سبقت استهلاک از سرمایهگذاری
حمید آذرمند تحلیلگر اقتصادی اگر تولید ناخالص داخلی به قیمتهای ثابت را مقیاس معتبری برای اندازهگیری ابعاد واقعی اقتصاد بدانیم، مقدار این شاخص در سالجاری از مقدار آن در ۱۰ سال پیش کمتر است. به بیان روشن، اندازه واقعی اقتصاد ایران طی ۱۰ سال گذشته، نهتنها افزایش نیافته بلکه کوچکتر هم شده است.
به گزارش «تجارت فردا»، این مساله ناگزیر عوارضی مانند کاهش درآمد سرانه واقعی، کاهش رفاه، کاهش پسانداز ملی، کاهش درآمدهای دولت و در نهایت واگرایی اقتصاد ایران نسبت به اقتصاد جهان را به دنبال داشته است. توضیح علل توقف رشد اقتصادی، بسیار حائز اهمیت است. این مساله براساس نظریههای رشد قابل توضیح است؛ رشد اقتصادی بلندمدت توسط عواملی مانند انباشت داراییهای ثابت (ماشینآلات، تجهیزات، تاسیسات، ساختمان و نظایر آن)، افزایش کیفیت و کمیت سرمایه انسانی و افزایش بهرهوری تعیین میشود.
مطالعات تجربی رشد، سهم هر یک از عوامل تعیینکننده رشد را در بلندمدت نشان میدهد. در اینجا به نتایج محاسبات سازمان بهرهوری آسیایی استناد شده است تا امکان مقایسه با سایر کشورها وجود داشته باشد. در یک دوره بلندمدت، عامل رشد موجودی سرمایه ثابت بیشترین سهم را در توضیح رشد اقتصادی ایران دارد و سهم تغییرات بهرهوری در رشد اقتصادی در حدود صفر و سهم رشد کیفیت نیروی کار ناچیز بوده است. این در حالی است که رشد بهرهوری و رشد کیفیت نیروی کار، سهم عمدهای در توضیح رشد اقتصادی کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و هند داشته است.
همانطور که گفته شد، عامل اصلی توضیحدهنده رشد اقتصادی بلندمدت در ایران عامل انباشت تشکیل روند بلند مدت دارایی ثابت بوده است. از طرف دیگر، نرخ رشد تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران از میانه دهه ۸۰ بهطور محسوسی رو به کاهش نهاده است. این کاهش در بخش تشکیل سرمایه ماشینآلات و تجهیزات بسیار آشکارتر است. از سال ۱۳۹۰ به بعد، تشکیل روند بلند مدت در اغلب سالها رشد تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران منفی بوده و میزان واقعی تشکیل سرمایه هر سال از سال قبل کمتر بوده است. این روند به حدی رسیده است که مقدار مطلق تشکیل سرمایه ثابت اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۸ (به قیمتهای ثابت)، کمترین مقدار سرمایهگذاری طی دو دهه گذشته بوده است.
بهعنوان یک شاخص، نسبت تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به تولید ناخالص داخلی که در سال ۱۳۸۸ بیش از ۳۱ درصد بود، با طی یک روند کاهشی به کمتر از ۲۰ درصد رسیده است. کاهش نرخ سرمایهگذاری، نهتنها موجب میشود ظرفیت جدید برای رشد اقتصادی فراهم نشود بلکه حتی ممکن است به آستانهای برسد که حتی ظرفیتهای مولد فعلی نیز دچار استهلاک و فروسایی شود.
سالانه بهطور میانگین رقمی حدود ۵/ ۴ درصد ارزش موجودی سرمایه ثابت در اقتصاد ایران مستهلک میشود. بنابراین لازم است هر سال به میزانی تشکیل سرمایه جدید انجام شود تا نهتنها استهلاک داراییهای موجود جبران شود بلکه ظرفیت جدید برای افزایش تولید ناخالص داخلی نیز ایجاد شود. در دهه تشکیل روند بلند مدت اخیر، اتفاق بسیار نادری در اقتصاد ایران رخ داده است بهطوری که روند نزولی سرمایهگذاری جدید مستمر تداوم یافته و به استانهایی رسیده که سرمایهگذاری سالانه جدید از مقدار استهلاک داراییهای موجود کمتر شده است. براساس آمارهای منتشرشده، طی دو سال گذشته از میزان خالص داراییهای سرمایهای کشور کاسته شده است.
شواهد ارائهشده در مطالب پیشین حاکی است که اولا رشد اقتصادی ایران در بلندمدت توسط انباشت سرمایه ثابت توضیح داده میشود و بهرهوری کل عوامل تولید و افزایش کیفیت نیروی کار، سهمی در رشد اقتصادی ندارند و ثانیا طی یک دهه گذشته به علل مختلف نرخ سرمایهگذاری و روند تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران کاهش یافته است. جمعبندی مطالب فوق به این معنی است که اقتصاد ایران با استهلاک ظرفیتهای رشد مواجه شده است. این مساله عوارضی مانند کاهش درآمد سرانه، کاهش پسانداز ملی، کاهش ظرفیت و اثرگذاری دولت، واگرایی اقتصاد نسبت به اقتصاد منطقه و جهان و در نهایت کاهش رفاه ملی را به دنبال دارد.
برای اینکه ابعاد موضوع کمی آشکارتر شود، محاسبات سادهای صورت گرفته است. روند تشکیل سرمایه از میانه دهه ۸۰ به بعد، از روند بلندمدت آن منحرف شده است.
اگر فرض کنیم روند تشکیل سرمایه در اقتصاد ایران، از سال ۱۳۸۵ تا پایان ۱۳۹۹ تغییر نکرده بود و مطابق با میانگین عملکرد سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۵ تداوم یافته بود، براساس نتایج محاسبات، شکاف سرمایهگذاری بین فروض فوق و عملکرد فعلی، به ارزش جاری به رقمی حدود ۱۱ میلیون میلیارد تومان بالغ میشد. به بیان سادهتر، در اثر انحراف از مسیر بلندمدت، طی ۱۵ سال گذشته در ابعاد ۱۱ میلیون میلیارد تومان سرمایهگذاری ثابت از آن مقداری که باید، کمتر انجام شده است.
ابعاد سرمایهگذاری ازدسترفته در مقایسه با سایر شاخصهای اقتصاد ایران از قبیل ظرفیت بودجه عمرانی دولت، مقدار کل سپردههای بانکی، میزان کل سرمایهگذاری بخش خصوصی و نظایر آن، بسیار بزرگ است. این موضوع، دشواری بازگشت به روند بلندمدت را نشان میدهد. اگر طی ۱۵ سال گذشته، روند سرمایهگذاری در کشور مانند دهه ۷۰ و نیمه نخست ۸۰ ادامه یافته بود، در پایان سال ۱۳۹۹، مقدار تولید ناخالص داخلی سرانه کشور حدود ۶۱ درصد از میزان فعلی بیشتر میشد. این محاسبات، بیانگر فرصتهای ازدسترفته سرمایهگذاری و درآمد ازدسترفته اقتصاد طی ۱۵ سال گذشته است.
الزامات احیای رشد اقتصادی
بنابراین تا اینجا به این موضوع پرداخته شد که بهطور تاریخی، عامل اصلی تعیینکننده رشد اقتصادی در ایران، عامل موجودی سرمایه ثابت بوده و عامل بهرهوری و رشد کیفیت نیروی کار سهمی در رشد اقتصادی نداشته است.
از طرف دیگر نیز طی ۱۵ سال گذشته، مستمرا نرخ سرمایهگذاری کاهش یافته و در سالهای اخیر حتی از میزان موجودی سرمایه خالص اقتصاد نیز کاسته شده است.
با توجه به آنچه بیان شد، احیای ظرفیتهای رشد اقتصادی و بازگشت به روند بلندمدت و جبران درآمد ازدسترفته اقتصاد، نیازمند تغییر راهبردها و سیاستهای اقتصادی در جهت جهش سرمایهگذاری است.
در اقتصاد ایران، عوامل مختلفی بهعنوان موانع سرمایهگذاری و رشد اقتصادی نقش ایفا کرده است. بهعنوان مثال، در مقاطعی، عامل سرکوب نرخ ارز، مانع اصلی سرمایهگذاری داخلی بوده است و در برخی مقاطع دیگر، عامل تحریمهای خارجی، مهمترین مانع سرمایهگذاری بوده است.
آنچه باید بر آن تاکید شود آن است که در تمامی مقاطع، تورم مزمن و دخالت دولت در بازارها اصلیترین موانع سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران بوده است.
تورم مزمن و بیثباتی اقتصاد کلان، انگیزه سرمایهگذاریهای بلندمدت را در اقتصاد کاهش میدهد. پایداری و ماندگاری تورم منجر به بیثباتی بازارها، کاهش کارآیی برنامهریزیهای اقتصادی، افزایش انگیزه سفتهبازی و کاهش انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت میشود. یکی از الزامات اساسی سرمایهگذاریهای بلندمدت در داراییهای مولد، ثبات و پایداری اقتصاد کلان و پیشبینیپذیر بودن سیاستهای اقتصادی است. در این زمینه یکی از مهمترین عوامل بیثباتکننده اقتصاد کلان، ناپایداری بودجه و ناکارآیی سیاستهای مالی دولت است. از یک طرف الزام بانک مرکزی به خرید ارز نفتی، منجر به کاهش کارآیی سیاستهای پولی بانک مرکزی میشود و در عمل در دوران وفور درآمدهای نفتی موجب افزایش پایه پولی میشود. از طرف دیگر، ناترازی بودجه و وابستگی شدید مخارج بودجه به درآمدهای نفتی، زمینه کسری بودجههای گسترده را در دورههای کاهش درآمدهای نفتی ایجاد میکند. بودجه عمومی کشور، به علت وابستگی به درآمدهای ناپایدار نفتی و در اثر تعهدات ناشی از سیاستهای حمایتی بیقاعده، منشأ انتقال ناترازی سیاستهای مالی به شبکه بانکی و در نهایت به منابع بانک مرکزی است.
یکی دیگر از عوارض رشد بالای نقدینگی، بیثباتی و ناکارآیی سیاستهای ارزی در اقتصاد است. در اقتصاد ایران در اغلب دورهها، دولتها از طریق لنگر اسمی نرخ ارز و تثبیت نرخ ارز اسمی، سعی در کنترل انتظارات تورمی داشتهاند. در این شرایط، رشد بالای نقدینگی مانع از پایداری نرخ ارز شده و در فواصل چند سال، جهش نرخ ارز رخ داده است.
تورم مزمن در اقتصاد کشور، در کنار عوارض مختلفی که دارد، موجب میشود منابع اقتصاد به شکلی ناکارآ تخصیص یابند. بهطور خاص، بررسی عملکرد بخشهای اقتصادی در ادوار مختلف نشان میدهد با افزایش تورم، انگیزه سرمایهگذاری در مستغلات افزایش یافته و همین مساله منجر به سرمایهگذاری مازاد در بخش مستغلات شده است.
در اقتصاد، ایجاد زیرساختهای اساسی مانند جادهها، پلها، بنادر، زیرساختهای انرژی و ارتباطات، بهعنوان کالای عمومی بر عهده دولت است. هرچند دولت میتواند در قالب مشارکت عمومی خصوصی، ظرفیت بخش خصوصی را نیز برای ایجاد زیرساختهای اساسی به کار بگیرد؛ ولی در نهایت مسوولیت سرمایهگذاری در اینگونه موارد با دولت است. با توجه به اینکه در اقتصاد ایران، بودجه عمومی همواره در معرض کسری بودجه پنهان قرار دارد، از اینرو در اغلب سالها، اعتبارات پیشبینیشده عمرانی صرف جبران این کسریها شده است. همین عامل موجب شده است در بسیاری از زمینهها، مانند شبکههای بزرگراهی، بنادر، انرژی، ارتباطات و نظایر آن، فاصله معنیداری بین زیرساختهای ایران و سایر کشورهای مشابه وجود داشته باشد. ضعف در زیرساختهای اساسی هم مستقیما تنگنایی برای رشد اقتصادی محسوب میشود و هم بهطور غیرمستقیم مانع جذب سرمایهگذاریهای بخش خصوصی شده است.
سرمایهگذاری ثابت و افزایش ظرفیت تولید در اقتصاد، نیازمند تجهیز منابع مالی است. از اینرو، توسعهیافتگی ابزارهای مالی و عمق بازارهای مالی یکی از پیشنیازهای توسعه سرمایهگذاری ثابت در اقتصاد است. در اقتصاد ایران به نظر میرسد مشکلات نظام بانکی و ضعف بازار سرمایه و عدمتنوع و توسعهنیافتگی ابزارهای تامین مالی، بهعنوان یک تنگنا، دسترسی بنگاهها به منابع مالی را دشوار کرده و هزینه تجهیز منابع مالی را افزایش داده است.
بخش خصوصی قاعدتا باید سهم عمدهای در سرمایهگذاریهای جدید داشته باشد ولی در عمل تضعیف بنگاهداری خصوصی، مانع از ایفای نقش موثر بخش خصوصی در توسعه سرمایهگذاریها شده است. در اقتصاد کشور عواملی مانند دخالت دولت در قیمتگذاری محصول، تعیین تکلیف دولت برای بنگاههای خصوصی، عدمحمایت لازم از حقوق مالکیت، محیط کسبوکار نامساعد، انحصارات و سهم بالای بخش عمومی در اقتصاد و نظایر آن، موجب تضعیف بخش خصوصی و کاهش توان سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی غیردولتی شده است. در اقتصاد ایران، کمتر میتوان یک بنگاه خصوصی یافت که توانسته باشد به اتکای دانش و نوآوری و مهارتهای کارآفرینی، به یک بنگاه بزرگمقیاس اقتصادی تبدیل شود. محیط کسبوکار در اقتصاد ایران، به گونهای است که مانع از شکلگیری بنگاههای بزرگمقیاس اقتصادی با توان سرمایهگذاریهای گسترده میشود. از اینرو، میتوان ضعف بنگاهداری خصوصی را از جمله عوامل محدودکننده رشد سرمایهگذاری در اقتصاد ایران دانست.
در کنار انواع موانع و تنگناهای سرمایهگذاری، تشدید تحریمهای خارجی نیز بر مشکلات افزوده است. تشدید تحریمهای خارجی از یکسو منجر به کاهش درآمدهای ارزی و بیثباتی بازار ارز و از سوی دیگر افزایش نااطمینانی و بیثباتی در اقتصاد کشور شده است. علاوه بر آن، تحریمهای بانکی و تجاری با ایجاد مانع در تجارت خارجی و ایجاد محدودیت در واردات مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای و صادرات محصول، چرخه تولید را در اکثر فعالیتهای اقتصادی تحتتاثیر قرار داده است. مسائل مذکور منجر به کاهش توان و انگیزه سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی شده است. این نکته را نیز باید افزود که در شرایط تحریم، جذب منابع مالی خارجی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی با دشواریهای بیشتری مواجه شده است که آن نیز بر روند سرمایهگذاری و انتقال فناوری تاثیر گذاشته است.
خط روند صعودی و نزولی در تحلیل تکنیکال
مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکی می باشد.تمام ابزار های تکنیکی از قبیل الگو هابازگشتی٬الگو های ادامه دهنده٬ میانگین های متحرک٬حمایت و مقاومت ها٬ تنها با هدف کمک به اندازه گیری روند قیمت به منظور شرکت در روندها به وجود آمده اند.
به طور ساده روند جهت حرکت قیمت در بازار را نشان می دهد. نمودار قیمت یک سهم هیچ وقت در یک خط راست و یا در یک جهت خاص حرکت نمی کند.تغییرات قیمت سهم به صورت یک سری حرکات زیگزاگ مشخص می شود.این زیگزاگ ها همانند یکسری موج های پی در پی می باشند که شامل موج های صعودی و نزولی می باشند.
بهتر است بخوانید : مفهوم حد ضرر یا stop loss در سرمایهگذاری
برآیند حرکات این موج های صعودی و نزولی روند حرکتی قیمت سهم را نشان می دهد که شامل روند های صعودی و نزولی و خنثی می باشد.
روند صعودی یکسری از موج ها و حفره های بالا رونده تعریف می شود و روند نزولی بر خلاف آن از موج ها و حفره های پایین رونده تشکیل شده و روند حنثی شامل موج ها و حفره هایی است که جهت مستقیم دارند.
روند ها از لحاظ زمانی به سه دسته کوتاه مدت بلند مدت و میان مدت تقسیم می شوند. هرچه روند بلند مدتی تر در نظر گرفته شود از اعتبار بالاتری برخوردار است.
خط روند
خط روند یک مفهوم تکنیکال برای تشخیص جهت حرکت بازار و کمک به تحلیل آن است که برای رسم این خط به حداقل ۲ نقطه نیاز داریم.خط روند را با وصل کردن قله ها و یا دره های پیاپی رسم میکنند.خطوط روند به سه دسته صعودی ٬ نزولی و خنثی تقسیم می شود. در تصویر زیر یک نمونه از حالت صعودی را مشاهده می نمایید.
خط روند صعودی
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید با وصل کردن نقاط کمینه قیمتی به یکدیگر به یک خط با شیب مثبت می رسیم که به این خط ٬ خط روند صعودی میگویند. این خط نمایانگر حساس بودن قیمت سهم به این سطح از قیمت است. یعنی هر بار قیمت سهم به این خط نزدیک می شود به آن واکنش نشان داده و ممکن است دو باره در فاز صعودی قرار بگیرد.
اعتبار این خط به عواملی مانند شیب خط ٬ حجم معاملات در زمان برخورد به خط روند ٬ بازه زمانی (بلند مدت بودن بررسی خط روند در تحلیل ها) و تعداد برخورد ها بستگی دارد.
خط روند نزولی
برای رسم این خط به جای وصل کردن کمینه قیمتی باید بیشینه قیمتی را به هم وصل کنید. بعد از وصل کردن این نقاط با استفاده از یک خط به یکدیگر به خطی با شیب منفی خواهیم رسید که بیانگر خط روند نزولی می باشد.
در این خط نیز همانند خط روند صعودی عواملی مانند تعداد برخورد٬ شیب خط٬ بررسی خط روند در بلند مدت و حجم معاملات در اعتبار آن اثر گذار است.
در تصویر زیر یک نمونه از خط روند نزولی را مشاهده می کنید.
اعتبار خط روند چگونه سنجیده می شود؟
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم:
۱- شیب خط روند: هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
۲- تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
۳- شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود از پتانسیل بالایی برای شکست خط روند برخوردار است.
بهتر است بخوانید : چرا بورس در هفته گذشته ریخت؟ مصاحبه با تحلیل گر بازارهای مالی
۴- بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.
نکته مهم : این چهار مورد فقط بخشی از عوامل اثر گذار بر اعتبار خط روند می باشند و ممکن است موارد دیگری هم وجود داشته باشد.
شرایط شکست خط روند
شرایط شکست خط روند به عوامل متعددی بستگی دارد به عبارت دیگر هر شکستی در خط روند یک شکست معتبر و یا مهم محسوب نمی شود بلکه شکست زمانی معتبر است که موارد زیر را داشته باشد:
۱- حجم معاملات در زمان شکست:
حجم معاملات در زمان شکست باید بالاتر از میانگین روز های دیگر سهم باشد. اگر در زمان شکست حجم معاملات پایین باشد احتمال دارد قیمت دو باره به روند حرکت قبلی خود بازگردد و این شکست از نوع فیک (شکست دروغین) باشد.
اگر شکست با حجم بالایی رخ بدهد نشان دهنده این است که افراد زیادی این خط را به عنوان حمایت یا مقاومت قوی قبول دارند و حالا که شکسته شده این افراد در این ناحیه معاملات زیادی را انجام میدهند.
۲- کندل بزرگ و یا شکاف قیمتی :
یکی دیگر از موارد بسیار مهم میزان تغییر قیمت در زمان شکست می باشد. هرچقدر درصد تغییر قیمت بیشتر باشد آن شکست معتبر تر محسوب می شود. البته اگر این شکست با شکاف قیمتی (گپ GAP ) همراه باشد اعتبارش بسیار بالاتر است.
۳- همراه بودن شکست با یک الگو:
اگر شکست با یک الگو همراه باشد آن شکست اعتبار بالاتری دارد و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال وقتی نمودار سهم در انتهایی یک الگوی بازگشتی از نوع سروشانه سقف می باشد اگر نمودار قیمت خط گردن را با قدرت بالایی بشکند آن شکست اعتبار بالاتری دارد.
۴- اعتبار خط روند شکسته شده بالاست یا پایین:
هرچقدر اعتبار خط روند بالاتر باشد شکست آن نیز اعتبار بالایی دارد. یعنی اگر یک خط روند که اعتبار بالایی دارد شکسته شود ٬ آن شکست از نو فیک نیست و یک شکست واقعی می باشد و نشان دهنده تغییر روند در حرکت قیمت سهم است.
در تصویر زیر که مربوط به سهم خساپا می باشد می توانید یک شکست معتبر را مشاهده کنید
چگونه با بررسی چندین تایم فریم نقاط ورود و خروج بهتری پیدا کنیم؟
در مقاله امروز از سری مقالات آموزش فارکس، قصد داریم به نحوه پیدا کردن نقاط ورود و خروج با استفاده از چندین تایم فریم بپردازیم.
و اینجاست که مزایای تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم خود را نشان می دهد…
امروز ما به شما یاد می دهیم چگونه نه تنها روی فقط یک تایم فریم معاملاتی قفل نشوید بلکه نمودارها را طوری بزرگ و کوچک کنید که بتوانید معاملات موفقیت آمیزی داشته باشید.
آماده هستید؟ مطمئنید که می توانید از پس درس امروز سربلند بیرون آیید؟ فقط یک ترم دیگر از کلاس ها باقی مانده است!
شما که نمی خواهید اکنون ترک تحصیل کنید، می خواهید؟
پیش از هر چیز، نگاهی عمیق تر به آنچه در حال رخ دادن است، بیندازید.
سعی نکنید صورت خود را به بازار نزدیک کنید، بلکه خود را عقب تر برید.
بخاطر بسپارید، روند ها روی چارچوب های زمانی بلند مدت تر، زمان بیشتری برای امتداد یافتن داشته اند، به این معنی که برای تغییر مسیر حرکت در چنین جفت ارزی، باید یک حرکت بزرگ تر در بازار صورت گیرد.
همچنین، سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم های بالاتر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
با انتخاب چارچوب زمانی دلخواه خود کار را شروع کرده و سپس به چارچوب های زمانی بالاتر بروید.
آنگاه می توانید بر اساس اینکه بازار رنج و خنثی است یا دارای روند است، یک تصمیم استراتژیک اتخاذ کرده و خرید یا فروش بگیرید.
سپس می توانید به چارچوب زمانی دلخواه خود بازگشته (یا حتی پایین تر از آن!) تا تصمیمات تاکتیکی در خصوص نقاط ورود و خروج به بازار (و همچنین حد ضرر و حد سود) بگیرید.
خاطر نشان می سازیم، احتمالاً یکی از بهترین کاربردهای تحلیل بر اساس چندین چارچوب زمانی همین است… کوچک کردن تایم فریم می تواند به شما در یافتن نقاط ورود و خروج بهتر، کمک کند.
با افزودن بُعد زمان به تحلیل خود، می توانید نسبت به معامله گران سطحی نگر بازار که فقط از یک چارچوب زمانی استفاده می کنند، برتری داشته باشید.
همه مطالب را گرفتید؟ خوب، اگر نگرفتید، جای نگرانی نیست!
حال ما می خواهیم با ذکر یک مثال جریان را برای شما کمی روشن تر کنیم.
تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم
فرض کنید سیندرلا، که تمام روز را صرف نظافت خانه کرده و از دست ناخواهری های بدذات خود به تنگ آمده، تصمیم می گیرد که در فارکس معامله کند.
پس از مدتی ترید کردن در حساب دمو، او متوجه می شود که معامله روی جفت ارز EUR/USD را بیشتر از همه دوست دارد و با نمودار 1 ساعته بیش از سایر تایم فریم ها احساس راحتی می کند.
او فکر می کند نمودارهای 15 دقیقه ای خیلی تیز هستند، و نمودار 4 ساعته نیز بیش از حد طولانی است – باری.. او به خواب زیبای خود هم احتیاج دارد.
اولین کاری که سیندرلا انجام می دهد حرکت به سمت تایم فریم بالاتر برای بررسی نمودار 4 ساعته EUR / USD است.
این کار به او کمک می کند تا بتواند روند کلی بازار را استنباط کند.
او می بیند که این جفت ارز علنا در یک روند صعودی قرار دارد.
این نشانه ایست برای سیندرلا که فقط باید در جستجوی سیگنال های خرید باشد. به هر حال، روند دوست اوست، نه؟ او نمی خواهد در جهت اشتباهی گرفتار شود و کفش خود را گم کند.
حال، او به چارچوب زمانی دلخواه خود، یعنی نمودار 1 ساعته، بر می گردد تا بلکه بتواند یک نقطه ورود خوب را پیدا کند. او همچنین تصمیم می گیرد یک اندیکاتور استوکستیک هم زیر نمودار خود بیندازد.
هنگامی که سیندرلا به نمودار 1 ساعته باز می گردد، می بیند که یک کندل دوجی تشکیل شده است و استوکاستیک نیز از شرایط بیش فروش بیرون آمده است!
اما سیندرلا هنوز کاملاً مطمئن نیست… او می خواهد مطمئن شود که واقعاً یک نقطه ورود خوب پیدا کرده است، بنابراین پایین تر می آید و نمودار 15 دقیقه ای را اجرا می کند تا بتواند نقطه ورود بهتری پیدا کرده و تأیید بیشتری بگیرد.
اکنون نگاه سیندرلا به نمودار 15 دقیقه ای قفل شده است و او متوجه می شود که خط روند به شدت حفظ شده و دارد عمل می کند.
نه تنها این، بلکه استوکستیک نیز در چارچوب زمانی 15 دقیقه ای شرایط بیش فروش را نشان می دهد!
او نتیجه می گیرد که اکنون می تواند زمان مناسبی برای ورود به بازار و خرید باشد.
بیایید ببینیم بعد چه اتفاقی می افتد.
همانطور که می بینید، روند صعودی ادامه یافته و EUR/USD همچنان در حال بالا رفتن است.
در این حالت اگر سیندرلا روی 1.2800 وارد می شد و پوزیشن خود را چند هفته ای باز نگه می داشت، 400 پیپ کاسب بود!
او می توانست یک جفت کفش کریستال دیگر نیز برای خود بخرد!
بدیهی است برای تعداد چارچوب زمانی مورد بررسی و مطالعه نیز محدودیت وجود دارد. شما نباید صفحه نمایشی پر از نمودارهایی که هر یک چیزهای مختلفی به شما می گویند، مقابل خود داشته باشید.
حداقل از دو و حداکثر از سه تایم فریم استفاده کنید.
افزودن تایم فریم های بیشتر، فقط شما را گیج تر کرده و بلحاظ تحلیلی شما را فلج می کند، و بعد هم دیوانه می کند!
می پرسید آیا روش اشتباهی برای انجام تحلیل چندین چارچوب زمانی وجود دارد؟ تلاش می کنیم این را در دروس بعدی بگوییم.
در پایان باید گفت، مهم ترین نکته این است که چه چیزی برای شما بهترین نتیجه را داشته و بخوبی جواب می دهد.
تشکیل مکانیزم چهارجانبه برای حمایت از روند صلح افغانستان
کشورهای آمریکا، ازبکستان، پاکستان به همراه افغانستان برای حمایت از روند صلح در این کشور سازوکار چهارجانبه تشکیل خواهند داد.
وزارت امور خارجه ازبکستان در بیانیهای اعلام کرد که عبدالعزیز کاملاوف وزیر امور خارحه این کشور، محمد حنیف اتمر، شاح محمود قریشی وزاری خارجه افغانستان و پاکستان و زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان در این چارچوب در تاشکند گردهم آمدهاند.
بر این اساس، طرفها برای تشکیل این مکانیزم دیپلماتیک جهت تقویت روابط منطقهای این کشورها توافق رسیدند.
در بیانیه با تاکید بر اهمیت همکاریهای منطقه برای ایجاد صلح و ثبات بلند مدت در افغانستان آمده است که صلح و مناسبات منطقهای به طور متقابل یکدیگر را تقویت خواهند کرد.
بر این اساس، توسعه راههای تجارت بینالمللی از طریق تقویت مناسبات تجاری بین کشورهای منطقه و ایجاد مسیرهای جدید ترانزیت از دیگر اهداف این مکانیزم خواهد بود.
در این بیانیه همچنین اعلام شده است که طرفین برای تعیین نقشه راه این سازوکار و همچنین رایزنیها برای تعیین شرایط همکاری در روزهای آینده دیدار خواهند کرد.
مکانیزم چهارجانبه برای حمایت از روند صلح افغانستان تشکیل مییابد
آمریکا، اوزبیکستان، پاکستان به همراه افغانستان برای حمایت از روند صلح در این کشور پلاتفرم چهارگانه تشکیل میدهند
آمریکا، اوزبیکستان، پاکستان به همراه افغانستان برای حمایت از روند صلح در این کشور پلاتفرم چهارگانه تشکیل میدهند
کشورهای آمریکا، اوزبیکستان، پاکستان به همراه افغانستان برای حمایت از روند صلح در این کشور سازوکار چهارجانبه تشکیل خواهند داد.
وزارت امور خارجه اوزبیکستان در بیانیهای اعلام تشکیل روند بلند مدت تشکیل روند بلند مدت کرد که عبدالعزیز کاملاوف وزیر امور خارحه این کشور، حنیف اتمر، شاه محمود قریشی وزاری خارجه افغانستان و پاکستان و زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان در این چارچوب در تاشکند گردهم آمدهاند.
بنابراین، طرفها برای تشکیل این مکانیزم دیپلماتیک جهت تقویت روابط منطقهای این کشورها توافق رسیدند.
دربیانیه با تاکید براهمیت همکاریهای منطقه برای ایجاد صلح و ثبات بلند مدت در افغانستان آمده است که صلح و مناسبات منطقهای به طور متقابل یکدیگر را تقویت خواهند کرد.
بر این اساس، توسعه راههای تجارت بینالمللی از طریق تقویت مناسبات تجاری بین کشورهای منطقه و ایجاد مسیرهای جدید ترانزیت از دیگر اهداف این مکانیزم خواهد بود.
در این بیانیه همچنین اعلام شده است که طرفین برای تعیین نقشه راه این سازوکار و همچنین مذاکرات برای تعیین شرایط همکاری در روزهای آینده دیدار خواهند کرد.
اخبار مربوطه
اردوغان یاد قربانیان قتلعام تریپولیتسا را گرامی داشت
اردوغان: اسرای آزادشده اوکراینی و روسی در تورکیه مهمان ما هستند
عضو هیئت علمی دانشگاه تورک-آلمان: بسیاری از رهبران اروپایی اسلامهراسی را تشویق میکنند
گارد ساحلی تورکیه 29 پناهجوی رانده شده توسط یونان را نجات داد
ویب سایت رسمی موسسه رادیو تلویزیون ترکیه این خدمات: درای موادوداشته های صاحب حق تالیف ازآژانس خبری انادلو( AA)،آژانس خبری فرانس پرس(AFP)،اسوشتید پرس(AP)، رویترز، دویچه پرس آژانس (DPA)وآژانسهای خبری آتش، ایفه، مینا، ایتارتاس، خینهوا ATSH ،EFE ،MENA ،ITAR TASS ،XINHUA میباشد. اخبارومواد داده شده ازاین سایت بدون اجازه مورداستفاده قرار نمیگیرد و کاپی نمیگردد. TRTازمحتوای سایتهای که دارای ارتباط خارجی میباشد مسئولیت داشته نمیتواند
دیدگاه شما