- تصمیم فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره و پایان دادن به سیاست تسهیل کمی (QE)، بازارها را دچار آشفتگی کرده است، تا جایی که بعضی از تحلیلگران بانکها، پیشبینی هفت بار افزایش نرخ بهره را کردهاند.
- از طرفی جنگ افروزی جنون آمیز جو بایدن، رییسجمهور آمریکا، در اوکراین نیز یک خطر جدی است. شهروندان روسیه در پناهگاههای ضد بمب سنگر گرفتهاند، اما شهروندان آمریکایی هیچ جایی برای سنگر گرفتن ندارند.
- کاملا مشخص است که خطر بزرگی، شهروندان امپراطوری رو به افول پول فیات آمریکایی را تهدید میکند. اما دولت آمریکا سابقه طولانی در استفاده از سناریوی «آدمهای بد در خارج از مرزهای آمریکا» برای منحرف کردن توجهات از اقتصاد داخلی در حال سقوط خودش دارد. حتی از آن به عنوان یک طرح مخوف برای افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP)خود استفاده میکند.
- به چارت زیر، داو جونز (Dow Jones)، نگاه کنید. محدودههای مناسب برای خرید و فروش مشخص شدهاند.
- دلایل تحلیل بنیادی در چارت بالا بسیار وحشتناک هستند. فدرال رزرو به عمد در بازار مسکن، به نفع ثروتمندترین سرمایهگذاران آمریکایی، تورم ایجاد میکند، و حالا کار به جایی رسیده است که حتی قشر متوسط آمریکا به سختی میتوانند پول کافی برای پیش خرید خانه را تهیه کنند.
- افزایش قابل توجه نرخ وام مسکن، بسیاری از خریداران بالقوه را از بازار خارج خواهد کرد. آن دسته از کسانی هم که خانهای خریدهاند و زمان تمدید وام مسکن آنها در اواخر امسال است، با افزایش بالای نرخهای وام مسکن تحت فشار و استرس زیادی قرار گرفتهاند.
- با توجه به ارزشگذاریهای کلیدی فعلی در بازار، و تشدید چرخه جنگ ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، و از بین بردن برنامههای حمایتی بازارهای مالی توسط خود فدرال رزرو، بنظر غیرممکن میرسد که بازار سهام بتواند خود را یه یک سقف جدید قیمتی برساند، اما برعکس، احتمال یک سقوط وحشتناک وجود دارد، در سال ۱۹۲۹ این اتفاق افتاد و دوباره هم ممکن است اتفاق بیافتد.
- به چارت QQQ (Nasdaq ETF) در تصویر زیر نگاه کنید، از نظر تحلیل تکنیکال میبینید که با کاهش قیمت، حجم (Volume) به طور مداوم در حال افزایش است.
- عملا در بازار سهام آمریکا، قیمت با حجم معاملات نسبت منفی دارد!
- در تصویر زیر چارت کوتاهمدت سهام TQQQ را مشاهده میکنید. درآمد حاصله از فروش سهام در ایالات متحده را در کجا میتوان سرمایهگذاری کرد؟
- مقداری زیاد را میتوان تبدیل به شمش طلا کرد، مقداری هم پول فیات، و مقداری هم میتوان به سرمایهگذاری در بازار رمزارزها تخصیص داد. به سیگنال بیتکوین در چارت زیر نگاه کنید. احتمالا موج B الیوت تمام شده است یا اینکه رو به پایان است، و حالا موج C با هدف ۹۰ هزار دلار و حتی بالاتر، قرار است شروع شود.
- خرید سهام توسط سوسکهای طلا (کسانی که بخاطر ویژگی طلا آن را میخرند و اعتقاد دارند که قیمت آن در مقایسه با پول فیات همیشه در حال افزایش است) در بازار بورس (در کوتاه مدت با سرمایه متوسط) مشکلی ندارد، اما این در حالی است که اساساً نابودی کامل امپراطوری پول فیات ایالات متحده و بازارهای آن، در بلندمدت پیشبینی میشود.
- چشمانداز سناریوی احتمالی این است که معتادان به سیاستهای تسهیل کمی، که در بازار سهام آمریکا سرمایهگذاری کردهاند در اواخر سال ۲۰۲۲ یا ۲۰۲۳ به طور کلی از صحنه بازار حذف میشوند، و دولت ایالات متحده برای جلوگیری از وقوع جنگ داخلی، یک جنگ جهانی به راه میاندازد!
- نگرانی اصلی این است که دولت حتی با شروع جنگ جهانی نمیتواند جلوی وقوع جنگ داخلی را بگیرد. خلاصه اینکه امپراطوری پول فیات آمریکا تحت سلطه دولت است اما دولت نمیتواند بر شهروندانی که طلا دارند سلطه داشته باشد.
- بدون شک طلا دارایی نهایی جهان است. برای دیدگاه تکنیکال کوتاه مدت به تصویر زیر نگاه کنید. طلا در تایمفریم یک ساعته از یک الگوی سر و شانه برعکس خارج شده است و در حال افزایش است. این حرکت طلا همگام با حرکت شاخص دلار است.
- شاخص دلار در حال سقوط پس از تشکیل الگوی سر و شانه.
- چارتها در تایمفریم کوتاه مدت با شکست خط روند سوم در چارت زیر همگام هستند، و احتمالا میرود قیمت یک رالی صعودی به سمت خط گردن در الگوی سر و شانه برعکس در تایمفریم هفتگی، داشته باشد.
- بعضی از تحلیلگران تکنیکال الگوی فنجان و دسته را روی چارت رسم میکنند، بعضی دیگر هم بر روی رسم خط گردن، اختلاف نظر دارند. در کل، بحث در مورد این جزئیات کوچک در تحلیل تکنیکال، چارت زیبای طلا را نساختهاند، بلکه سازنده اصلی آن، تحلیل بنیادی است. عوامل بنیادی بازار باعث شکست و صعودی طلا خواهند شد، و در حال حاضر این عوامل بنیادی بسیار صعودی هستند.
- معدنچیان طلا چطور؟ عشق اول اکثر جامعه طلا در غرب، به ویژه در آمریکا، معدنچیان طلا هستند. به احتمال زیاد دلیل آن، عشق به سیستم سرمایهداری است. بنابراین اگر طلا یک پول است، پس سرمایهگذاری در شرکتهایی که آن را استخراج میکنند، باید بسیار سودآور باشد.
- این نظریه تا حدی درست است اما سرمایهگذاران در سهام معدن طلا باید به دنبال قیمت مناسب برای خرید و افزایش سرمایه خود باشند. به این امید که سهام معدنچیان، مثل شمش طلا در برابر دلار آمریکا، قوی عمل کند، و استفاده کردن از استراتژی خریدن و نگه داشتن (buy and hold strategy)، روش خوبی برای خرید سهام معادن طلا نیست.
- طلا یا به ۲۰۸۹ دلار میرسد یا به ۱۵۶۶ دلار. هر دو مثل گاو شیرده (cash cow) موقعیتهای بسیار ایدهآلی برای خرید سهام معادن طلا هستند. احتمال رسیدن قیمت به ۲۰۸۹ دلار بیشتر است، اما اگر قیمت ابتدا به ۱۵۶۶ دلار برسد، باز هم رسیدن به ۲۰۸۹ دلار حتمی خواهد بود.
- سهام طلای GDX و معادن مرتبط با آن، در گذشته سابقه افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی را از چنین محدودههای حمایتی عمده برای شمش طلا داشتهاند. اگر سوسکهای طلا نظم و انظباط کافی را داشته باشند، میتوانند از این افزایش استفاده کنند و حتی از بهترین مدیران مالی جهان عملکرد بهتری داشته باشند. سهام معدنچیان کوچک طلا (The Juniors) نیز بین ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد. قیمت ۲۰۸۹ دلار در راه است و وقتی از راه برسد، حتی از بهترین محدودههای خرید قبلی مثل ۱۶۷۱ دلار و ۱۷۷۸ دلار، محدوده خرید بسیار بزرگتری خواهد بود. زمانی که چنین اتفاقی بیافتد، انتظار میرود سهام معادن بزرگ و متوسط بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد افزایش پیدا کنند و سهام معادن کوچک از ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ درصد هم فراتر برود. برای استفاده از این موقعیت، فقط کافیست صبور باشید.
نقابداران علیه ماسک / تهدید مردی که بازار رمزارز را به بازی گرفته است
یک ماه پیش وقتی خبر حضور ایلان ماسک در نهصد و هفتمین قسمت برنامه «ستردی نایت لایو (SNL)» در ۸ می منتشر شد، بسیاری از مردم توقع رخداد مثبتی را داشتند. بسیاری از سرمایهگذاران منتظر بودند که با حضور میلیاردری که نام خود را با رمزارزها پیوند زده (و در همین برنامه از مجری خواست که او را «دوجفادر (Dogefather)» صدا بزنند) شرایط سبزی برای ارزهای دیجیتال ایجاد شود؛ اما ماسک با «کلاهبرداری (hustle)» صدازدن دوجکوین و چند روز بعد با توییت مبنی بر نپذیرفتن بیتکوین در تسلا، هفتهای سرخ را برای رمزارزها رقم زد. از آن روز به بعد، تقریباً یک ماه است که بسیاری به ماسک انتقاد کردهاند که بازار رمزارزها را به هم ریخته است. نمونه اخیر این انتقادها، ویدئوی منتسب به گروه «ناشناس (Anonymous)» است که پدرخوانده دوج را تهدید کرده است.
مردی در سودای پادشاهی و امپراتوری
او در ۱۷ سالگی به کانادا رفت تا در رشتههای فیزیک و اقتصاد تحصیل کند و پسازآن در سال ۱۹۹۲ برای ادامه تحصیلات خود به آمریکا رفت.
او پس از دو سال تحصیل در مقطع دکترا، دانشگاه را رها کرد تا «زیپ۲ (Zip2)» (یک پلتفرم آنلاین روزنامه) را تأسیس کند. او سپس این شرکت را فروخت و پیپل را تأسیس کرد. چندی بعد او پیپل را به ایبی فروخت و در ۳۱ سالگی، ۱۶۵ میلیون دلار به دست آورد.
ماسک پسازاین در شرکت تحقیقات فضایی اسپیسایکس و شرکت خودروهای الکترونیکی تسلا سرمایهگذاری کرد. او پس از مدتی فعالیت بهعنوان رئیس هیئتمدیره این شرکتها، مدیرعامل آنها شد که به خاطر همین از ماه مارس در بیوی حساب توییترش، خود را «پادشاه فناوری تسلا» و «امپراتور مریخ» معرفی میکند.
ایلان ماسک و بیتکوین
، با گذشت زمان تغییر کرده است؛ مردی که محبوبیت خود را با سرمایهگذاری در انرژیهای پاک به دست آورده است ۲۴ ماه مارس اعلام کرد که مشتریان تسلا میتوانند، هزینه خودروهای این شرکت را با بیتکوین بپردازند. به گزارش
مدت کوتاهی پس از اعلام این خبر، قیمت بیتکوین ۳٪ افزایش یافت و به ۴۴۴.۲۱,۵۵ دلار رسید.
ماسک که پیشازاین اعلان، به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار بیتکوین خریده و بر اساس
از فروش ده درصد آن، ۱۰۱ میلیون دلار درآمد کسب کرده بود، ۱۳ می از حرف خود بازگشت. در این روز مدیرعامل تسلا در توییتی اعلام کرد که به خاطر تأثیرات مخرب محیط زیستی این رمزارز، دیگر این شرکت آن را نمیپذیرد.
تهدید ناشناس
در تاریخ ۵ ژوئن ویدئویی تهدیدآمیز علیه ایلان ماسک منتشر شد که در کمتر از ۲۴ ساعت از ۱ میلیون بازدید برخوردار شد (تا زمان نگارش این گزارش، این ویدئو به دو میلیون و صد هزار بازدید رسیده است). این کلیپ ۳ دقیقه و ۴۷ ثانیهای که مشابه ویدئوهای گروه انانیمس است، تلاش میکند نقاب از چهره ماسک بردارد و او را «یک مرد پولدار نارسیسیست که محتاج توجه است» معرفی کند.
این ویدئو با جمعآوری مطالب رسانههای مختلف تلاش میکند مدیرعامل شرکتهای تسلا و اسپیسایکس را جنایتکاری نشان دهد که ریاکارانه خود را طرفدار انرژیهای پاک و کاوشهای فضایی بازنمایی میکند. پس از گفتن این مقدمات، ویدئو به حمله علیه توییتهای ماسک و دستکاری در بازار بیتکوین میپردازد.
در این ویدئو مرد نقابداری با صدای فیلترشده خطاب به ماسک میگوید: «به نظر میرسد که بازیهایی که تو در بازار رمزارز انجام دادهای، زندگیهایی را نابود کرده است» و از او انتقاد میکند که با توییتهایش «به [زندگی] افراد معمولی [طبقه] کارگر، بهطور واضح بیتوجه» است.
در انتها، ویدئو لحنی تهدیدآمیز میگیرد و به ایلان ماسک میگوید: «تو فکر میکنی که باهوشترین فرد درصحنه هستی، اما حالا با همتای خود مواجه شدهای. ما انانیمس هستیم! ما یک لشگر هستیم. منتظر ما باش.»
آیا این ناشناس، واقعی است؟
با ۶.۷ میلیون دنبالکننده، دست داشتن در ساخت این کلیپ را انکار کرد. پسازاینکه کاربری از این حساب پرسید که آیا در ساخت این ویدئو نقش داشته است،
که این ویدئوی آنها نیست.
که با ۵.۹ میلیون دنبالکننده به نظر میرسد با این گروه هکری ارتباط دارد، ادعا میکند که این ویدئو به این گروه مربوط است.
ازآنجایی که اعضای این گروه هویت حقیقی خود را افشا نمیکنند، به خاطر همین، نمیتوان اعضای آن را شناسایی کرد و امکان اطمینان یافتن از انتساب این ویدئو به گروه انانیمس دشوار است. بااینحال در این شرایط آنچه اهمیت دارد، واکنشی است که این ویدئو در رفتار ایلان ماسک ایجاد خواهد کرد.
رویترز: صرافی رمزارز «باینَنس» علیرغم تحریمها سالها به مشتریان ایرانی خدمات میداد
خبرگزاری رویترز در یک گزارش تحقیقاتی خبر داد که «بایننس»، بزرگترین شرکت صرافی رمزارزها در جهان به رغم تحریمهای آمریکا و ممنوعیتی که خود این شرکت برای فعالیت در ایران تعیین کرده بود سالها به مشتریان ساکن ایران خدمات ارائه داده است.
در پی از سرگیری تحریمهای گسترده آمریکا علیه ایران در سال ۲۰۱۸، شرکت «بایننس» در ماه نوامبر همان سال به مشتریان ایرانی خود خبر داد که دیگر نمیتواند به آنها خدمات ارائه دهد و به آنها توصیه کرد که دارايی خود را خارج کرده امپراتور بازار رمزارزها و حسابهای خود را در این شرکت ببندند.
اما هفت معاملهگر بازار رمزارزها به خبرگزاری رویترز گفتند که توانستهاند محدودیتهای اعمال شده از سوی این شرکت را دور بزنند. اگرچه از قرار معلوم در سپتامبر سال گذشته و در پی سختگیرانه شدن مقررات مقابله با پولشویی توسط «بایننس» استفاده از این روش ناممکن شد. تا آن زمان مشتریان فقط با ثبت یک آدرسای میل میتوانستند معاملات خود را به راحتی در «بایننس» انجام دهند.
عسل علیزاده یک دلال ارز در تهران گفت: «گزینههای دیگری وجود داشت ولی هیچ کدام به خوبی بایننس نبودند. چون هویت کاربران را با دقت بررسی نمیکرد و همه ما از آن استفاده میکردیم.»
علاوه بر افرادی که رویترز با آنها مصاحبه کرده حداقل ۱۱ نفر دیگر نیز در پستهای خود در شبکه اجتماعی لینکدین گفتهاند که حتی پس از اعمال ممنوعیت برای فعالیت در ایران در نوامبر ۲۰۱۸ از خدمات «بایننس» استفاده کردهاند. این افراد حاضر نشدند با خبرگزاری رویترز گفتوگو کنند.
محبوبیت این شرکت در ایران برای مدیران آن کاملا شناخته شده بود. از متن دهها ایمیلی که بین مدیران ارشد این شرکت رد و بدل شده و نسخهای از آنها در اختیار خبرگزاری رویترز قرار گرفته میتوان دید که آنها حتی در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نیز از رشد فعالیت خود در ایران خوشنود بودند.
شرکت «بایننس» به سوالات خبرگزاری رویترز پاسخ نداد. این شرکت در ماه مارس امسال و در پی تحریمهای گسترده غرب علیه روسیه در بیانیهای گفت: «تمامی این مقررات را به دقت اجرا میکند و یک گروه کاری ویژه را برای نظارت بر اجرای دقیق تحریمها تشکیل داده است.»
استفاده کاربران ایرانی از خدمات صرافی شرکت «بایننس» قاعدتا طی چند سالی که از تحریم معاملات مالی ایران و غرب میگذرد باید مود توجه نهادهای مسئول در آمریکا قرار میگرفت.
«بایننس» میگوید شرکت مالک آن در جزایر کِیمن مستقر است و یک مقر یا دفتر مرکزی ندارد. این شرکت برای مشتریان آمریکایی از وبسایت جداگانهای (بایننس. یو اس) استفاده میکند و طبق اسناد رسمی که به نهادهای ناظر بر فعالیتهای مالی ارائه داده است تمامی فعالیتهای آن زیر نظر چانگ پنگ ژائو، بنیانگذار و مدیر عامل این شرکت انجام میشود.
کارشناسان حقوقی معتقدند که تفکیک فعالیتهای این شرکت در آمریکا از سایر نقاط جهان مدتها «بایننس» را از تحریمهای آمریکا به خاطر معامله با ایران مصون نگاه داشته است، چون کاربران ایرانی از بخش اصلی خدمات «بایننس» استفاده میکنند که در آمریکا به ثبت نرسیده است. ولی این شرکت با ارائه خدمات در ایران در چارچوب مقررات موسوم به تحریمهای ثانوی میتواند به نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران متهم شود.
تشخیص تخلف احتمالی «بایننس» به این بستگی دارد که آیا طرفهای ایرانی از خدمات این شرکت برای نقض و یا دور زدن تحریمهای آمریکا استفاده کردهاند و آیا افرادی که در فهرست تحریمهای آمریکا هستند از طریق خدمات این شرکت به شبکه مالی آمریکا وصل شدهاند یا نه.
خبرگزاری رویترز اسنادی در اختیار ندارد که هیچ یک از این تخلفها توسط کاربران ایرانی «بایننس» را ثابت کند.
وزارت خزانهداری آمریکا نیز حاضر نشد به سئوالات رویترز در این زمینه پاسخ دهد.
خبرگزاری رویترز در ماه ژانویه امسال بر اساس مصاحبه با مدیران سابق «بایننس» گزارش داد که ارائه خدمات در ایران به یک حساسیت جدی بدل شده است. در آن زمان «بایننس» گفت قصد دارد استانداردهای خود را بهبود بخشد.
نگاهی به مکاتبات داخلی این شرکت نشان میدهد که در سال ۲۰۱۹ ایران، کوبا، کره شمالی، سوریه و ناحیه کریمه «پنج مورد تحریم شدید» تلقی میشدند ولی ارائه خدمات در ایران ادامه یافت. ظاهرا تصمیم نهایی «بایننس» برای قطع فعالیت در ایران در ماه مه ۲۰۲۰ اتخاذ شده است.
در آن زمان ساموئل لیم، یکی از مدیران ارشد این شرکت در دستورالعملی اعلام کرد که «به هیچ وجه هیچ معاملهای با ایران نباید صورت بگیرد.»
تازهترین آمارهای علنی نشان میدهد که «بایننس» در سراسر جهان حدود ۱۲۰ میلیون مشتری دارد و حدود ۹۵۰ میلیارد از بازار رمزارز جهان را کنترل میکند.
با استفاده از گزارش خبرگزاری رویترز؛ ش.ر/س.ن
رادیو فردا
رادیو فردا یکی از بخشهای رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی است که در تلاش است اخبار و گزارشهای دقيق و عينی و بیطرفانه را با هدف گردش آزاد اطلاعات در چارچوب اصول روزنامهنگاری حرفهای به مخاطبان فارسیزبان ارائه کند.
چرا برنامه ریزان مرکزی چین نمی توانند بیت کوین را مدیریت کنند؟
چین نیز مانند چهره های غم انگیز اساطیر یونان، تاریخ طولانی و با سابقه ای در ربودن شکست از آرواره های پیروزی دارد. طبقه حاکم آن، به ویژه، همیشه اشتهای سیری ناپذیری برای خود تازی زدن داشته است. تحریم بیت کوین تنها فصل پایانی این داستان غم انگیز و مخرب است.
چین با برخورداری از منابع طبیعی فراوان، جمعیت انبوه و دسترسی کامل به دریای چین جنوبی و شرقی در امتداد خط ساحلی ۹۰۰۰ مایلی خود، کاملاً به عنوان امپراتوری همه اعصار راه اندازی شد.
و تقریباً ۲۰۰۰ سال بر منطقه تسلط داشت.
مدتها قبل از انگلیسیها و اسپانیاییها، چین ناوگان کاملی از کشتیهای گنج ساخته بود که میتوانستند نقاط دور زمین را بپیمایند – که حتی میتوانستند به دنیای جدید برسند، قرنها قبل از حرکت کلمب.
اگر اوضاع فرق می کرد، آمریکا می توانست به جای پادشاه تابع امپراتور باشد و زبان ماندارین زبان غالب جهان خواهد بود، نه انگلیسی.
اما این اجازه داده نشد.
نخبگان حاکم
که برنامه ریزان مرکزی هم نامیده می شوند – که از حسادت، ترس و کینه علیه طبقه بازرگان نوپا و مرفه خود تحریک شده بودند، دستور دادند همه کشتی ها به آتش کشیده شوند. عمل خودسوزی محض آنطور که پیداست.
این امر باعث سرگردانی مردم چین شد که قادر به کشف دنیای خارج نبودند و آنها را در برابر وحشت جنگ های تریاک که بریتانیای استعمارگر به سواحل آنها آورد، منزوی و آسیب پذیر کرد.
گروه بعدی از برنامه ریزان مرکزی که ویران و ویرانی به بار آوردند، کمونیست های زیر نظر خود برنامه ریز اصلی، رئیس مائو بودند. و باز هم هدف خشم آنها طبقه متوسط رو به رشد بود. این بار کشاورزان مولد روستاهای چین بره های قربانی برای ذبح بودند.
گاردهای سرخ، کادر حامیان متعصب مائو، در سرتاسر چین راهپیمایی کردند و با شور و شوق به پاکسازی موسوم به «پنج دسته سیاه» پرداختند. اینها عبارتند از: کشاورزان ثروتمند، صاحبان املاک، ضدانقلابیون، راست گرایان و بدعت گذاران از هر نوعی.
پس از ریشه کن شدن جامعه، میلیون ها دهقان جمعی شدند و برای تولید محصول به اردوگاه های کار وادار شدند. البته به زودی گرسنگی به دنبال داشت و میلیون ها نفر از بین رفتند. داشتن بدون مجوز فقط یک دانه برنج توجیه کافی برای اعدام کل خانواده ها بود.
این کابوس زنده هرگز به طور کامل هضم نشد
در واقع، با ظهور اینترنت، برنامه ریزان مرکزی دوباره در آن بودند. پارانویا از ترس اینکه قدرت آنها به چالش کشیده شود، یک فایروال دیجیتال ساخته شد. این دیوار دقیقاً مانند دیوار چین قرنها پیش، قرار بود جمعیت خود را اسیر، مطیع و در برابر هرگونه نفوذ بالقوه فاسد خارجی نگه دارد. گفتار ناخواسته سانسور شده و جنایات گذشته قابل بحث نیست.
دیگر چگونه جامعه ای می تواند بر قربانگاه یک دیوانه نسل کش، نابودگر نیاکانش، سجده کند؟ تا به امروز، مائو به عنوان یک خدا پرستش می شود. و بنابراین، محو شدن خاطره این جنایات و حتی ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون کشته ۱ برای پایان دادن به چرخه معیوب کافی نبود.
نه، برنامه ریزان مرکزی تازه شروع کرده بودند.
درست است، قصابان چین برای قطع عضو بعدی خود آماده شده بودند.
شاید ویرانگرترین، خودزنی و مازوخیستی ترین تصمیم، سیاست تک فرزندی بود. دستور بیمار این است: به زنان دستور دهید امپراتور بازار رمزارزها که بچه دار نشوند (البته برای مصلحت عمومی) و چند صد میلیون دیگر جمعیت را از بین ببرند. پیش بینی می شود تا سال ۲۰۵۰ جمعیت چین به نصف کاهش یابد.
در مرحله بعد، برای اضافه کردن تحقیر به آسیب، چاپ پول برای کاهش مصنوعی پول کشور، ارزانتر کردن تولید و به بردگی کشیدن مردم به عنوان کارگران کارخانهها به منظور تقویت فعالیت اقتصادی و جبران کندی جمعیت.
وجه نقد اضافی سپس (مثل همیشه) به اشتباه تخصیص داده می شود و به پروژه های بی معنی املاک سرازیر می شود. اغلب اوقات، خانهها، آپارتمانها و ساختمانها حتی برای زندگی در آنها خریداری نمیشوند. آنها بهعنوان فروشگاههای با ارزش خریداری میشوند – جایی برای جستجوی سرپناهی از عرضه پول به سرعت در حال افزایش. “شهرهای ارواح” چین اینگونه به وجود آمدند. در حال فروپاشی و پوسیدگی بناهای یادبودی برای میلیون ها انسان متولد نشده و سقط شده.
کرونا و چاپ پول
و بنابراین، بین جمعیت در حال فروپاشی، ترکیدن حباب املاک و سیاست قرنطینه صفر کووید (یکی دیگر از عوامل اصلی برنامه ریزان مرکزی)، چین خود را در پرتگاه یک بحران مالی فلج کننده بالقوه می بیند.
چاپخانههای پول باید حتی داغتر کار کنند و آنچه از بهرهوری مردم باقی مانده است را از زیر آنها ربوده و با باد کردن حبابها در سرتاسر اقتصاد، فاجعهای ویرانگر را به بار آورند.
هر اشتباه مهلکی در مسیر پر پیچ و خم و پر پیچ و خم، نتیجه باور نهیلیستی و در نهایت مرگبار به برنامه ریزی مرکزی است.
و این همان جایی است که این مسیر به آن منتهی می شود: ممنوعیت بیت کوین – نتیجه خالص اینترنت رایگان و رد قدرت متمرکز، ابزاری ضروری برای مبارزه با اجبار فیات.
برنامه ریزان مرکزی البته این موضوع را تکذیب می کنند. وقتی در رویداد WEF تابستان امسال حضور یافتیم،
لی کچیانگ در مورد کاهش بالقوه قرنطینهها سر و صدا کرد، اما به شدت علیه تزریق محرک و تورم صریح بود:
ما برای دستیابی به یک هدف رشد بالا به محرک های فوق العاده بزرگ یا چاپ بیش از حد پول متوسل نخواهیم شد. این امر به آینده بیش از حد تأثیر خواهد گذاشت.»
این قول نه تنها پوچ است، بلکه به چهار دلیل زیر در واقع یک دروغ وقیحانه و آشکار است:
۱. چاپ پول در سیستم فیات اختیاری نیست
در ۲۰ سال گذشته، عرضه پول چین به طور متوسط ۱۴ درصد در سال افزایش یافته است. یعنی عرضه پول هر ۵ سال دو برابر شده است! با نسبت کل بدهی به تولید ناخالص داخلی بیش از ۳۰۰٪، ترکیب بهره نیاز به چاپ بیشتر و بیشتری دارد. این نحوه عملکرد سیستم فیات مبتنی بر بدهی است.
پول از طریق صدور بدهی وارد اقتصاد می شود. شما حدس زدید، پرداخت سود این بدهی فقط از طریق چاپ بیشتر پول، یعنی امپراتور بازار رمزارزها ایجاد بدهی امکان پذیر است.
بشویید، بشویید، تکرار کنید. این مار است که دم خود را می خورد.
و از نظر ساختاری، هیچ معکوس یا حتی تعدیل این موضوع وجود ندارد. این سیستم بر روی یک مسیر یک طرفه ساخته شده است که در آن باد یا ویران می شود. نه اینکه برنامه ریزان مرکزی واقعاً به ویرانی فکر می کنند، به جز اینکه…
۲.توقف چاپگر باعث انقلاب می شود
این برای یک ساختار قدرت متمرکز که به شدت به اجبار از طریق چاپ پول برای انحراف مردم به اراده خود متکی است، دو برابر می شود. تصادفی نیست که پول کاغذی اولین بار توسط برنامه ریزان مرکزی چین ساخته شد.
بحران نقدینگی اخیر در حال حاضر منجر به فرار بانک ها و حتی تظاهرات شده است که در چین بسیار نادر است. اما نگران نباشید، تانک های نظامی به سرعت واکنش نشان دادند و آماده بودند تا هر نشانه ای از نافرمانی را در طنین میدان تیان آن من از بین ببرند.
حتی بدتر از آن برای برنامه ریزان مرکزی، تعداد بی سابقه ای از خریداران مسکن از پرداخت وام مسکن در بیش از صد شهر خودداری می کنند. این سرایت سال گذشته با اورگراند شروع شد، زمانی که بخش بزرگی از بدهی ۳۰۰ میلیارد دلاری خود را نپذیرفت. بخش دارایی که ۳۰ درصد از تولید اقتصادی را تشکیل می دهد اکنون در معرض تهدید است.
وقتی اوضاع در این مقیاس بد پیش میرود، ناآرامیهای اجتماعی هرگز عقبتر نیستند. دولت چین این را میداند و به بانکها دستور داده است که توسعهدهندگان املاک را که با مشکل مواجه هستند، یا همان چاپ پول بیشتر، نجات دهند.
۳. اقتصاد چین به صادرات وابسته است
چاپ پول معروف است که یک مسابقه به پایین است. هرکسی که ارزش پول را سریعتر کاهش دهد دارای مزیت رقابتی است. به این دلیل که کالاهای داخلی در بازارهای بین المللی نسبتا ارزان تر می شوند. چین از این موضوع بهخوبی استفاده کرده است و به طور مداوم یوان را پایین میآورد تا صادرات خود را افزایش دهد.
اما چرا صرفاً به اقتصاد مبتنی بر مصرفکننده تغییر ندهیم و اجازه ندهیم که یوان تقویت شود؟ همانطور که بحث شد، پیشبینی میشود که سیاست تکفرزندی چین که اخیراً رها شده است، جمعیت را طی سی سال آینده به نصف کاهش دهد. جمعیت کافی برای حفظ این نوع انتقال باقی نخواهد ماند. همچنین، اقتصاد مبتنی بر مصرف به این معنی است که به مردم اجازه میدهیم واقعاً آنچه را که میخواهند انتخاب کنند. چیزی که برنامه ریزان مرکزی نمی توانند شروع به درک کنند.
۴. آنها قبلا بیت کوین را ممنوع کرده بودند
و در نهایت، اگر واقعاً چاپ پول روی میز نیست، چرا راه های خروجی آتش را ببندیم؟ چین یکی از تنها کشورهایی است که ممنوعیت کامل بیت کوین از جمله مالکیت را حفظ کرده و برخی از قوی ترین کنترل های ارزی را برای جلوگیری از فرار سرمایه دارد.
به جای بیت کوین، برنامه ریزان مرکزی چین البته رنمینبی دیجیتال را دو برابر می کنند که به آنها کنترل تقریباً نامحدودی بر جمعیت می دهد و حلقه را حتی بیشتر می کند.
آیا به نظر می رسد که چاپ پول در کارت ها نیست؟ (سوال بلاغی).
بنابراین، برنامهریزان مرکزی، مانند همیشه، مشغول قفل کردن دروازهها، بستن دریچهها و بستن تمام راههای ممکن برای فرار هستند.
بیت کوین، به عنوان ابزار نهایی برای تعیین سرنوشت، قابل تحمل نیست.
دقیقاً مانند دیوار بزرگ، دیوار آتش دیجیتال یا آتش زدن کشتیهای گنج، برنامهریزان مرکزی باید قربانیان خود را منزوی کرده و آنها را از هرگونه امیدی برای نجات قطع کنند.
سپس آنها می توانند بدون مزاحمت با آنها راه بیفتند.
طرح (مرکزی) سوزاندن از طریق تورم است. زیرا هنگامی که همه چیز اشتباه می شود، فقط مقداری دیگر چاپ کنید!
امپراطوری رو به افول پول فیات در برابر طلا
امپراطوری رو به افول پول فیات در برابر طلا
- تصمیم فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره و پایان دادن به سیاست تسهیل کمی (QE)، بازارها را دچار آشفتگی کرده است، تا جایی که بعضی از تحلیلگران بانکها، پیشبینی هفت بار افزایش نرخ بهره را کردهاند.
- از طرفی جنگ افروزی جنون آمیز جو بایدن، رییسجمهور آمریکا، در اوکراین نیز یک خطر جدی است. شهروندان روسیه در پناهگاههای ضد بمب سنگر گرفتهاند، اما شهروندان آمریکایی هیچ جایی برای سنگر گرفتن ندارند.
- کاملا مشخص است که خطر بزرگی، شهروندان امپراطوری رو به افول پول فیات آمریکایی را تهدید میکند. اما دولت آمریکا سابقه طولانی در استفاده از سناریوی «آدمهای بد در خارج از مرزهای آمریکا» برای منحرف کردن توجهات از اقتصاد داخلی در حال سقوط خودش دارد. حتی از آن به عنوان یک طرح مخوف برای افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP)خود استفاده میکند.
- به چارت زیر، داو جونز (Dow Jones)، نگاه کنید. محدودههای مناسب برای خرید و فروش مشخص شدهاند.
- دلایل تحلیل بنیادی در چارت بالا بسیار وحشتناک هستند. فدرال رزرو به عمد در بازار مسکن، به نفع ثروتمندترین سرمایهگذاران آمریکایی، تورم ایجاد میکند، و حالا کار به جایی رسیده است که حتی قشر متوسط آمریکا به سختی میتوانند پول کافی برای پیش خرید خانه را تهیه کنند.
- افزایش قابل توجه نرخ وام مسکن، بسیاری از خریداران بالقوه را از بازار خارج خواهد کرد. آن دسته از کسانی هم که خانهای خریدهاند و زمان تمدید وام مسکن آنها در اواخر امسال است، با افزایش بالای نرخهای وام مسکن تحت فشار و استرس زیادی قرار گرفتهاند.
- با توجه به ارزشگذاریهای کلیدی فعلی در بازار، و تشدید چرخه جنگ ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، و از بین بردن برنامههای حمایتی بازارهای مالی توسط خود فدرال رزرو، بنظر غیرممکن میرسد که بازار سهام بتواند خود را یه یک سقف جدید قیمتی برساند، اما برعکس، احتمال یک سقوط وحشتناک وجود دارد، در سال ۱۹۲۹ این اتفاق افتاد و دوباره هم ممکن است اتفاق بیافتد.
- به چارت QQQ (Nasdaq ETF) در تصویر زیر نگاه کنید، از نظر تحلیل تکنیکال میبینید که با کاهش قیمت، حجم (Volume) به طور مداوم در حال افزایش است.
- عملا در بازار سهام آمریکا، قیمت با حجم معاملات نسبت منفی دارد!
- در تصویر زیر چارت کوتاهمدت سهام TQQQ را مشاهده میکنید. درآمد حاصله از فروش سهام در ایالات متحده را در کجا میتوان سرمایهگذاری کرد؟
- مقداری زیاد را میتوان تبدیل به شمش طلا کرد، مقداری هم پول فیات، و مقداری هم میتوان به سرمایهگذاری در بازار رمزارزها تخصیص داد. به سیگنال بیتکوین در چارت زیر نگاه کنید. احتمالا موج B الیوت تمام شده است یا اینکه رو به پایان است، و حالا موج C با هدف ۹۰ هزار دلار و حتی بالاتر، قرار است شروع شود.
- خرید سهام توسط سوسکهای طلا (کسانی که بخاطر ویژگی طلا آن را میخرند و اعتقاد دارند که قیمت آن در مقایسه با پول فیات همیشه در حال افزایش است) در بازار بورس (در کوتاه مدت با سرمایه متوسط) مشکلی ندارد، اما این در حالی است که اساساً نابودی کامل امپراطوری پول فیات ایالات متحده و بازارهای آن، در بلندمدت پیشبینی میشود.
- چشمانداز سناریوی احتمالی این است که معتادان به سیاستهای تسهیل کمی، که در بازار سهام آمریکا سرمایهگذاری کردهاند در اواخر سال ۲۰۲۲ یا ۲۰۲۳ به طور کلی از صحنه بازار حذف میشوند، و دولت ایالات متحده برای جلوگیری از وقوع جنگ داخلی، یک جنگ جهانی به راه میاندازد!
- نگرانی اصلی این است که دولت حتی با شروع جنگ جهانی نمیتواند جلوی وقوع جنگ داخلی را بگیرد. خلاصه اینکه امپراطوری پول فیات آمریکا تحت سلطه دولت است اما دولت نمیتواند بر شهروندانی که طلا دارند سلطه داشته باشد.
- بدون شک طلا دارایی نهایی جهان است. برای دیدگاه تکنیکال کوتاه مدت به تصویر زیر نگاه کنید. طلا در تایمفریم یک ساعته از یک الگوی سر و شانه برعکس خارج شده است و در حال افزایش است. این حرکت طلا همگام با حرکت شاخص دلار است.
- شاخص دلار در حال سقوط پس از تشکیل الگوی سر و شانه.
- چارتها در تایمفریم کوتاه مدت با شکست خط روند سوم در چارت زیر همگام هستند، و احتمالا میرود قیمت یک رالی صعودی به سمت خط گردن در الگوی سر و شانه برعکس در تایمفریم هفتگی، داشته باشد.
- بعضی از تحلیلگران تکنیکال الگوی فنجان و دسته را روی چارت رسم میکنند، بعضی دیگر هم بر روی رسم خط گردن، اختلاف نظر دارند. در کل، بحث در مورد این جزئیات کوچک در تحلیل تکنیکال، چارت زیبای طلا را نساختهاند، بلکه سازنده اصلی آن، تحلیل بنیادی است. عوامل بنیادی بازار باعث شکست و صعودی طلا خواهند شد، و در حال حاضر این عوامل بنیادی بسیار صعودی هستند.
- معدنچیان طلا چطور؟ عشق اول اکثر جامعه طلا در غرب، به ویژه در آمریکا، معدنچیان طلا هستند. به احتمال زیاد دلیل آن، عشق به سیستم سرمایهداری است. بنابراین اگر طلا یک پول است، پس سرمایهگذاری در شرکتهایی که آن را استخراج میکنند، باید بسیار سودآور باشد.
- این نظریه تا حدی درست است اما سرمایهگذاران در سهام معدن طلا باید به دنبال قیمت مناسب برای خرید و افزایش سرمایه خود باشند. به این امید که سهام معدنچیان، مثل شمش طلا در برابر دلار آمریکا، قوی عمل کند، و استفاده کردن از استراتژی خریدن و نگه داشتن (buy and hold strategy)، روش خوبی برای خرید سهام معادن طلا نیست.
- طلا یا به ۲۰۸۹ دلار میرسد یا به ۱۵۶۶ دلار. هر دو مثل گاو شیرده (cash cow) موقعیتهای بسیار ایدهآلی برای خرید سهام معادن طلا هستند. احتمال رسیدن قیمت به ۲۰۸۹ دلار بیشتر است، اما اگر قیمت ابتدا به ۱۵۶۶ دلار برسد، باز هم رسیدن به ۲۰۸۹ دلار حتمی خواهد بود.
- سهام طلای GDX و معادن مرتبط با آن، در گذشته سابقه افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی را از چنین محدودههای حمایتی عمده برای شمش طلا داشتهاند. اگر سوسکهای طلا نظم و انظباط کافی را داشته باشند، میتوانند از این افزایش استفاده کنند و حتی از بهترین مدیران مالی جهان عملکرد بهتری داشته باشند. سهام معدنچیان کوچک طلا (The Juniors) نیز بین ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد. قیمت ۲۰۸۹ دلار در راه است و وقتی از راه برسد، حتی از بهترین محدودههای خرید قبلی مثل ۱۶۷۱ دلار و ۱۷۷۸ دلار، محدوده خرید بسیار بزرگتری خواهد بود. زمانی که چنین اتفاقی بیافتد، انتظار میرود سهام معادن بزرگ و متوسط بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد افزایش پیدا کنند و سهام معادن کوچک از ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ درصد هم فراتر برود. برای استفاده از این موقعیت، فقط کافیست صبور باشید.
منبع: Kitco
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
پول فیات؛ ارز فیات چیست؟ انواع ارز فیات و مقایسه آنها با رمزارزها
در بازارهای مالی از واژه پول فیات به دفعات استفاده میشود. همچنین در بازار رمزارزها و صرافیها بخشهایی به نام فیات وجود دارد. پول فیات یا ارز بیپشتوانه داراییها است که ارزش ذاتی نداشته و هویت آنها وابسته به یک دولت یا حکومت است.
لغت فیات در زبان انگلیسی به معنای «اجازه و مجوز انجام کار» است. در حقیقت علت این نامگذاری تصمیمهایی است که دولتها برای استفاده از ارز فیات اتخاذ میکنند. در ادامه با مفهوم، انواع و قابلیتهای پول فیات آشنا خواهیم شد و نقش آن در بازار رمزارزها را بررسی خواهیم کرد.
پول فیات چیست؟
به بیان ساده پول فیات (Fiat) یا فیات کارنسی ارز رایج و قانونی است که در یک کشور استفاده شده و توسط دولت و سازمانهای مالی مربوطه چاپ میشود. دلار آمریکا، پوند انگلیس و ریال ایران پول فیات محسوب میشوند. کشورهای زیادی در سرتاسر دنیا از ارز فیات برای تبادلات کالایی و خدماتی خود بهره میگیرند.
پیدایش ارز فیات
اولین حکومتی که پول فیات را ابداع کرد امپراطوری چین بود. از این دارایی برای تبادل ابریشم، طلا و نقره استفاده میشد. چاپ پول از همان ابتدا دردسرهای زیادی داشت. انتشار اسکناس بدون رعایت اصول اقتصادی باعث تورم خواهد شد و این اتفاق برای حکومت مغولها افتاد. آنها تلاش کردند تا با چاپ پول قدرت اقتصادی خود را افزایش دهند اما در نهایت این تصمیم باعث سقوط امپراطوری آنها شد.
پس از آسیای میانه نوبت به بخشهایی از اروپا رسید تا از ارز فیات را به جای سکههای نقره و طلا استفاده کنند. طولی نکشید تا تمام کشورهای اروپا و آمریکا از فیات کارنسی برای تبادل دارایی استفاده کردند و بدین ترتیب پولهای کاغذی جایگزین سکههای طلا و نقره در جهان شد.
کشمکش بین استاندارد طلا و پول فیات
اقتصاددانهای قرن بیستم طرح پشتوانهسازی پول کاغذی به وسیله کالا را طراحی کردند. معمولا از طلا به عنوان پشتوانه فیات کارنسی استفاده میشد و به همین دلیل مفهوم «استاندارد طلا» در بین کارشناسان اقتصادی آن زمان رایج شد. پس از مدتی ایالات متحده امریکا دوباره تصمیم به کنار زدن استاندارد طلا گرفت و پول فیات را جایگزین استانداردهای کالایی کرد. نتیجه این اقدام آمریکا رایج شدن پولهای بیپشتوانه و استفاده از ارز فیات در سایر کشورها بود.
ارزش فیات کارنسی چگونه تعیین میشود؟
پول فیات هیچ پشتوانه مشخصی ندارد و اعتبار آن فقط تحت تاثیر تلاشها و اقدامات دولت صادر کننده پول قرار دارد. در حقیقت دولت تعیینکننده ارزش پول فیات خواهد بود. مهمترین عامل ارزشگذاری پول فیات اعتماد مردم به سیاستهای اقتصادی دولت و حکومت است.
ارزهای پیشین با استفاده از کالاهای باارزش پشتوانهسازی میشدند. درنتیجه ارزش واقعی آنها تابعی از قیمت پشتوانهها بود. بنابراین اگر دولتی قصد چاپ پول داشت، میبایست به اندازه ارزش پولهای چاپ شده، طلا در بانک مرکزی ذخیره میکرد. در نتیجه دست دولت برای چاپ بدون پشتوانه بسته بود و حتما قبل از چاپ باید منابع مالی لازم را تامین میکرد.
ارز فیات به ذخایر فیزیکی نیازی ندارد و ارزش آن تابعی از طلا، نقره یا سایر داراییها نیست. در نتیجه رفتارهای مردم و جریانهای اقتصادی کشور ارزش آن را تعیین میکند. برای مثال با چاپ پول بیش از حد معمولا کشور دچار تورم اقتصادی میشود. تورم باعث کاهش ارزش پول فیات خواهد شد.
در نهایت تورم و افزایش نقدینگی اعتماد مردم به پول ملی کشور را از بین میبرد و در این زمان افراد به خرید داراییهایی روی میآورند که ارزش آنها ثابت است. برای مثال طلا، نقره یا ارزهای دیگر کشورها میتواند مردم را از خطر کاهش ارزش پول ملی در امان نگه دارد. هر چند این داراییها نیز دچار نوسانهای ارزشی میشوند اما معمولا دامنه نوسان آنها بسیار کم و متعارف است.
مقایسه ارز فیات و ارز دیجیتال
توزیعکنندگان
فیات کارنسی و رمزارزها دارای شباهتها و تفاوتهایی هستند. برای مثال هر دوی این داراییها بدون پشتوانه بوده و صرفا بر اساس اعتبار سازمانها، نهادهای متولی و حجم عرضه و تقاضا ارزشگذاری میشوند. یکی از تفاوتهای این دو دارایی در دل همین مورد است که سازمانهای متولی آنها دارای تفاوتهای اساسی هستند. ارزهای فیات معمولا توسط دولتها و نهادهای حکومتی عرضه میشوند اما رمزارزها متعلق به بخش خصوصی هستند. به جز برخی از ارزهای دیجیتال خاص مثل تتر که توسط بانک مرکزی یک کشور توزیع شده است، معمولا منافع مالکان ارزهای دیجیتال با متولیان ارزهای فیات کاملا در تضاد است.
روشهای تولید
از دیگر تفاوتهای فیات کارنسی با رمزارز میتوان به فرایندهای تولید آنها اشاره کرد. ارزهای دیجیتال بر اساس الگوریتمهای اثبات کار یا اثبات سهام تولید میشوند. در طرف مقابل پولهای فیات توسط دولت چاپ شده و روند خاصی برای تولید ندارند. ارزهای دیجیتال قوانین و الگوریتمهای مختلفی برای تولید واحد جدید مقرر کردهاند و همچنین برخی از آنها توسط توسعهدهندگان به مرور زمان عرضه میشوند.
حجم قابل عرضه
حجم عرضه فیات کارنسی با ارزهای دیجیتال متفاوت است. پولهای فیات به طور نامحدود قابل چاپ هستند اما رمزارزها برنامههای متفاوتی برای حجم عرضه دارند. برای مثال بیت کوین تعداد واحدهای قابل عرضه را محدود کرده است و روند عرضه احتمالا تا ۱۰۰-۱۵۰ سال دیگر زمان خواهد برد. اتریوم نیز اعلام کرده است تا اطلاع ثانوی امکان تولید بلاک جدید وجود دارد و پس از با تغییر الگوریتم اجماع، باید از فرایند اثبات سهام برای پردازش و تایید تراکنشها استفاده شود. دوج کوین حجم عرضه را به طور کل محدود نکرده اما حداکثر مقدار عرضه را برای یک سال مشخص کرده است. سایر رمزارزها نیز قوانین مختلفی دارند.
محدودیتهای جغرافیایی
از دیگر تفاوتها میتوان به فرامرزی بودن کریپتو کارنسی اشاره کرد. پول فیات محدود به کشور خاصی است. حتی دلار نیز با وجود شهرت جهانی اما به راحتی در کشورهایی غیر از آمریکا قابل استفاده نیست. در طرف مقابل ارزهای دیجیتال مرزهای فیزیکی را از بین بردهاند و به راحتی قابل انتقال به سرتاسر جهان هستند.
مزایا و معایب پولهای فیات
نظرات مختلفی پیرامون فیات کارنسی وجود دارد. طرفداران پول فیات مزایایی همچون انعطافپذیری، عدم محدودیت، پاسخگویی بیشتر، هزینه کمتر و سهولت استفاده را برای این پدیده نام میبرند. از طرفی منتقدان ارز فیات از ریسک بالا و عدم برخورداری از ارزش ذاتی به عنوان اصلیترین معایب فیات کارنسی یاد میکنند.
به طور کل با استفاده از پولهای فیات تجارت بینالمللی آسانتر خواهد شد و هزینههای پشتوانهسازی از بین خواهد رفت. همچنین دست دولت برای ایجاد تغییرات مالی باز خواهد بود. همین عامل میتواند منجر به ایجاد خطرات بسیار زیادی شود. تورمها و فروپاشیهای اقتصادی معمولا در اثر سیاستهای غلط دولت در چاپ و عرضه ارزهای فیات صورت میگیرد.
جمعبندی
اقتصاد هر روز پیچیدهتر از قبل میشود. شاید تا دویست سال پیش بخش اعظمی از مبادلات تجاری با استفاده از طلا و نقره انجام میشد و چالشهای به مراتب کمتری پیش روی فعالان اقتصادی بود. امروزه با توسعه کشورها و پیشرفت علوم مختلف، اقتصاد نیز دچار تغییرات زیادی شده است.
مفاهیمی همچون پول فیات میتوانند به طور همزمان عامل شکوفایی یا فروپاشی یک اقتصاد باشند. ارزهای بیپشتوانه یک ایده برای رشد اقتصادی دولتها بود که در برخی موارد منجر به ایجاد آشوبهای کلان شد. کشور زیمباوه در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ به علت مشکلات اقتصادی شروع به چاپ بیش از حد پول کرد که موجب تورم افسارگسیخته و در نهایت فروپاشی اقتصاد این کشور شد.
مهمترین عامل در تعیین سرنوشت پول فیات تصمیمات و سیاستهای دولت است. باید دید سرنوشت ارزهای فیات دوباره دستخوش تغییر خواهد شد و تورمها یا بحرانهای اقتصادی دوباره باعث استفاده از استاندارد طلا خواهد شد یا خیر.
دیدگاه شما