یک پرچم بر روی نمودار قیمتی دیده میشود. این الگو دارای دو بخش «پرچم» و «میله پرچم» است. میله پرچم به حالتی گفته میشود که روند قیمت برای مدتی به صورتی نزولی یا صعودی ادامه داشته باشد و پس از آن خود پرچم به صورت حرکات اصلاحی متوالی در یک شیب آرام صعودی یا نزولی (برعکس یا مماس با میله) ادامه پیدا کند. آنگاه میتواند خط صعود یا نزول قبلی را به اصلاحی متصل کرد و به شکل یک پرچم درآورد. پرچمها گاهی شیب نزولی، گاهی شیب صعودی و گاهی نیز بدون شیب هستند و در حال افقی شکل میگیرند. از این الگو زمانی استفاده میشود که با یک روند مشخص و قابل اطمینان روبهرو باشیم، در غیر اینصورت، استفاده از آن در بازارهای بدون روند و خنثی توصیه نمیشود.
این الگو نشان دهندهی یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که در یک وقفهی کوچک به وسیلهی کانالهای مورب یا افقی دچار اصلاح میشود و سپس به روند قبلی خود ادامه میدهد.
الگوی مستطیل، یکی دیگر از الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است که شباهت بسیاری به الگوی پرچم دارد اما با آن فرق دارد. همچنین الگوی پرچم از لحاظی به الگوهای کف و سقف دوقلو و سهقلو هم شباهت دارد که از روی جهت و شرایط روند و تغییرات قیمت میتوان آنها را از هم تمیز دارد. بهرحال الگوی مستطیل کارایی خاص خود را دارد و یک الگوی کاملاً مستقل به حساب میآید که میتواند نتایج متفاوتی را در اختیار تحلیلگران قرار دهد. این الگو همانطور که از عنوان آن هم پیداست، به شکل یک مستطیل روی نمودار ترسیم میشود. البته در داخل این مستطیل، یک حرکت اصلاحیه قرار دارد که در آن سقف و کف قیمتها بهصورت مکرر تکرار شدهاند و با کشیدن یک خط روی خطوط اصلاحی میتوان یک مستطیل ایجاد کرد.
محدودهی نوسانی این الگو نشان دهندهی محل تقابل فروشندگان و خریداران در بازار است که در نتیجهی آن میتوان روند آیندهی بازار را پیشبینی کرد!
سخن نهایی
گفتیم که برای فعالیت صحیح و حرفهای در بازارهای مالی باید به دانش تحلیل تکنیکال مجهز باشید و این تحلیل دارای ابزارها، استراتژیها و الگوهای متنوعی است که باید برای یادگیری آنها تحت آموزش قرار بگیرید. شاید با خواندن مقالات بتوان تا حدی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را تشخیص داد، اما استفاده و نتیجهگیری درست از این الگوها به تجربه نیاز دارد. به الگوهای کلاسیک معاملاتی همین خاطر به شما توصیه میکنیم برای یادگیری اصولی تحلیل تکنیکال و همچنین برای فعالیت سودمند در بازارهای مالی، حتماً در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال «دلفین وست» شرکت نمایید.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
الگوهای کلاسیک
در بازارهای مالی الگوهای کلاسیک کاربردی بسیاری دارند که استفاده از آن ها در تحلیل به شما کمک قابل توجهی می کند.
از جمله ی آن ها می توان به الگوهای سر و شانه، سقف دو قلو، سقف سه قلو، پرچم، مثلث، الماس، مستطیل و فنجان و دسته اشاره کرد.
اهمیت این موضوع در سودآوری و ورود و خروج به موقع شما از بازار سبب شده تا این مقاله به طور اختصاصی در مورد دره، مستطیل، الماس، فنجان و دسته توضیحاتی را ارائه دهد.
فهرست محتوای مقاله
۱- الگوهای کلاسیک
دره
الماس
مستطیل
فنجان و دسته
۲- جمع بندی الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک
همان گونه که در ابتدا اشاره شد تعداد الگوهای کلاسیک بسیارند و این شکل ها زمانی که در چارت سهام دیده شوند، می توانند بسیار پرقدرت عمل می کنند.
تعدادی از این شکل های کلاسیک عبارتند از:
دره
آن به صورت دو دره و سه دره دیده می شود. معمولاً آن بازگشتی است؛ یعنی اگر روند فعلی بازار مثلاً صعودی باشد با نمایان شدن دره نزولی می شود و بالعکس.
پس دره ها تغییر روند را نشان می دهند. آن ها در نمودارهای کندل استیک، میله ای و خطی دیده میشوند.
معمولاً بین ۳ تا ۶ ماه طول می کشد که دره ها تشکیل شوند. در این جا توجه داشته باشید که فاصله دره ها باید به شکلی باشد که بتوانید خط حمایتی قابل اطمینانی با کمک آن ها رسم کنید.
الگوی بازگشتی دو دره همانند سه دره است البته تا زمانی که دره ی سوم شکل نگرفته باشد. پس اگر می خواهید دچار اشتباه نشوید حتماً صبر کنید تا خط مقاومتی شکسته شود.
هم چنین دقت داشته باشید اگر دره ها روبروی هم نباشند دیگر به صورت مثلث می شوند و در واقع دره به حساب نمی آیند.
الماس
نام دیگر آن الگوی لوزی است. الماس معمولاً جزء الگوهای برگشتی به حساب می آید.
بعد از یک حرکت صعودی یا نزولی در اینجا با سقف و کف های نه چندان بزرگی روبرو می شوید، اما کم کم به مرور زمان سقف و کف های بزرگ تری زده می شوند.
جالب است بدانید شکل الماس بیش تر داخل الگوهای مثلث و سرشانه تشکیل می گردد. الماس به دو صورت نزولی و صعودی وجود دارد.
البته شما وقتی می توانید آن را در چارت سهام شناسایی کنید که خط های روند توسط قیمت شکسته شده باشند.
مستطیل
آن جزء الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده است. در این جا سقف ها و کف ها را باید در محدوده ی نوسان قیمتی به هم وصل کنید. بعد دو خط افقی و موازی با هم تشکیل می شود.
در حقیقت زمانی مستطیل تشکیل می گردد که حداقل دو برخورد قیمتی با سقف و دو تا با کف روی بدهد.
زمانی که بازگشتی عمل می کند اگر روند صعودی باشد ادامه ی روند نزولی خواهد شد و برعکس. هنگامی هم که ادامه دهنده باشد روند بازار هر چه باشد پیروی همان حرکت، مسیر خود را ادامه می دهد.
دقت داشته باشید که شکل مستطیلی بیانگر یک بازار خنثی است؛ یعنی در این حالت نوسانات، کوتاه و زیاد هستند به طوری که نمی توان نام یک روند صعودی یا نزولی را بر آن گذاشت.
برای کشیدن خط بر روی سقف ها و کف های قیمتی در این جا سطح هایی را زیر نظر بگیرید که بالاترین میزان برخورد را داشته اند.
اگر قیمتی از کف عبور کرده و دوباره برگشته یا بالعکس از سقف عبور کرده و دوباره بازگشته و به اصطلاح پولبک زده، به این رد شدن ها توجهی نکنید.
نقطه ی اصلی همان است که قیمت دوباره به آن جا بازگشته است. شما باید صبر کنید تا الگو، شکسته شود، سپس هدف قیمتی را تعیین کنید.
فراموش نکنید با استفاده از شکل مستطیلی شما می توانید به سادگی محدوده ی حمایت و مقاومتی را مشخص نمایید.
حتی اگر تریدر تازه واردی هم هستید باز می توانید از آن استفاده کنید چون درک آن بسیار ساده است و در بازارهای مالی گوناگون کاربرد دارد.
نکات کلیدی در رابطه با الگوی مستطیلی
- در این شکل حتماً روند گذشته سهام را بررسی و شناسایی کنید.
- سطوح حمایت و مقاومتی را با متصل کردن کف ها و سقف ها به یکدیگر تعیین نمایید.
- در روند خنثی جاهایی که شکست در سقف و یا در کف اتفاق میافتد، صبر کنید تا در موقعیت مناسب معامله تان را آغاز کنید.
- باید شما در هنگام شکستسقف یا کف این شکل از ابزارهای کمکی دیگر تحلیلی هم استفاده نمایید تا متوجه شوید این مستطیلادامه دهنده است یا برگشتی.
- با اندازه گرفتن ارتفاع این الگو و تخمین زدن آن در بالای سطحمقاومتی و پایین سطح حمایتی می توانید هدف قیمتی یا همان تارگت مورد نظرتان را مشخص نمایید.
- الگوی مستطیلی به صورت های صعودی و نزولی وجود دارد. بعد از شکل گرفتن نوع صعودی آن از طرف بالا شکستی صورت می گیرد.
اگر شکست پر قدرت باشد ادامه ی روند صعودی مدت زمان بیش تری طول خواهد کشید.
شکست قدرتمند در زمانی است که بین خریداران و فروشندگان مجادله ای پیش آمده است تا در نهایت قیمت افزایش یافته و قدرت خریداران بر فروشندگان پیشی می گیرد.
فنجان و دسته
فنجان و دسته جزء الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی به حساب می آید که بیش تر مواقع نقش ادامه دهندگی دارد. تشخیص نوع آن به وسیله اندیکاتورهای دیگر امکان پذیر است.
چگونگی شکل گیری فنجان و دسته به شکل زیر است:
ابتدا سهمی به وسیله ی تعدادی از تریدرها در قیمت های کم تر خریداری می شود.
سپس در نزدیکی سطح مقاومتی چون تریدرها پیش بینی افت قیمت سهم را می کنند فروش آغاز می گردد (در این موقعیت فنجان شکل می گیرد).
اما این امر سبب می شود جو بازار به هم بریزد و خیلی از تریدرهای دیگر هم برای فروش اقدام کنند. در نتیجه قیمت سهم مورد نظر پایین می آید. ولی کف قیمتی در این جا بالاتر از کف قیمتی پیش از خود است.
در این وضعیت، سهم استراحت کوتاهی کرده و دوباره در صدد بر می آید تا سطح مقاومتی را بشکند. این محل زمان تشکیل دسته فنجان است.
دقت داشته باشید وقتی که خط روند بتواند سطح مقاومت اصلی را بشکند الگوی فنجان و دسته با موفقیت تشکیل شده است.
نکات مهم در رابطه با الگوی فنجان و دسته
این شکل نشان می دهد که زمان زیادتری برای شکل گیری آن گذشته است.
دقت داشته باشید اگر شکل V به جای U تشکیل شود دیگر فنجان و دسته نیست.
- ارتفاعشکل فنجان و دسته باید عاقلانه باشد؛ یعنی عمق زیاد از اعتبار آن می کاهد و نمیتوان بعد از آن منتظر یک حرکت پر قدرت بود.
- وقتی قیمتسهمی پس از تشکیل فنجان پایین می آید و شکل گیری دسته ی فنجان آغاز می شود این افتقیمت نباید زیادتر از یک سوم فنجان باشد.
در واقع می توان گفت این افت قیمت یا به اصطلاح اصلاح قیمت تقریباً باید تا حدود ۳۲ درصد حرکت صعودی قبل از خود به اتمام برسد.
پس اگر این مقدار بیش تر بود و افت قیمت از نصف فنجان هم گذر کرد احتمالاً شکل فنجان و دسته معتبر نخواهد بود.
جمع بندی الگوهای کلاسیک
دانستید که الگوهای کلاسیک مانند فنجان و دسته، الماس، مستطیلی، دره و … می توانند در تحلیل بازار به شما کمک زیادی بکنند. هر کدام از این الگوها ویژگی های خاص خود را دارند.
مثلا الماس و دره جزء الگوهای بازگشتی هستند. مستطیلی و فنجان هم بازگشتی و هم ادامه دهنده می باشند.
توجه به سطوح حمایت و مقاومتی، پولبک و حالت های رنج در شناسایی این الگوها از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مثلا اگر نمودار قیمتی به گونه ای پیش رود که شکل V به جای U تشکیل شود دیگر شکل فنجان و دسته نیست.
اگر دوست دارید بیش تر در مورد الگوهای کلاسیک بدانید و با نحوه ی استفاده ی درست اندیکاتورها در کنار این الگوها آشنا شوید، به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نمایید.
آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک صد در صد رایگان
در علم تکنیکال، تحلیل تکنیکال کلاسیک به شاخهای اطلاق میشود که به بررسی خط روندها و الگوهای قیمتی میپردازد ولی از آن جایی که چنین تحلیلهایی قدمت زیادی دارند، به آنها لقب کلاسیک داده میشود. این روش تحلیلی را «چارلز داو» بنیانگذاری کرده است.
در واقع تحلیل تکنیکال کلاسیک روشی است برای ارزیابی اوراق بهادار و از نمودارها و دادههایی مانند قیمت و حجم معاملات برای این کار استفاده میکند. این نوع تحلیل نمیخواهد ارزش ذاتی اوراق بهادار را به دست بیاورد بلکه سعی میکند از نمودارها و ابزارهای مختلف برای تشخیص الگوها استفاده کند و برای آینده پیشنهاداتی را ارائه دهد. در هر حال اغلب روشهای سرمایه گذاری، به تحلیل تکنیکال کلاسیک نیم نگاهی دارند.
به دلیل اهمیت اطلاع از انواع الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک، در این مقاله تصمیم گرفتیم به معرفی و بررسی آنها بپردازیم و در همین راستا مثالهایی را عنوان کنیم؛ پس با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
تاریخچه تحلیل تکنیکال کلاسیک
«چارلز داو» نقش مهمی در ظهور تحلیل تکنیکال دارد. او پایهگذار و مؤسس نشریه مشهور «والاستریت ژورنال» است که در واقع معیاری برای ارزیابی سایر نشریات است. هم چنین «شاخص صنعتی داو جونز» هم به وسیله او ایجاد شده است.
«چارلز داو» در سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ، ایالات متحده چشم به جهان گشود و در سن ۲۱ سالگی در شهر ماساچوست به عنوان یک خبرنگار برای روزنامه «اسپرینگ فیلد» شروع به کار کرد. او بعدها در نشریه دیگری با نام «کی یرنان» با «ادوارد دیویس جونز» همکاری خود را آغاز کرد و آنها پس از مدتی خبرگزاری خود را با نام «داو، جونز و شرکا» تأسیس کردند.
در سال ۱۸۸۹ که خبرگزاری آنها ۵۰ کارمند داشت، تصمیم گرفتند نام نشریه خود را به «والاستریت ژورنال» تغییر دهند و تعداد صفحات آن را بیشتر کنند و سپس به کمک شریک جدیدشان «چارلز برگاسترسر» در «والاستریت ژورنال» چندین شاخص مختلف «داو-جونز» را مورد بررسی قرار دادند.
اگرچه «داو» کتابی در زمینه تحلیل تکنیکال منتشر نکرد، اما سری مقالاتی که در روزنامه« وال استریت ژورنال» چاپ کرد، راه را برای پیشگامان این علم هموار کرد. مقالات او براساس سه فرضیه منتشر میشد که به نام «نظریه داو» شهرت دارند و در ادامه به بررسی آنها میپردازیم
«داو» معتقد بود که همه فاکتورهای جغرافیایی، بنیادی، سیاسی و همه اتفاقات و موارد دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را میگذارد و نیازی به بررسی آنها نیست و صرفاً باید نمودار قیمت را تحلیل کرد. بنابراین تنها کاری که باقی میماند بررسی نمودار قیمت است که بر اساس تحلیل تکنیکال دلیل آن، میزان عرضه و تقاضا است، به عنوان مثال زمانی که یک خبر خوب اساسی منتشر میشود یا زمانی که انتظارات مثبت در بازار به وجود میآید، قیمتها افزایش پیدا میکنند.
بهعنوان یک مثال عینی برای این فرضیه، میتوان به زمستان ۱۳۹۴ اشاره کرد یعنی زمانی که پس از توافق برجام و به وجود آمدن انتظارات مثبت در بازار، قیمت سهام شرکتهای سازنده خودرو چندین برابر شدند.
نکته مهم در این مقوله این است که تحلیل گران تکنیکال، با توجه به اصل «داو» در پی یافتن علل تغییر جهت قیمتها نیستند، بلکه صرفاً با شناسایی چرخشهای صورت گرفته در بازار یا جهشهای قیمت، به دنبال بهترین نقاط ورود و دستیابی به حداکثر سود از بازار هستند.
- قیمتها از یک روند مشخص پیروی میکنند وتغییرات قیمت تصادفی نیست.
تحلیلگران تکنیکال، بر این باور هستند که قیمتها از یکروند تبعیت میکنند و تا زمانی که این روند شکسته نشود، تمایل دارند تا در جهت روند حرکت کنند. تشخیص این روندها معمولاً با استفاده از ابزارهای متفاوت تحلیل تکنیکال انجام میشود و تحلیلگران با به کارگیری این ابزارها روند کنونی را تشخیص میدهند و قیمتهای آینده را پیشبینی میکنند.
اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال به چشم میخورد این است که حرکات قیمت تکرار میشوند و تحلیل تکنیکال از نمودارها و الگوهای قیمت برای بررسی و پیگیری حرکات قیمت در بازار و درک روندها استفاده میکند.
مهمترین دلیلی که این اصل مطرح شده، ناشی از روانشناسی بازار است، به عبارت دیگر، فعالین بازار به سطوح مختلف قیمت واکنش نشان میدهند و همین امر باعث تکرار پذیر بودن قیمتها شده است؛ به عنوان مثال قیمت سهم هرگاه به ۵۰۰ تومان برسد معاملهگران وارد بازار میشوند و با خرید خود قیمت را افزایش میدهند و هرگاه قیمت سهم به ۶۰۰ تومان برسد، افزایش فروش سهم در بازار موجب کاهش قیمت میشود.
مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال
علم تحلیل تکنیکال، به دو گروه تقسیم بندی میشود:
تحلیل تکنیکال عینی یا تفسیری عبارت است از بررسی نمودارها و تلاش برای یافتن الگوها. در این نوع از تحلیل تکنیکال، تحلیل گران قادر هستند تفاسیر مختلفی از یک نمودار داشته باشند و ممکن است یک تحلیلگر برای درک یک نمودار، به نتیجهای برسد که متفاوت از دیدگاه یک تحلیلگر دیگر باشد.
تحلیل تکنیکال عینی به دو نوع تقسیم میشود:
- تحلیل براساس اندیکاتورها
- تحلیل براساس قیمتها
از هر دو این تحلیلها زیاد استفاده میشود و لازم نیست که حتماً از یکی از آنها استفاده شود چون هدف هرکدام از این نوع تحلیلها متفاوت است.
از آن جایی که در تحلیل تکنیکال ذهنی تحلیل گران با اعداد و ارقام مشخصی مانند قیمت، حجم و مدلهای محاسباتی (مانند میانگین متحرک) سر و کار دارند نمیتوان تفاسیر متفاوتی ارائه داد. معاملهگران و متخصصان این علم روی فرمولها و محاسبات تحلیل تکنیکال ذهنی به توافق رسیدهاند. برخی معتقدند از آن جایی که با روش تحلیل تکنیکال ذهنی نمیتوان تفاسیر مختلف ارائه داد، این روش کاربردیتر از روش تحلیل تکنیکال عینی است.
در ادامه مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال کلاسیک را بررسی میکنیم.
نمودار یا چارت
در تحلیل تکنیکال، نمودارها شبیه نمودارهایی هستند که در دیگر کسب و کارها وجود دارد. در واقع نمودارها اصلیترین ابزار تحلیل گران تکنیکال هستند، به زبان ساده نمودار یک تصویر گرافیکی از یک سری قیمت در بازه زمانی مشخص است؛ به عنوان مثال، یک نمودار میتواند قیمت سهم یک شرکت را در یک بازه زمانی یکساله نشان دهد؛ در چنین نموداری، هر نقطه بیانگر قیمت بسته شدن سهم در همان روز است. اگر بازه زمانی این نمودار هفتگی باشد هر نقطه نشان دهنده قیمت آخرین معامله آن سهم در همان هفته خواهد بود.
نمودارهایی که به منظور نمایش اطلاعات قیمت سهام به وسیله نرمافزارها استفاده میشود، عبارتند از:
نمودارهای خطی قدیمیترین و سادهترین نوع نمایش اطلاعات قیمت هستند. این نمودارها از نقاط به هم وصل شدهای که آخرین قیمت سهام در بازه زمانی مشخصی را نشان میدهند، تشکیل شده است. در زمانهایی که بینظمی در بازار زیاد باشد، به منظور حذف نوسانات زیاد از نمودار خطی استفاده میشود.
نمودارهای میلهای از رایجترین نمودارهایی هستند که تحلیل گران تکنیکال از آنها استفاده میکنند. این نمودارها شامل یک میله عمودی میشوند که کمترین قیمت تا بیشترین قیمت سهام را نشان میدهند. معمولاً خطی در سمت راست این میله قرار دارد که قیمت بسته شدن سهم را نشان میدهد و خط سمت چپ میله نیز نشان دهنده قیمت بازشدن سهم است.
بعضی از تحلیلگران تکنیکال بر این باور هستند که مهمترین قیمت در روند معاملات، قیمت بستهشدن یا پایانی سهام است؛ به همین دلیل تنها قیمت بسته شدن را ترسیم میکنند.
به نمودارهای شمعی، نمودارهای شمعی ژاپنی نیز اطلاق میشود. این نمودارها در بورس ایران رواج زیادی دارد. نمودار شمعی دارای دو بخش اصلی است که عبارتند از بدنه و سایههای بالا و پایین. بدنه سیاه در نمودار شمعی (که در برخی از نرمافزارها به رنگ قرمز است) به این معناست که قیمت بستهشدن، از قیمت باز شدن کمتر است و بدنه سفید (که در برخی از نرمافزارها به رنگ سبز است) به این معناست که قیمت بستهشدن سهم از قیمت بازشدن بیشتر است. سایه پایین شمع نشان دهنده کمترین قیمتی است که سهم به آن رسیده و سایه بالای شمع نیز نشان دهنده بیشترین قیمتی است که سهم به آن رسیده.
الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک
در تحلیل تکنیکال کلاسیک از الگوهای زیادی استفاده میشود که شناخت آنها به تحلیل دقیقتر و در نتیجه معاملات پرسودتر کمک زیادی میکند. به طور کلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه وجود دارد که به دلیل رواج آنها و استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند. این الگوها غالباً در بازار سرمایه به آسانی قابل تشخیص هستند، ولی برای تشخیص آنها لازم است شناخت صحیحی از الگوها داشته باشیم. از سوی دیگر این الگوهای کلاسیک در دورههای زمانی مختلفی به وجود میآیند، ولی حداکثر استفاده از آنها در زمان روزانه است.
- الگوی سرشانه: الگوی سر و شانه یکی از الگوهای کلاسیک است. الگوی سرشانه از الگوهای بازگشتی کلاسیک به محسوب میشود. در صورتی که یک روند در مسیر صعودی قرار داشته باشد، چنانچه این الگو تشکیل شود، روند تغییر مسیر میدهد و به سمت پایین میآید. معکوس این عمل هم میتواند اتفاق بیفتد به این صورت که که سهم در یکروند نزولی قرار میگیرد و سپس الگوی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر میدهد و به سمت بالا حرکت میکند. برای شکل گرفتن این الگو شرایطی باید وجود داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
اجزای تشکیلدهنده الگوی سرشانه
- سر (بلندترین قله در الگو)
- شانهها (دو شانه الگو که در حالت ایدهآل، اندازه یکسانی خواهند داشت و ممکن است همسطح یا غیر همسطح باشند.)
- خط گردن (خطی که دو نقطه از سر و یک شانه را به هم متصل میکند و معیار تشخیص دقیق الگو است.)
- الگوی کف یا سقف دو قلو: برای تشکیل الگوی کف یا الگوی سقف دو قلو، قیمت دو مرتبه یک سطح حمایتی را لمس میکند. در این صورت خریداران به یک اتفاق نظر میرسند و حمایت قوی به وجود میآید و بازار میل به صعود پیدا میکند؛ به همین دلیل خریداران بیشتری وارد بازار میشوند و قیمتها افزایش پیدا میکند. این فرآیند باعث شکسته شدن یک سطح مقاومتی مهم میشود. این شکست، خریداران بیشتری را به بازار میآورد و علاقه فروشندگان به فروش را کاهش میدهد. در اغلب موارد قیمت به میزان فاصله دو کف تا نقطه مقاومت رشد میکند.
وقتی سقف دو قلو تشکیل میشود، فشار فروش به وجود آمده از برخورد دوباره به یک مقاومت و عدم توانایی برای شکست آن، موجب ریزش شدید قیمت شده و کاهش قدرت خریداران و افزایش تعداد فروشندگان را به دنبال خواهد داشت که این موضوع باعث شکست حمایت بعدی قیمت خواهد شد. از بین رفتن این حمایت، فشار فروش را در بازار بیشتر میکند و موجب ریزش بیشتر قیمت میشود و در اغلب مواقع به میزان فاصله قله قیمتی تا حمایت شکسته شده، قیمت کاهش خواهد یافت.
- الگوی سقف سه قلو: این الگو هم نظیرالگوی کف و سقف دو قلو در واقع یک الگوی برگشتی است که تنها بهجای دوقلو به سهقلو تبدیل میشود؛ به عبارت دیگر در عوض دو سقف یا کف، به سه سقف یا کف تبدیل میشود. این الگو برای حالت برعکس یا کف سهقلو نیز میتواند تشکیل شود.
- الگوی پرچم یاFlag: درتحلیل تکنیکال الگوی پرچم، یکی از الگوهای ادامهدهنده به حساب میآید، در این حالت، سهم در مدار صعود وارد الگوی پرچم میشود و پس از آن با هدف قیمت به حرکت خود ادامه میدهد.
این الگو گاهی اوقات باعث تغییر روند در یک سهم میشود. در واقع وقتی که سهم وارد الگو میشود و یا برعکس از الگو خارج میشود، تغییر روند رخ میدهد. الگوی پرچم شامل یک پرچم و یک دسته است. این الگو در صورت شکست در ادامه روند به صورت یک الگوی ادامه دهنده و در غیر این صورت مانند یک الگوی بازگشتی عمل میکند.
- الگوی مثلث یاTriangle: این الگو از انواع گوناگونی برخوردار است، اما به طور کلی اگر بتوان بهصورت همگرا دو خط را رسم کرد که تشکیل یک مثلث بدهد، این الگو بهحساب میآید. الگوی مثلث میتواند بازگشتی یا ادامهدهنده باشد.
- الگوی دره یاWedge: الگوی دره هم مانند الگوی مثلث است با این تفاوت که به شکل یک کنج تشکیل میشود و قوانین آن مطابق با مثلث است.
- الگوی الماس یاDiamonds: الگوی الماس یک الگوی برگشتی است و اگر سهم در روند صعودی وارد این الگو شود، روند آن نزولی میشود. الگوی الماس بهصورت برعکس نیز صادق است.
- الگوی فنجان و دسته یاCup: از الگوی فنجان و دسته برای ادامه روند در مسیر صعودی استفاده میشود، به صورتی که سهم وارد کاپ میشود و اگر از آن خارج شود، به میزان قعر الگو رشد خواهد کرد. الگوی کاپ میتواند به صورت ساده تشکیل شود و بدون دسته باشد، ولی معمولاً در قسمت راست الگو، یک دسته کوچک تشکیل میشود.
- الگوی مستطیل: این الگو نیز با توجه به خروج سهم میتواند صعودی یا نزولی باشد.
سخن پایانی
در بازار بورس، کسب سود، هدف اصلی سرمایهگذاران محسوب میشود. خرید سهم با کمترین قیمت ممکن و فروش آن با بالاترین قیمت یکی از مهمترین حالتهایی است که سرمایهگذاران همیشه به دنبال آن بودهاند. تحلیل سهم به متدهای مختلفی امکانپذیر است که مهمترین آنها عبارتند از تحلیل تکنیکال کلاسیک.
آموزش الگوی کلاسیک Ascending Triangle
در نمودارهای قیمتی الگوهای معتددی وجود دارد. الگوها به طور کلی به دو دسته الگوهای ادامه دهنده و الگوهای بازگشتی تقسیم بندی می شوند. الگوی مثلث یکی از الگوهای نمودار قیمتی است می تواند ادامه دهنده و بازگشتی باشد و انواع مختلفی دارد.
در مقاله قبلی از آموزش فارکس دانستید که الگوی مثلث شامل انواع مختلفی می شود و با یکی از انواع آن به نام الگوی SymmertricalTriangle یا مثلث متقارن آشنا شدیم، همانطور که دانستید الگوی مثلث متقارن دارای هیچگونه شیب مثبت و منفی نمیباشد.
در این مقاله از آموزش فارکس با یکی دیگر از الگوهای کلاسیک مثلث به نام الگوی کلاسیک Ascending Triangle یا مثلث افزایشی آشنا خواهیم شد. در این مقاله از آموزش فارکس با الگوی مثلث افزایشی آشنا خواهیم شد و نحوه استفاده از این الگوی کاربردی که به وفور در نمودارهای قیمتی مشاهده میشود را به شما آموزش خواهیم داد.
آشنایی با الگوی کلاسیک Ascending Triangle ( مثلث افزایشی )
الگوی کلاسیک Ascending Triangle (مثلث افزایشی یا صعودی) یکی از انواع الگوهای مثلث در نمودار قیمتی میباشد که در این الگو ضلع بالایی به شکل افقی است و ضلع پایینی به شکل مورب میباشد و شیب مثلث نیز همانطور که از نام این الگو پیداست مثبت است.
الگوی کلاسیک Ascending Triangle یک الگوی شکستی می باشد. زمانی که در نمودار قیمتی خط مقاومتی در قسمت بالا و خط حمایتی در قسمت پایین نمودار قرار گیرد این الگوی کلاسیک تشکیل میشود.
درواقع قیمت در نمودار قیمتی شروع به حرکت صعودی میکند به محدوده مقاومت خواهد رسید، پس از اینکه قیمت به محدوده مقاومت رسید بازگشت خواهد داشت که در این بازگشت قادر نیست به دره قبلی در نمودار قیمتی برسد، در این زمان اگر شما امتداد خطوط پایین را به مقاومت در بالا متصل کنید الگوی کلاسیک Ascending Triangle تشکیل خواهد شد.
همانطور که گفته شد در الگوی کلاسیک Ascending Triangle خط بالایی به شکل افقی قرار گرفته است، در این الگو گفته میشود که خط بالایی از حالت افقی خارج میشود، بولکوفسکی برای اینکه به صحت این جمله پی ببرد تعداد 1092 الگوی مثلث افزایشی را در تحلیل تکنیکال مورد آزمایش قرار داد.
از تعداد 1092 مثلث افزایشی که مورد آزمایش قرار گرفت تعداد 766 الگوی مثلث افزایشی به سمت بالا و تعداد 326 الگوی مثلث افزایشی رو به پایین شکسته شدهاند و نتیجه این آزمایش نشان داد که در الگوی مثلث افزایشی بیش از هفتاد درصد شکست رو به بالا و سی درصد شکست رو به پایین میباشد.
الگوی کلاسیک Ascending Triangle یا مثلث افزایشی هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی مشاهده میشود. اما معمولا این الگو در روندهای صعودی یافت می شود و به عنوان الگوی ادامه دهنده عمل خواهد کرد.
برای برخی از افراد سوال پیش میآید آیا این الگو باید با خطوط روند برخورد داشته باشد؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم خیر لزوما نیازی نیست که الگوی مثلث افزایشی با خطوط روند برخورد داشته باشد بلکه خطوط روند باید بر روی این الگو نظارت داشته باشند.
زمانی که در بازار مالی آن دسته از معاملهگران که برای خرید اقدام میکنند نمی توانند از سطح مقاومت عبور کنند و از قدرت کافی برخوردار نیستند خط قیمت در نمودار قیمتی به سمت بالا شروع به حرکت میکند و خط روند افقی با خط پایینی در این الگو برخورد الگوهای کلاسیک معاملاتی می کند و از قسمت بالا یک شکست ادامه دار رخ میدهد.
به عبارتی زمانی که قیمت کف بر روی خط روند صعودی قرار میگیرد به سطح مقاومت فشار وارد میشود و قیمت از سطح مقاومت عبور میکند و آن را می شکند، درنهایت این اتفاق باعث میشود که روند صعودی ادامه دهنده باشد.
چگونه از الگوی مثلث افزایشی استفاده کنیم؟
الگوهای مثلث متقارن، مثلث افزایشی و مثلث کاهشی در نمودارهای قیمتی کاملا قابل مشاهده هستند اما شما باید دقت داشته باشید که الگوی مثلث را با سایر الگوهای قیمتی اشتباه نگیرید زیرا همانطور که میدانید در تحلیل تکنیکال بازار فارکس الگوهای بسیار زیاد و معتددی وجود دارد.
نکته ای که میتواند به شما در تشخیص الگوی مثلث کمک کند کندل ها هستند، درواقع در الگوی مثلث فضای خالی وجود ندارد و این فضا با کندل ها پر میشود. بنابراین اگر شما الگوی مثلثی را در نمودار قیمتی پیدا کردهاید به فضای آن دقت کنید اگر فضای آن خالی بود احتمالا الگوی دیگری را با الگوی مثلث اشتباه گرفتهاید.
همچنین شما میتوانید به خطوط روند نیز نگاهی بیاندازید اگر در اطراف خطوط روند متوجه کندلها شدید و درون الگوی مثلث فضای خالی وجود داشت نیز نشان دهنده سایر الگوهای قیمتی است و بدان معناست که الگوی مورد نظر الگوی مثلث نمیباشد.
همانطور که دانستید الگوی کلاسیک Ascending Triangle (مثلث افزایشی) همانطور که از نامش پیداست یک الگوی صعودی میباشد. بنابراین در این الگوی کلاسیک شما باید به خط حمایتی که یک خط صعودی میباشد دقت کافی داشته باشید زیرا این خط شما را از وضعیت فعلی بازار آگاه میکند.
به عبارتی خط صعودی حمایتی ادر لگوی کلاسیک Ascending Triangle به شما وضعیت خریداران و فروشندگان را نشان خواهند داد و به شما خواهند گفت که خریداران قدرت گرفتهاند و قادر هستند قیمت را از سطح مقاومت عبور دهند و به به سمت خط بالا حرکت کنند.
دقت داشته باشید اگر میخواهید یک معامله گر حرفه ای در این زمان باشید باید به شکست سطح مقاومت دقت داشته باشید و در این زمان تصمیمات عاقلانه اتخاذ نمایید زیرا ممکن است عوامل مختلفی بر روی بازار تاثیر بگذارند و روند از حالت صعودی به حالت نزولی تغییر کند.
اگر جزو آن دسته از معاملهگران هستید که به صورت محتاطانه در بازار فعالیت میکنند می توانید منتظر بمانید تا روند نزولی شود و سپس یک حدضرر برای خود در نظر بگیرید، شما میتوانید حدضرر خود را زیر الگوی مثلث قرار دهید و سفارش خود را تعیین کنید.
همانطور که در آزمایش بولکوفسکی متوجه شدیم الگوی کلاسیک Ascending Triangle در هفتاد درصد مواقع به سمت بالا حرکت میکند و این نشان دهنده رشد قیمت میباشد، ممکن است برای شما سوال پیش آمده باشد این الگو تا چه زمانی رشد میکند و چگونه باید از آن استفاده کنیم یا هدف این الگوی کلاسیک چیست؟
برای پاسخ به این سوال شما ابتدا باید ارتفاع الگوی کلاسیک Ascending Triangle را محاسبه کنید و سپس عدد به دست آمده را به نقطه خروج منتقل کنید قیمتی که به دست خواهید آورد هدف الگوی مثلث افزایشی خواهد بود. دقت داشته باشید اگر قیمت شکسته شود به اندازه ارتفاع الگو کاهش خواهد یافت.
اگر میخواهید با استفاده از الگوی کلاسیک Ascending Triangle معامله خود را انجام دهید، تلاش کنید در جهت روند بازار وارد معامله شوید یعنی اگر روند صعودی بود زمانی که این الگو رو به بالا شکسته شد وارد بازار مالی شوید و بالعکس اگر روند در بازار نزولی بود زمانی وارد بازار شوید که الگو رو به پایین شکسته شود.
نکاتی که در الگوی مثلث افزایشی باید به آنها دقت کنید
همانطور که گفتیم الگوی کلاسیک Ascending Triangle در نمودارهای قیمتی قابل مشاهده است اما شما باید دقت داشته باشید که آن را به درستی تشخیص دهید به فضای خالی میان این الگو دقت داشته باشید تا با کندل ها پر شده باشد و اعتبار این الگو را بسنجید.
برای اعتبارسنجی ٰالگوی کلاسیک Ascending Triangle کافی است به حجم معاملات دقت کنید، زمانی که این الگو در نمودار قیمتی تشکیل می شود در ابتدا حجم معاملات بالا است اما کم کم حجم معاملات کاهش مییابد بنابراین اگر در نمودار قیمتی با تشکیل این الگو ابتدا حجم معاملات کم باشد و سپس افزایش یابد باید به اعتبار این الگو مشکوک شوید.
همچنین دقت داشته باشید زمان خروج این الگو شکست با حجم بالایی انجام شود البته این مورد به اندازه مورد قبلی ضروری نیست اما اگر حجم معاملات باشد نشان دهنده اعتبار بیشتر الگوی کلاسیک Ascending Triangle در نمودار قیمتی شما میباشد.
اگر زمانی که الگوی کلاسیک Ascending Triangle را در نمودار قیمتی تشخیص دادید در نزدیکی الگوی خود حمایت یا مقاومت مشاهده نمودید بهتر است وارد معامله خرید نشوید، ممکن است با الگوهای کلاسیک معاملاتی اقدام نکردن برای خرید در این زمان یک فرصت معاملاتی و کمی سود را از دست بدهید اما اگر منتظر بمانید تا حمایت و مقاومت شکسته شود و سپس اقدام کنید ریسک خود به شدت کاهش میدهید.
دقت داشته باشید الگوهای بلندتر نسبت به الگوهای کوتاه تر در الگوی کلاسیک Ascending Triangle از اعتبار بالاتری برخودار هستند و می توانند عملکرد بهتری داشته باشند بنابراین زمانی که این الگو را تشخیص داید به طول آن نیز دقت داشته باشید.
نکات گفته شده نکات بسیار سادهای هستند که شما فقط با مشاهده این الگو و دقت به آنها میتوانید به این نکات پی ببرید، اما این نکات کوچک ی توانند در عملکرد الگوی کلاسیک Ascending Triangle بسیار تاثیرگذار باشند و باعث عملکرد بهتر این الگو خواهند شد.
اگر شما بتوانید الگوی الگوی کلاسیک Ascending Triangle را به طور صحیح شناسایی کنید و در زمان مناسب آن را تشخیص دهید و سس با توجه به نکات گفته شده آن را اعتبار سنجی کنید و در جهت روند، اگر روند صعودی بود زمانی که رو به بالا شکسته شد و در روند نزولی بالعکس عمل کنید میتوانید بازدهی بهتری از این الگو را مشاهده کنید.
سخن پایانی
در این مقاله از آموزش فارکس با یکی دیگر از الگوهای کلاسیک مثلث به نام الگوی کلاسیک Ascending Triangle یا همان الگوی مثلث افزایشی یا صعودی آشنا شدیم. الگوی مثلث افزایشی در تحلیل تکنیکال از یک سطح بالایی افقی و یک سطح پایینی صعودی تشکیل شده است و شیب آن مثبت باشد.
زمانی که الگوی مثلث صعودی را در نمودار قیمتی مشاهده می کنید میتوانید منتظر یک حرکت قیمت صعودی دقیقا برابر با حداقل اندازه مثلث قبلی باشید. در این الگو از شکستهای مقاومتی برای ورود به فرصتهای معاملاتی استفاده میشود. به عبارتی زمانی که شما این الگو را مشاهده می کنید میتوانید انتظار ادامه روند را داشته باشید.
دقت داشته باشید اگر این الگو کوتاهتر باشد نسبت به الگوی بلندتر دارای اعتبار بیشتری میباشد. به طور کلی میزان اعتبار در الگوی کلاسیک Ascending Triangle براساس حجم معاملات صورت میگیرد، هرچه حجم معاملات در زمان شروع این الگو کمتر و در ادامه بیشتر شود الگو معتبرتر میباشد.
در الگوی کلاسیک Ascending Triangle باید به فضای خالی آن نیز توجه داشته باشید زیرا در یک الگوی مثلث متقارن صحیح فضای خالی وجود ندارد و این فضا با کندل ها پر خواهد شد، بنابراین زمانی که الگوی مثلث افزایشی را تشخیص دادید این الگو را به خوبی بررسی کنید تا از اعتبار آن مطمئن شوید.
شما با استفاده از الگوی کلاسیک Ascending Triangle می توانید سیگنال های خرید و فروش را دریافت کنید. زمانی سیگنال های خرید و فروش ارائه می شوند که قیمت میان سطح افقی حمایت و سطح نزولی مقاومت در حال نوسان کردن باشد و سپس روند صعودی و نزولی تشکیل شود.
بنابراین استفاده از الگوی کلاسیک Ascending Triangle بسیار آسان است کافی است شما الگوی مثلث افزایشی را تشخیص دهید و آن را با توجه به نکات گفته شده در این مقاله تطبیق دهید و سپس منتظر بمانید تا به حجم معاملات افزوده شود و سیگنال های خرید و فروش را دریافت کنید.
دیدگاه شما