فلسفه و منطق تحلیل تکنیکال
اکثر معامله گران کهنه کار و قدیمی سهام، اطلاعات زیادی در مورد روش تحلیل نموداری بازار ندارند. آنها بیشتر به روش سنتی و آنالیز اخبار و اطلاعات که همان تحلیل بنیادی است اقدام به بررسی و خرید یک سهم می کنند.
این سبک تحلیل تحليل تكنيكي چيست؟ بازار دقیقا مثل این است که شما فقط با یک چشم بازار را ببینید…! حالا تصمیم داریم اندکی علم تحلیل تکنیکال را برایتان باز کنیم و توضیح بدهیم که اساسا تحلیل تکنیکال چیست و به بررسی چه عواملی می پردازد. قبل از آن شما را با یک اصل تحلیل تکنیکال آشنا می کنم..
یک تحلیلگر تکنیکی معتقد است که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در سابقه قیمت آن نهفته است و از روند حرکت قیمت، می توان برای آینده قیمت حدث و گمان هایی زد!
اما حسن سرعت عمل در این روش تحلیلی بازار قابل مقایسه با تحلیل بنیادی نیست؛ چون اولا این امکان را به ما می دهد که در مدت کوتاهتری نسبت به تحلیل پایهای (فاندامنتال)، تعداد خیلی بیشتری سهام را مورد مطالعه و بررسی قرار بدهیم و ثانیا نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی (بر عکس تحلیل بنیادی) ندارد. در حال حاضر تحلیل تکنیکی در اکثر بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد.
اما تحلیل بازار از نقطه نظر تکنیکی منطق خاص خودش را دارد.. در حقیقت اگر بخواهیم اصل و اساس تحلیل تکنیکی بازار را دسته بندی کنیم شامل این موارد می شوند:
۱- همه چیز در نوسان قیمت خلاصه می شود.
مهم ترین اصل تحلیل تکنیکال دقیقا همین است… هر عاملی که بر قیمت سهام تاثیرگذار باشد، چه اقتصادی و چه سیاسی و یا روانشناختی و… به نوعی بر قیمت سهام اثر خواهد داشت و در نمودار منعکس خواهد شد.
بگذارید این طور بگویم که هر تغییر قیمتی همراه با یک محرک خارجی است و این امر امکان بررسی دقیق نوسان قیمت و تحلیل آن را برایمان میسر می سازد..
پس با این اوصاف با تحلیل نمودن نمودار قیمت، بازار خودش را به تحلیل گر نشان می دهد و در مورد آینده احتمالی آن پیش بینی هایی میدهد.. حال این منطق با پایه و اساس تحلیل بنیادی در تضاد است چون تحلیل بنیادی به چرایی عوامل توجه می کند ولی تکنیکال کاری به چرایی عوامل ندارد…
برای مثال اگر تقاضا بیش از عرضه باشد فاندامنتالیست خواهد گفت که قیمت بالا میرود در حالیکه چارتیست با دیدن رشد قیمت خواهد گفت که تقاضا بیشتر از عرضه بوده است.
۲- قیمت در یک روند حرکت می کند.
تفسیر جمله فوق خیلی ساده است.. وقتی نوسانات بازار با روند حرکتی فعلی مطابقت داشته باشد، این حرکت قابل تحلیل است و برعکس ، یک بازار آشفته قابل تحلیل نیست… با مسلم دانستن اینکه حرکت قیمت، ناشی از روند حرکتی پیش رو است دو مطلب قابل ذکر است.
اول اینکه ترند جاری با احتمال بیشتری ادامه خواهد یافت و روی خودش برنخواهد گشت، (البته به استثنای بعضی بینظمیها در حرکت بازار) و دوم اینکه ترند جاری ادامه خواهد یافت مادامیکه ترند مخالف جایگزین آن شود.
تحلیل گران تکنیکال عقیده دارند که تشخیص روند امکان پذیر است و میشود بر مبنای روند پیش روی قیمت اقدام به سرمایهگذاری و خرید کرد.
یک منطق محض در تحلیل تکنیکال وجود دارد و آن این است که یک تحلیلگر تکنیکی قیمت همه چیز را میداند ولی ارزش (واقعی) هیچ چیز را نمیداند !
تحلیل گران تکنیکال فقط با دو چیز سروکار دارند:۱- قیمت فعلی چیست؟۲- سابقه تغییرات قیمت چگونه بوده است؟
قیمت، نتیجه تقابل نهایی نیروهای عرضه و تقاضا برای یک سهم است. هدف تحلیلگر پیشبینی جهت تغییرات قیمت آتی است… تحلیل تکنیکی فقط بر روی قیمت و فقط قیمت، متمرکز است اما بنیادی ها به دنبال چرایی قیمت می گردند. به عبارتی می توان گفت تکنیکیها به دلایل فاندامنتالی ها در مورد چرایی قیمت با دید تردید نگاه میکنند. تحلیل گران تکنیکال معتقدند بهترین کار این است که به دنبال چیستی قیمت باشیم و به چرایی آن اهمیت ندهیم. چرا قیمت بالا میرود؟ به خاطر بیشتر بودن خریداران (تقاضا) نسبت به فروشندگان (عرضه)..
“” ارزش هر چیز برابر با پولی است که یک فرد حاضر است برای آن بپردازد در این صورت چه لزومی دارد بدانیم چرا…!؟ “”
۳- تاریخ تکرار می شود
” تاریخ تکرار می شود “ جمله معروفی است اما بگذارید در مودش صحبتی داشته باشیم.. ببینید بین تحلیل تکنیکال ، حرکت قیمت ها و روانشناسی انسان ها همیشه ارتباطی وجود داشته..
در این صورت اگر به گذشته قیمت نگاهی بیندازیم الگوهای قیمتی را شناسایی می کنیم که حالات روانشناسانه بازار را به مانشان میدهد . این الگوها وضعیت روانی حاکم بر بازار را نشان می دهد که آیا بازار صعودی است یا نزولی..
این الگوها در گذشته بوده واکنون هم می تواند استفاده شود چون اساس آن بر روی روانشناسی انسان است که در طول سال ها بدون تغییر مانده است. حال ما عبارت تاریخ تکرار می شود را به این صورت بیان می کنیم که:
گذشته چراغ راه آینده است یعنی بررسی نوسانات قیمت در گذشته، آینده احتمالی بازار را به ما نشان می دهد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی بوجود آمده است. برای انجام این کار از تجزیه و تحلیل روند آماری که از فعالیت های تجاری جمع شده است استفاده می شود که از جمله آنها می توان به حرکت و حجم قیمت اشاره کرد.
تحلیلگران بر این باورند: فعالیت معاملاتی که در گذشته انجام شده و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می توانند شاخص های ارزشمندی برای حرکت های بعدی تعیین قیمت محسوب شوند. دقت کنید تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل بنیادی، که بیشتر به الگوی قیمت های شرکت یا روند سهام اشاره دارد، تضاد داشته باشد.
درک کامل تحلیل تکنیکال
بر خلاف تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج آماری تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال برای بررسی و تحلیل قیمت و ظرفیت استفاده می شود و در این زمینه متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال جهت بررسی دقیق روشهای بدست آوردن و درخواست برای یک اوراق بهادار براساس تغییرات قیمت، ظرفیت و نوسانات استفاده می شود.
تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنال های ترید کوتاه مدت از ابزارهای مختلفی مانند نمودار استفاده میکند، اما همچنین می تواند به بهبود ارزیابی میزان قوت یا ضعف یک مورد تجاری در بازار های تجاری عظیم یا یکی از بخش های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا تخمین کلی ارزیابی را به صورت کلی بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال را می توان در هر زمینه مهم و امنیتی با داده های موجود مربوط به ترید استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات تجاری آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار می شود. در این آموزش، ما معمولاً سهام موجود در مثال های خود را تجزیه و تحلیل می کنیم، اما بخاطر داشته باشید که این مفاهیم را می توان در هر نوع مورد تجاری دیگری به کار برد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معامله گران (تریدرها) بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، بیشتر استفاده می شود و کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی کسانی بودند که به شکل گیری مفاهیم نظریه داو و در نتیجه ارائه تحلیل تکنیکال کمک کردند. اساس آن در دوران مدرن، تحلیل تکنیکال تکامل یافته است که صدها الگو و سیگنال ایجاد شده طی سالها تحقیق را شامل می شود.
تحلیل تکنیکال با این فرض انجام می شود که کمکی برای تحلیل و تشخیص قیمت و روند فعالیت در معاملات تجاری آینده باشد. چرا که معاملات تجاری که در گذشته انجام شده است و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می تواند شاخص های ارزشمندی برای حرکات آتی قیمت و تصمیم های تجاری آینده محسوب شود. این تنها در صورتی است که حرکات و تصمیم ها با قوانین سرمایه گذاری یا معاملات مناسب مرتبط شود. تحلیل گران حرفهای در اکثر مواقع از تحلیل تکنیکال همراه با دیگر روش های تحقیق به این منظور استفاده می کنند. معامله گران خرده فروش ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
در میان تحلیل گران حرفه ای که در حال حاضر وجود دارد، انجمن CMT از بزرگترین مجموعه تحلیلگران خبره یا مجاز است که با استفاده از تحلیل تکنیکال به طور حرفه ای در سراسر جهان فعالیت می کند.
مشخصات تکنیکال انجمن Chartered Market (CMT) را می توان پس از سه سطح آزمون بدست آورد که نگاهی گسترده و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش می دهد. تقریباً یک سوم دارندگان منشور CMT نیز دارندگان منشور تحلیلگر خبره مالی (CFA) هستند. این نشان می دهد که این دو رشته چقدر یکدیگر را تقویت می کنند و به هم مرتبط هستند.
تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکت قیمت را در هر نوعی پیش بینی کند. تقریباً هر ابزار قابل معامله ای را که عموماً در معرض نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز را در فعالیت خود می گنجاند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه محرک های عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران، اعداد دیگری غیر از قیمت را نظیر حجم معاملات یا سود باز را با این روش دنبال می کنند.
مطالب مرتبط: تحليل تكنيكي چيست؟ ترید چیست؟
به صورت کلی صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تحلیل تکنیکال تولید شده است. همچنین تحلیلگران انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را به همین منظور برای پیش بینی معاملات در مورد تغییرات قیمت ایجاد کردهاند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند از جمله مناطق پشتیبانی و مقاومت. برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. شاخص های فنی و الگوهای نمودار مورد استفاده را می توان در خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های حرکت خلاصه کرد.
در کل تحلیلگران تکنیکال انواع گسترده ای از اندیکاتور ها یا شاخص های زیر را بررسی می کنند:
• روند قیمت
• الگوهای نمودار
• شاخص های اندازه گیری و حرکت نوسانگرها
• میانگین متحرک
• سطح حمایت و مقاومت
فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال
برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در این زمینه ها دو روش اصلی وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش واقعی یک معامله یا تجارت تعریف میشود، در حالی که تحلیل تکنیکال قیمت یک اوراق بهادار را توسط تمام اطلاعات قدیمی که در دسترس عموم قرار دارد منعکس می کند و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکت قیمت متمرکز می شود. تحلیل تکنیکال سعی دارد با استفاده از جستجوی الگوها و روندها، نه تجزیه و تحلیل ویژگی های اساسی امنیت، احساسات بازار در پشت روند قیمت را درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقاله ها را منتشر کرده که در مورد تئوری تحلیل تکنیکال در آنها به بحث و گفتگو پرداخته است. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال باقی مانده است.
۱- بازارها زمانی می توانند کارآمد باشند که مقادیر نشان دهنده عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند را نشان دهند.
۲- به نظر می رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی حرکت می کنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.
امروزه زیرساخت های تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیل گران حرفهای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این رشته می پذیرند:
۱- در بازار برای همه چیز تخفیف وجود دارد: تحلیلگران مربوط به تحلیل تکنیکال بر این باورند که همه چیز، یعنی اصول یک شرکت، عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار از قبل در سهام موجود است. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمت ها مطرح می کند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهام خاص در بازار می دانند.
۲- حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت ها، حتی در حرکات تصادفی بازار بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام بیش از نشان دادن حرکت نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می دهد. بیشتر استراتژیهای معاملات فنی بر اساس این فرضیه انجام می شود.
۳- تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران فنی عقیده دارند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت را اغلب به روانشناسی بازار نسبت میدهند؛ بدین صورت که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی خواهد بود. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و از حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده می کند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال از انواع تحلیل تکنیکال به منظور های مختلف استفاده شده است، اما هنوز هم اعتقاد بر این است که همه آنها مهم هستند زیرا الگوهای تکراری حرکات قیمت را نشان می دهند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بزرگترین منابع فکری برای نزدیک شدن به تحلیل بازارها، محسوب می شوند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند آینده قیمت سهام استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی یکی از روش های ارزیابی اوراق بهادار است که با استفاده از اندازه گیری ارزش ذاتی سهام این کار را انجام می دهد. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها. درآمد، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها از ویژگی های مهم تحلیلگران بنیادی است.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی در تحلیل تکنیکال محسوب می شود. فرض اصلی این است که تمام اصول شناخته شده با توجه به قیمت تعیین می شوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نخواهد بود. تحلیلگران فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار کاری را انجام نمی دهند، بلکه در عوض از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام های مربوط به آینده کدامند.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH به آنها اطلاعات عملی از داده های تاریخی مربوط به قیمت و حجم موجود را نشان دهد. اگرچه با توجه به این استدلال، هیچ یک از مبانی تجارت نباید به صورت عملی وجود داشته باشند. این دیدگاه ها به عنوان نمونه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شود.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در آن دقیقاً تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت. به نظر می رسد قیمت ها با فرض یک محدوده تصادفی بهتر مشخص شوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که از آن تنها در برخی موارد می توان استفاده کرد به این دلیل که به عنوان یک پیشگویی عمل می کند. برای درک بهتر برای شما یک مثال می زنیم. بسیاری از تریدر هایی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه مربوط به یک شرکت خاص ثبت می کنند. توجه کنید که اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به قیمت مورد نظر برسد، تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که سهام را به سمت پایین سوق می دهد. این می تواند یک تایید برای حرکت پیش بینی شده توسط تریدرها باشد.
در این مرحله سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده می کنند، همچنین موقعیت های خود را می فروشند و قدرت روند را بدین صورت تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان خود برآورده دانست، اما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه ها نخواهد داشت. در مجموع اگر تعدادی افراد مشخص از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده سیگنال ها شوند، اما در طولانی مدت این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.
تحلیل تکنیکال چیست ؟ کاربرد تحلیل تکنیکال + اهمیت آن در خرید و فروش
تحلیل تکنیکال چیست؟ در این مقاله به بررسی پاسخ این سوال میپردازیم. برای این تحليل تكنيكي چيست؟ که با خرید و فروش سهم های مختلف در بازار بورس و فعالیت در این بازار بزرگ اقتصادی به سود و بازدهی بالایی دست پیدا کنیم، لازم است که از یک سری ابزار مهم بهره ببریم تا بتوانیم فرصتهای خوب برای انجام معاملات بورسی را تشخیص داده و از این فرصتها نهایت استفاده را ببریم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
یکی از ابزار مهم برای تحلیل وضعیت بازار بورس، تحلیل تکنیکال است؛ در تحلیل تکنیکال برای پی بردن به وضعیت بازار روند تغییرات قیمت سهمها در طول زمان مد نظر قرار میگیرد و با توجه به این تغییرات قیمت، میتوان برای خرید یا فروش یک سهم مشخص تصمیمی قاطعانه گرفت.
نمودار تحلیل تکنیکالرفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. منبع
سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه های مباحث منطقی تحلیل تکنیکال به شرح تحليل تكنيكي چيست؟ ذیل میباشند :
1ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده است .
2ـ قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند .
3ـ تاریخ تکرار می شود .
در واقع اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم که تحلیل تکنیکال چیست و چه کارایی دارد، میتوانیم به این نکته اشاره کنیم که در این سبک از تحلیل با استفاده از نمودارها و الگوهایی که قیمت را در بازار بورس و سرمایه گذاری مشخص میکنند، وضعیت عمومی بازار تحت بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. در پاسخ به این که کاربرد ت حلیل تکنیکال چیست، سوال بورسی مهم، لازم است بگوییم که این تحلیل به عنوان یک ترفند اساسی برای انجام معاملات بورسی با سود و بازدهی بالا و تشخیص فرصتهای مناسب برای انجام این معاملات شناخته میشود.
در این سبک از تحلیل از طریق بررسی روند و سیر تغییرات ایجاد شده در گذشت زمان در بازار بورس، فرصتهای مهم و مناسب شناخته میشوند. اطلاعات لازم و کلی برای تحلیل بازار با استفاده از سبک بنیادی، با توجه به تعداد معاملاتی که در بازار بورس انجام میشود و همچنین تغییرات قیمت سهمها به دست میآید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
کاربرد تحلیل تکنیکال چیست؟
در این قسمت از مقاله به بررسی پاسخ این سوالات میپردازیم که کاربردهای تحلیل تکنیکال ، در بورس در فارکس و یا هر بازار مالی چه استفادهای از این تحلیل میشود؟ نکتهی مهم دربارهی تحلیل تکنیکال این است که افراد در استفاده از این تحلیل محدودیتی نخواهند داشت و میتوانند از این سبک تحلیل برای بررسی وضعیت بازار معاملات انواع اوراق بهادار، به کار ببرند. با این حال متداولترین استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی وضعیت سهمهای معاملاتی بازار بورس است.
شاید بپرسید که اصل اساسی و هدف اصلی از بکارگیری تحلیل تکنیکال چیست و به چه علت از این سبک تحلیل استفاده میشود؟ باید گفت که از طریق این سبک از تحلیل، میتوان فعالیتهایی که در طی زمان در بازار بورس انجام میشود و سیر تغییرات قیمت سهمهای مختلف در بازار که در گذشته اتفاق افتاد است، به افراد در پیش بینی قیمت سهمهای مختلف در آیندهی نه چندان دور کمک میکند.
از آغاز روی کار آمدن این سبک از تحلیل و استفاده از آن برای بررسی وضعیت بازار بورس، تکنیکها و الگوهای بیشماری به وجود آمدهاند که هر یک میتوانند اطلاعات بسیار سودمندی را در اختیار تحلیل گران تکنیکال قرار دهند و استفاده از این الگوها برای انجام این تحلیل، روز به روز در حال افزایش و بیشتر شدن است. شاید بپرسید که فایدهی استفاده از این الگوها و تکنیکها برای انجام تحلیل تکنیکال چیست ، باید گفت که بسیاری از تحلیلگران با استفاده از این الگوها به شکل تکی و یا ترکیب چند الگو جهت تحلیل بازار، به فرصتهای نوین انجام معاملات بورسی و خرید و فروش سهمهای مختلف پی میبرند.
کاربرد تحلیل تکنیکال چیست، در بورس
ابزار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال
سوال مهم دیگری که لازم است به بررسی پاسخ آن بپردازیم این است که سبک کلاسیک ت حلیل تکنیکال چیست و چه تعریفی برای آن وجود دارد؟ در پاسخ به این که تحلیل تکنیکال کلاسیک چیست نمیتوان مطلب خاصی را ارائه داد و باید گفت که اصولی که برای تحلیل تکنیکال به سبک کلاسیک مد نظر قرار میگیرند، فرق چندانی با تحلیل تکنیکال به سبک مدرن ندارد.
ممکن است این سوال پیش بیاید که بهترین تحلیل تکنیکال چیست که پاسخ دادن به این سوال با توجه به نکتهای که به تحليل تكنيكي چيست؟ آن اشاره کردیم مقدور نیست و تنها میتوان به ابزار و تکنیکهای مختلفی که در طول زمان برای انجام این سبک از تحلیل روی کار آمدند اشاره کرد و گفت که با توجه به کاربرد هر یک از این ابزارها برای انجام تحلیل تکنیکال، این سبک تحلیل در بک مسیر برای پیشرفت سریع قرار گرفت.
از جمله ابزارهایی که برای انجام تحلیل تکنیکال به کار میرود، میتوان به نمودارهای مختلف همچون نمودار میلهای، نمودار شمعی، در نظر گرفتن مفاهیم مهم برای بررسی و تحلیل انواع روند و سیر تغییرات بازار همچون روندهای بزرگ، کوتاه و متوسط، در نظر داشتن اصول و مفاهیم مرتبط با سطوح حمایتی و مقاومتی، الگوهای مختلف قیمتی و… اشاره کرد. تحلیلگران تکنیکال از طریق هر یک از این ابزارها، تغییرات قیمتی که برای هر یک از انواع سهمها رخ میدهد را تحت بررسی قرار میدهند و از این طریق قیمت آیندهی سهمهای مورد نظر را پیشبینی میکنند. علاوه بر تغییرات قیمت این سهمها، تعداد معاملات انجام شده با استفاده از آنها نیز تحت بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
تحلیل تکنیکال کلاسیک
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
از دیگر روشهایی که برای تحلیل وضعیت بازار بورس مورد استفاده قرار میگیرد، تحلیل بنیادی است؛ در این سبک تحلیل با بررسی ارزش ذاتی و ارزش فعلی سهمهای مختلف در بازار بورس و مقایسه آنها با یکدیگر، تصمیم نهایی برای خرید، فرش و یا نگهداری سهمهای مختلف در بازار بورس اتخاذ میشود. اما سوال اصلی این است که تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟ هر دو روش تحلیل بسیار پرکاربرد و پر استفاده هستند؛ اما مسلما یک سری منتقد و مخالف نیز وجود دارد که استفاده از هر یک از این سبکهای تحلیل وضعیت بازار را بیهوده میدانند.
اما سوال اصلی این است که مهمترین فرق بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال سهام چیست و از کجا نشات میگیرد؟ یکی از تفاوتهای اصلی که بین این دو سبک از تحلیل وجود دارد، مدت زمان انجام تحلیل است؛ به عبارت دیگر برای تحلیل بنیادی و استفاده از اصول آن در جهت بررسی وضعیت بازار بورس، نیاز است که به شکل طولانی مدت و با یک دید کلی به بازار نگاه کرد که مطمئنا این اقدام زمانی بسیار طولانی را بکار میگیرد.
در تحلیل به سبک تکنیکال، تمرکز بر روی سیر تغییرات قیمت است، نه بررسی ارزش سهمهای مختلف. تلاش اصلی در این سبک از تحلیل، استفاده از الگوهای قیمتی برای بررسی وضعیت تغییرات قیمت در آیندهای نه چندان دور است.
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال چیست؟
زمان مطالعه: 5 دقیقه تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری.
لینک کوتاه صفحه
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند حرکت قیمت و حجم، به کار میرود. در حالی که تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد، تحلیل بنیادی سعی دارد ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری همچون فروش و درآمد ارزیابی کند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال به منظور بررسی روشهایی که عرضه و تقاضا برای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، استفاده میشود.
فرضیه تحلیل تکنیکال بدین گونه است: فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار این توانیی را دارند تا شاخصهای ارزشمندی از حرکتهای قیمت آتی اوراق بهادار در صورت همراه شدن با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب، باشند.
اغلب برای تولید سیگنالهای معاملاتی کوتاهمدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده میشود، اما تحلیل تکنیکال همچنین میتواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار گستردهتر، یا یکی از بخشهای آن، کمک کند. این اطلاعات به تحلیل گران کمک می کند تا برآورد کلی ارزش گذاری خود را بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه 1800 معرفی شد
در چندین محقق مطرح از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی بیشتر به مفاهیم نظریه داو کمک کردند که به شکل گیری آن منجر شد. اساس آن امروزه تحلیل تکنیکال تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را در بر می گیرد که طی سال ها تحقیق توسعه یافته است.
استفاده از تحلیل تکنیکال
تحلیل گران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال در ارتباط با سایر اشکال تحقیق استفاده می کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تحليل تكنيكي چيست؟ تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیل گران دارای ارزش به ندرت تحقیقات خود را تنها به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال را می توان برای هر امنیتی با داده های معاملاتی تاریخی اعمال کرد، که شامل سهام، قراردادهای آتی، کالاها، با درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار می باشد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازارهای کالاها و فارکس که معامله گران بر روی حرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز میکنند، بسیار رایج است.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای که عموماً تحت تأثیر نیروهای عرضه و تقاضا است، از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز را پیشبینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس می شود.
تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیل گران اعدادی غیر از قیمت، همچون حجم معاملات یا ارقام بهره باز، را دنبال می کنند.
شاخص های تحلیل تکنیکال
در این صنعت، انواع زیادی از الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال بسط داده شده است. تحلیل گران تکنیکال همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی را توسعه داده اند تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنند.
برخی از شاخص ها عمدتاً بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایتی و مقاومتی متمرکز هستند، در حالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. اندیکاتور های تکنیکال رایج و الگوهای نموداری شامل خطوط روند، کانال ها، میانگین متحرک و اندیکاتور های حرکت هستند.
به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گسترده شاخص های زیر نگاه می کنند:
- روند قیمت
- الگوهای نمودار
- شاخص های حجم و حرکت
- اسیلاتورها
- میانگین های حرکت قیمت
- سطوح حمایت و مقاومت
– دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می شود:
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه کسب و کار است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض می کند که قیمت اوراق بهادار از قبل منعکس کننده همه اطلاعات عمومی است و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکات قیمت تمرکز می کند.
به جای تحلیل ویژگیهای اساسی یک اوراق بهادار، تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندها، احساسات بازار را در پشت روند قیمت درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقاله ها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی بود که همچنان چارچوبی را برای معاملات تحلیل تکنیکال تشکیل میدهند.
بازارها با مقادیری کارآمد هستند که نشان دهنده عواملی هستند که بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می گذارند، اما به نظر میرسد حتی حرکات تصادفی قیمت در بازار در الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت میکنند که در طول زمان تکرار میشوند.
امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو استوار است. تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرض کلی را برای این رشته می پذیرند:
بازار همه چیز را شامل تخفیف می کند: تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که همه چیز، از اصول یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار، در حال حاضر در سهام قیمت گذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجهگیری مشابهی را در مورد قیمتها فرض میکند، مطابقت دارد. تنها چیزی که باقی می ماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهم خاص در بازار می دانند.
حرکت قیمت در روندها: تحلیل گران تکنیکال انتظار دارند که قیمت ها، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روند را نمایان کنند. به عبارت دیگر، قیمت سهام بیشتر احتمال دارد که روند گذشته را ادامه دهد تا حرکت نامنظم. بیشتر استراتژی های معاملاتی تکنیکال بر این فرض استوار است.
تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیل گران تکنیکال معتقدند که تاریخ تحليل تكنيكي چيست؟ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده می کند. در حالی که بسیاری از اشکال تجزیه و تحلیل تکنیکال برای بیش از 100 سال مورد استفاده قرار گرفته اند، هنوز اعتقاد بر این است که آنها با یکدیگر مرتبط هستند زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان می دهند که اغلب خود را تکرار می کنند.
سخن پایانی
امید است که مطلب ارائه شده در مورد تحلیل تکنیکال مورد توجه شما قرار گرفته باشد. سایت الفارنسی موضوعات مختلف و متنوعی را در دل خود جای داده که هر کدام خواندنی میباشند. بخش اطلاعات عمومی پر شده از موضوعات متنوع که به افزایش دانش شما در زمینه ارزهای دیجیتال کمک بسیاری میکند. با به اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی، دوستان و آشنایان خود را از این مطلب جذاب آگاه کنید. در آخر نظرات خود را در مورد موضوعات مطرح شده از طریق کامنت با ما در میان بگذارید.
تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی (Technical Analysis) چیست؟
تحلیل تکنیکال چارچوبی است که در آن تریدرها تغییرات قیمتها را مطالعه میکنند.
تئوری پشت تحلیل تکنیکال این است یک تریدر می تواند با مشاهده و بررسی حرکات پیشین قیمت، شرایط معاملاتی فعلی و حرکات قیمتی بالقوه را تشخیص دهد.
مصداق اصلی برای استفاده از تحلیل فنی این است که، به لحاظ نظری، تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
اگر قیمت، تمامی اطلاعات موجود در بازار را منعکس کند، آن گاه تنها چیزی که فرد واقعاً برای انجام دادوستد تحليل تكنيكي چيست؟ به آن نیاز دارد، اقدام در خصوص قیمتها است.
زیربنای تحلیل تکنیکال
آیا این مثل قدیمی را شنیدهاید «تاریخ تکرار میشود؟»
معامله گران تکنیکال عموماً معتقدند که ” همه چیز داخل نمودارهاست!”
اگر سطح قیمتی در گذشته به عنوان سطح حمایت یا مقاومت کلیدی نگاه داشته شده باشد، معاملهگران همچنان آن را زیر نظر خواهند گرفت و تریدرهای خود را حول این سطح قیمت قدیمی پایهگذاری میکنند.
تحلیلگران تکنیکال به دنبال الگوهای مشابهی هستند که در گذشته شکل گرفته است، و این عقیده را در خصوص معامله به وجود میآورد که بر این باور است که قیمت دقیقاً به همان صورت که قبلاً تغییر کرده، تغییر خواهد کرد.
خوب! چگونه میتوان “حرکات قیمتی در گذشته را مطالعه کرد”؟
در دنیای معاملهگری، هنگامی که فردی بگوید تحلیل تکنیکال، اولین چیزی که به ذهن خطور میکند، نمودار یا چارت است. تحلیلگران تکنیکال برای آن از نمودارها استفاده میکنند که سادهترین راه برای تجسم دادههای قدیمیتر است.
تحلیلگران تکنیکال نمودارها را زندگی میکنند، میخورند و نفس میکشند به همین دلیل است که آنها را اغلب چارتیست مینامند.
میتوانید به دادههای قدیمی نگاه کنید تا به شما کمک کند روندها و الگوهایی را شناسایی کنید که میتواند در یافتن فرصتهای عالی ترید شما را یاری کند.
علاوه بر این که تمامی تریدرها به تحلیلهای فنی موجود اتکا میکنند، این الگوهای قیمت و نشانههای شاخص تمایل به خود-تکمیل کننده بودن دارند.
هرچه معاملهگران بیشتر و بیشتر به دنبال سطوح معین قیمت و الگوها در نمودارها میگردند، احتمال آن که این الگوها خود را در بازارها آشکار کنند، بیشتر میشود.
تحلیل تکنیکال یک واقعیت ثابت نیست
با این حال باید بدانید که تحلیل تکنیکال بسیار وابسته به ذهنیت تحلیلگر دارد.
صرف اینکه علی و تحليل تكنيكي چيست؟ میترا دقیقاً هردو به یک نمودار یا اندیکاتور نگاه میکنند، به معنای این نیست که آنها ایده مشابهی راجع به اینکه قیمت ممکن است به کجا برسد، در ذهن خود خواهند داشت.
نکته مهم این است که شما مفاهیم را تحت عنوان تحلیل تکنیکال درک میکنید، بنابراین هرگاه کسی شروع به صحبت در مورد فیبوناچی، باند بولینگر یا نقاط پیوت کند، خون دماغ نخواهید کرد.
احتمالاً با خود فکر میکنید، “خدای من، این افراد بسیار زرنگ هستند. چه کلمات عجیبی “فیبوناچی” و “بولینگر”. من هرگز نمیتوانم این مطالب را یاد بگیرم! ”
زیاد نگران نباشید.
بعد از اتمام آموزش در مدرسه فارکس سایت ما، شما هم به همان اندازه زرنگ خواهید شد.
دیدگاه شما