دارایی های نقدی (Liquid Assets) چیست؟ مبانی اولیه برای مشاغل کوچک
دارایی های نقدی به عنوان دارایی هایی تعریف می شوند که می توانند به راحتی به پول نقد تبدیل شوند. پول بدهی به شرکت شما و موجودی آن نمونه هایی از دارایی های نقدینگی در تجارت است. دارایی های خریداری شده برای استفاده طولانی مدت، دارایی نقدی محسوب نمی شوند زیرا تبدیل آنها به پول نقد بسیار دشوارتر از دارایی هایی مانند موجودی کالا است.
دارایی های نقدی چیست؟
تعریف دارایی های نقدی در حسابداری ، دارایی هایی است که به راحتی و به سرعت به پول نقد تبدیل می شوند. دارایی در طی فرآیند نباید هیچ (یا مقدار زیادی) از ارزش خود را از دست بدهد. با توجه به اکثرا مقالات دارایی های نقدی ذارایی های سریع نیز نامیده میشوند.
دارایی های نقدی شامل موارد زیر است:
حساب های دریافتی (پول بابت کار شما)
پول نقد (در دست یا در حساب حساب کسب و کار شما)
سپرده تقاضا (نوعی سرمایه گذاری)
بیمه پیش پرداخت (در صورت انصراف، پول خود را پس می گیرید)
سرمایه گذاری هایی که در کمتر از 90 روز به بلوغ می رسند (به عنوان مثال سهام، اوراق قرضه، صندوق های سرمایه گذاری، صندوق های بازار پول)
دارایی ها هر چیزی با ارزش مالی برای یک کسب و کار (یا شخص) در نظر گرفته می شوند. یک تجارت از دارایی های خود برای تولید کالاهای خود یا ارائه خدمات خود استفاده می کند.
دارایی های فعلی دارایی های نقدی هستند
دارایی های جاری معمولاً دارایی های نقدی هستند. دارایی های جاری به معنای دارایی هایی است که طی یک سال توسط مشاغل مصرف می شود یا به پول نقد تبدیل می شود.
در صورت وجود شرایط اضطراری که به پول نقد نیاز دارد، مانند از دست دادن مشتری اصلی و نداشتن جریان نقدی کافی برای پرداخت قبض های خود، داشتن دارایی های نقدی برای یک کسب و کار مهم است.
نقدی ترین دارایی فعلی، پول نقد است که به هیچ تبدیلی نیاز ندارد. دارایی های ثابت خریداری شده برای استفاده طولانی مدت، مانند ابزار یا سخت افزار کامپیوتر، تبدیل کردنشان به پول نقد بسیار دشوارتر است.
به عنوان مثال، یک طراح گرافیک مشتری اصلی خود را از دست می دهد. او باید قبض های خود را پرداخت کند. وی می تواند از پس انداز خود (دارایی فعلی) استفاده کند یا هارد اکسترنال خود (دارایی ثابت) را بفروشد. از آنجا که دسترسی به پس انداز آسان تر است و جایگزینی آن راحت تر است و همچنین باعث ایجاد مشکل در کارش نمیشود او از پس از انداز خود هزینه میکند.
دارایی های نقدی در حسابداری
تمام دارایی ها، از جمله دارایی های نقدی، در ترازنامه مشاغل یافت می شود، گزارش مالی که می توانید از نرم افزار حسابداری خود تهیه کنید.
دارایی های نقدی ممکن است آیتم خط خود را در ترازنامه شما داشته باشند که روی آن عبارت "دارایی های نقدی" باشد. یا ممکن به شیوه های گوناگون قابل دریافت باشد.
فرمول دارایی های نقدی
مشاغل کوچک باید ارزش خالص مایع خود را بدانند تا مطمئن شوند می توانند هزینه های غیر منتظره را تأمین کنند.
وام دهندگان همچنین ارزش خالص نقدی شما را بررسی می کنند تا تصمیم بگیرند که آیا باید به شما پول بدهند. ارزش خالص نقدی بالاتر به این معنی است که شما بعنوان یک تجارت کوچک بیشتر قادر به بازپرداخت آنها هستید.
برای محاسبه ارزش خالص نقدی خود، باید از فرمول زیر استفاده کنید:
کل دارایی های نقدی - کل بدهی ها (بدهی ها) = ارزش خالص نقدینگی
کل دارایی های نقدی به معنی تمام دارایی های شما مانند پول نقد در حساب چک و حساب های دریافتی شما است. کل بدهی ها به معنای بدهی هایی مانند بدهی کارت اعتباری، رهن یا وام های بدون وثیقه شما است (که توسط ضامن تضمین نمی شود).
نمونه دارایی های نقدی چیست؟
دارایی های نقدی به هر دارایی در یک تجارت گفته می شود که می تواند بدون از دست دادن ارزش آن به پول نقد تبدیل شود.
در مثال زیر، دارایی های نقدی مشترک در مشاغل کوچک را پوشش خواهیم داد:
یک سایت تجارت الکترونیکی که جواهرات می فروشد با شکایت یک رقیب مورد حمله قرار می گیرد. مالک تقریباً پول کافی برای پرداخت قبض های قانونی خود را ندارد. مالک موجودی کالا و هر وسیله ای را که برای خلق جواهرات خود استفاده می کند به فروش می رساند. او مشتریانی دارد که بایید مابلغی به او بپردازند بنابراین با آنها تماس می گیرد تا هرگونه بدهی را جمع کند. او همچنین حساب جاری خود را تخلیه می کند.
دارایی های غیر نقدی چیست؟
دارایی های غیر نقدینگی به هر دارایی گفته می شود که به سرعت به پول نقد تبدیل نشود.
دارایی های غیر نقدینگی شامل موارد زیر است:
طبق Investopedia، دارایی های غیر نقدینگی به هر دارایی گفته می شود که به سرعت به پول نقد تبدیل نشود.
دارایی های غیر نقدینگی شامل موارد زیر است:
املاک و مستغلات
زمین
تجهیزات
مبلمان
وسایل اداری و.
دارایی های غیر نقدینگی ممکن است ماه ها طول بکشد تا پول نقد خود را از فروش پس بگیرند. زمین و ساختمان کمترین میزان نقدینگی را در بین دارایی های غیر نقدینگی دارند.
به عنوان مثال، یک جواهرفروشی دچار مشکل اقتصادی است. او تصمیم دارد فروشگاه فیزیکی خود را بفروشد تا قبض های خود را پرداخت کند و فقط به صورت آنلاین بفروشد. اما، او باید ملک را در بازار قرار دهد و یک خریدار پیدا کند و تمام مدارک مربوط به این روند را انجام دهد. تا آن زمان، موعد صورتحساب او سر رسیده است.
دارایی های غیر نقدینگی معمولاً دارایی های ثابت هستند. در مورد اینکه دارایی های ثابت چیست و چه دارایی ثابت محسوب می شود در مقاله های بعدی توضیح خواهیم داد.
چرا نقدینگی در تجارت مهم است؟
نقدینگی در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا بودجه و اعتبار خود را بدست آورید و در مواقع اضطراری مالی شما را حمل می کند.
نقدینگی توانایی یک تجارت است که دارایی های خود را به سرعت و به راحتی و بدون از دست دادن ارزش آنها به پول نقد تبدیل می کند.
مشاغل با نقدینگی بیشتر اهداف خوبی برای طلبکاران بالقوه (یک بانک) و سرمایه گذاران تلقی می شود زیرا موقعیت این مشاغل در بازپرداخت وام بهتر است.
مشاغل با نقدینگی بیشتر همچنین می توانند شرایط اضطراری را راحت تر پشت سر بگذارند، مانند رکود اقتصادی. همه مشاغل کوچک باید دارایی های نقدینگی کافی داشته باشند تا حداقل یک یا دو ماه بتوانند آنها را به سرانجام برسانند.
همچنین مهم است که نقدینگی خود را زیر نظر داشته باشید. آیا خیلی بالا است؟ شاید زمان آن فرا رسیده باشد که آن پول را برای کمک به رشد مجدد آن وارد کنید. ممکن است بخواهید تجهیزات جدیدی بخرید، موجودی جدیدی سفارش دهید یا بهترین کارها را برای پیشرفت کار خود انجام دهید.
اگر نقدینگی شما کم باشد، مشاغل شما ممکن است دچار مشکل شود. شما ممکن است بخواهید برخی از دارایی های خود را به عنوان سپر برای مشکلات آینده نگه دارید.
جریانات نقدی
هر کارآفرین باید بداند که جریان نقدینگی کسب و کار وی چقدر است زیرا این موضوع حیاتی ترین بخش از موتور مالی کسب و کار در نظر گرفته می شود. اما امروزه شاهد هستیم که بسیاری از کارآفرینان از جریان مالی کسب و کار خود خبر ندارند.
اگر یک مدیر مالی یا یک کارآفرین نتواند گردش مالی خود را مدیریت کند، در واقع کسب و کار وی نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد و زنده بماند. طبق تحقیقات صورت گرفته، 82 درصد از مشاغلی که ب شکست رو به رو می شوند، علت شکست آنها مشکلات مالی بوده است.
تحلیل جریان نقدی:
وضعیت جریان نقدی (Cash flow) نشان دهنده این است که یک شرکت چگونه سرمایه خود را صرف می کند و این سرمایه از کجا به شرکت وارد می شود. در واقع وضعیت جریان نقدی مبین کل نقدینگی می باشد که یک شرکت از طریق فعالیت ها و منابع سرمایه گذاری خارجی خود کسب می کند.
همان گونه که نقدینگی خروجی سرمایه ای است که برای فعالیت های کسب و کار سرمایه گذاری در یک بازه مشخص پرداخت شده است، لذا در این مقاله به گزارش صورت جریان نقدی و کمک آن در تحلیل شرکت مناسب برای سرمایه گذاری پرداخته می شود.
صورت جریان نقدی:
صورت جریان نقدی دارای سه بخش (در ایران پنج بخش) مجزا می باشد که هریک از آنها به یکی از اجزا زیر اشاره دارد:
- عملکرد (فعالیت عملیاتی)
- سرمایه گذاری
- تامین مالی شرکت در فعالیت های تجاری
جریان نقدی از طریق عملکرد یا عملیات شرکت:
بخشی از میزان نقدینگی شرکت که از طریق وضعیت درآمدی ایجاد می گردد، از طریق دیدگاه تعهدی گزارش می شود که موارد زیر در این بخش قرار می گیرند:
- حساب های دریافتنی (accounts receivables)
- حساب های پرداختنی (accounts payable)
- مالیات پرداختنی درآمد (income taxes payable)
جریان نقدی از طریق فعالیت های تامین مالی:
در این بخش، بدهی ها و معاملات انجام شده گزارش می شوند. در این بخش، هر گونه جریان نقدی شامل پرداخت سود سهم، بازخرید یا فروش سهم و اوراق قرضه می توانند به عنوان جریانات نقدی برای فعالیت های تامین مالی شرکت مورد نظر، قرار گیرند.
همچنین جریان نقدینگی که از طریق دریافت وام یا پرداخت بدهی صورت گیرد نیز در این بخش ثبت می گردد. در نتیجه برای سرمایه گذار هایی که شرکت های پرداخت کننده سود (DPS) بالا را ترجیح می دهند، این بخش بسیار مهم می باشد. زیرا این بخش نشان دهنده میزان سود نقدی پرداخت شده برای سهامداران، از نقدینگی پرداخت می شود و از درآمد خالص استفاده نمی گردد.
تجزیه و تحلیل جریان نقدی:
جریان نقدی هر کسب و کار و شرکتی می تواند به وسیله اعدادی که وضعیت جریان نقدی را به عنوان فعالیت های عملیاتی می شناسند، ایجاد گردد. مثلا بیشتر مدیران مالی حرفه ای، جریان نقدی شرکت را مجموع درآمد های خالص آن بعلاوه استهلاک آن (هزینه های غیر نقدی در صورت سود و زیان) در نظر می گیرند.
در صورتی که تحلیل جریان نقدی می تواند نسبت هایی را برآورد نماید که می توانند نقطه شروع خوبی برای یک سرمایه گذار باشند تا کیفیت سرمایه گذاری جریان نقدی یک شرکت اندازه گیری گردد. این نسبت ها در ادامه شرح داده شده اند:
جریان نقدی عملیاتی/ فروش خالص:
این نسبت که تحت عنوان میزان جریان نقدی عملیاتی خالص یک کمپانی به نسبت فروش خالص، یا درآمد (از طریق صورت سود و زیان) بیان می گردد، بیان کننده این است که چه میزان نقدینگی از طریق هر دلار حاصل از فروش به دست آمده است.
لازم به ذکر است که نمی توان درصد دقیق و قابل قبولی برای این نسبت مطرح کرد، اما سرمایه گذاری با توجه به میزان این نسبت، اگر نسبت درصد بالاتری داشته باشد بهتر است. همین طور بایستی دقت داشت که صنایع و شرکت ها دارای نسبت متفاوتی هستند.
در این راستا بایستی سرمایه گذاران عملکرد این نشانگر را در طول دوره های زمانی بلند مدت بررسی نمایند تا تغییرات مهم میانگین نسبت جریان نقدی/ فروش و ارتباط آن در مقایسه با دیگر شرکت های هم تراز را متوجه شوند و همچنین به مقدار افزایش جریان نقدی و افزایش فروش توجه داشته باشند، زیرا باید هر دو مقدار به یک نسبت در طول زمان تغییر کنند.
جریان نقدی آزاد:
جریان نقدی آزاد (free cash flow) معمولا به صورت جریان خالص نقد عملیاتی منهای مخارج سرمایه تعریف می گردد. جریان نقدی آزاد یک معیار مهم است زیرا نشان دهنده این است که چگونه عملکرد شرکت در تولید پول نقد موثر می باشد.
سرمایه گذاران با بررسی جریانات نقدی آزاد یک شرکت می تواند بفهمند که آیا این شرکت نقدینگی کافی دارد تا پس از سرمایه گذاری سرمایه گذاران، سود سهام را به آنها پرداخت نماید و یا سهام را بازخرید کند. در این راستا برای محاسبه جریان نقدی آزاد، بایستی از صورت حساب جریان نقدی، جریان نقدی عملیاتی محاسبه شود که به آن نقدینگی عملیاتی و یا نقدینگی حاصل از فعالیت های عملیاتی نیز گفته می شود.
تاپ وان مطالعه مقاله سرمایه در گردش را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
مدیریت جریان نقدینگی
مدیریت جریان نقدینگی:
مدیریت جریان وجوه نقد، فرآیند ردیابی مقدار پولی است که هر ماه به کسب و کار مورد نظر وارد می گردد یا از آن خارج می شود. در واقع درک چگونگی ورود و خروج جریان وجوه نقد، به کارآفرین این امکان را می دهد که بتواند برای مدیریت و رشد کسب و کار خود برنامه ریزی کند و به صورت استراتژیک عمل نماید.
بنابراین می توان گفت که مدیریت جریان وجوه نقد به کارآفرین کمک می کند تا بتواند میزان پولی که کسب و کار خود برای تامین هزینه ها (مانند هزینه پرداختی به کارکنان و تامین کنندگان) نیاز دارد را تعیین کند و بتواند مقدار پول در دسترس در آینده را پیش بینی نماید.
مراحل تنظیم منابع مالی:
در این قسمت به شرح مراحلی پرداخته می شود که در تنظیم منابع مالی و مدیریت صحیح جریان نقدینگی حال و آینده موثر می باشند.
ایجاد یک سند جریان نقدینگی:
صرف نظر از عملکرد عالی یا سودآوری کسب و کار مورد نظر، اگر کارآفرین قادر به مدیریت جریان وجوه نقد کسب و کار خود نباشد، مرگ تجارت وی زنده حتمی خواهد بود. در این راستا اولین قدم برای اجتناب از شکست مالی در کسب و کار، درک دقیق جریان وجوه نقد و تاثیر آن بر کسب وکار می باشد.
درآمد و هزینه ها به عنوان مهم ترین عوامل صورت جریان وجوه نقد محسوب می شوند. هزینه ها شامل تمامی پرداختی ها از حقوق و دستمزد تا تبلیغات گرفته تا هزینه های کالای فروخته شده، هزینه های کارت اعتباری و هزینه های مدیریتی و فنی می باشد.
با در اختیار داشتن این اطلاعات در یک سند، می توان فهمید که کسب و کار در کدام بخش هزینه بیشتری دارد و یا با هزینه در کدام بخش می توان به رشد کسب وکار کمک کرد. همچنین این سند به کارآفرین امکان بررسی و مطالعه درآمدها و هزینه ها را می دهد که به وسیله آن می توان به درک درستی از ورود و خروج جریان نقدی ماهانه کسب و کار دست یافت.
تعیین کردن حدود و آستانه کسب و کار:
به عنوان یک صاحب کسب و کار، تعریف آستانه جریان نقدی به کارآفرین کمک می کند تا واقع بینانه عمل کند. زمانی که کارآفرین بتواند احساسات خود را مدیریت کند، می تواند در راستای رشد کسب و کار خود قدم بردارد، مخصوصا زمانی که آمار و اطلاعاتی برای پشتیبانی از تصمیمات خود ندارد.
آستانه جریان نقدی مورد نیاز = هزینه های یک ماه * تعداد ماه ها
بنابراین زمانی که آستانه جریان نقدی تعریف می شود، می توان پیش نویس گردش وجوه نقد آن را تهیه نمود و در نهایت اقدام به اجرایی کردن تصمیمات کرد.
تعیین کردن اهرم های جریان نقدی:
شناسایی اهرم های کسب و کار یکی از مهم ترین کار هایی است که بایستی به طور درستی انجام شود. زمانی انواع جریان نقدینگی که کسب و کار مورد نظر از آستانه جریان نقدی خود بالا تر رفت و یا با آستانه جریان نقدی فاصله داشت، بایستی بتوان شکاف به وجود آمده را در جریان وجوه نقد تنظیم نموده و منابع مالی را تحکیم کرد.
در این راستا دو اهرم مالی مهم شرح داده شده است که می توان با دستکاری و ایجاد تغییر در آنها، تاثیر مثبتی در وضعیت نقدینگی به وجود آورد.
اهرم قیمت گذاری:
افزایش قیمت باعث تاثیر فوری بر درآمد ها و میزان سودآوری می شود در این راستا اگر حاشیه سود و طبقه بندی پیشنهادات در نظر گرفته نشود، می توان گفت که افزایش قیمت ها به بهبود کسب وکار کمک می کند. روند افزایش قیمت ها دلهره ایجاد می کند اما با برنامه ریزی دقیق و رویکردی مدبرانه می توان نتیجه گرفت که اجرایی کردن افزایش قیمت ها نه تنها میزان فروش را افزایش خواهد داد بلکه یکی از ساده ترین اهرم ها برای تغییر در میزان سودآوری به شمار می رود.
روش های اجرایی کردن برنامه افزایش قیمت ها:
- به جای صرف افزایش ظاهری قیمت محصولات و خدمات به افزایش قیمت ها از طریق افزایش هزینه ها پرداخته شود.
- قیمت های جدید به صورت مرحله ای معرفی و اجرا گردند.
- سطح فعلی قیمت برای مشتریان فعلی حفظ شود ولی برای مشتریان جدید، سطح قیمت بالاتری ارائه گردد.
- پیشنهادات یا بسته های پیشنهادی جدیدی ایجاد شوند.
اهرم تبدیل:
اهرم تبدیل (تبدیل یک فرد عادی به یک مشتری واقعی)، باعث می شود که با افزایش نرخ تبدیل نیز مانند افزایش نرخ قیمت ها بر درآمد تاثیر مستقیم به وجود بیاید. استراتژی های بسیاری وجود دارد که می توان در فرآیند فروش به کار برد تا نرخ تبدیل را افزایش داد. چند استراتژی در زمینه اهرم تبدیل در ادامه ذکر شده است:
- اصلاح قیف فروش
- مدیریت اعتراضات
- ایجاد احساس فوریت برای خرید
تعریف سناریو نقدینگی:
در این مرحله، پیش نویس چگونگی ایجاد جریان نقدی و نحوه بازی با اهرم های کسب وکاری در راستای کاهش شکاف آستانه نقدی تعریف و تهیه می شود. با در نظر گرفتن پیش بینی های موجود و میزان عدم اطمینان آنها، می توان به تعریف سناریو ها پرداخت.
نمونه جدول جریانات نقدینگی یک طرح
2016 | 2015 | 2014 | 2013 | 2012 | سال |
5,000,000 | 5,000,000 | 4,000,000 | ورودی | ||
1,500,000 | 1,500,000 | 1,000,000 | 3,000,000 | 2,000,000 | خروجی |
3,500,000 | 3,500,000 | 3,000,000 | -3,000,000 | -2,000,000 | جریانات نقدی |
در این جدول مشاهده می شود که در سال های اولیه هیچ ورودی برای طرح در نظر گرفته نشده است و این مسئله نشان دهنده آن است که در این سال ها که به عنوان دوران احداث طرح می باشد، از آنجایی که محصولی تولید نشده است یا خدماتی ارائه نگردیده، لذا درآمدی نیز برای طرح نمی توان در نظر گرفت و صرفا هزینه های سرمایه گذاری تحت عنوان خروجی در ردیف مربوط قرار می گیرد و جریانات نقدینگی را در سال های اولیه منفی می کند.
این در حالی است که در سال های بعد و با تولید محصول و یا ارائه خدمات کسب و کار مورد نظر، درآمد کسب شده است و ارقام ردیف ورودی در واقع پیش بینی ارقام فروش محصول و عرضه خدمات طرح خواهد بود. همین طور مشاهده می شود که رقم مربوط به خروجی، کاهش قابل توجهی دارد و به این معنی است که هزینه های سرمایه گذاری برای دوران بهره برداری وجود ندارد و صرفا هزینه های عملیاتی است که بخشی از جریانات ورودی را کاهش و در نهایت جریانات نقدینگی به صورت مثبت در سال های آتی پیش بینی می گردد.
در پایان مطالعه مقاله روش های تامین مالی پروژه ها به مخاطبین عزیز پیشنهاد می گردد.
حسابداری و حسابرسی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
نسبت جاری:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و انواع جریان نقدینگی بلندمدت شرکت استفاده میشود.نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بدهی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره:
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی:
میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
بازده داراییها:
نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص:
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
برای دانستنیهای مالیاتی و حسابداری با موسسه حساب جم همراه باشید.
بررسی و نقد انواع شاخص های نقدینگی شرکت ها
در این مقاله شاخص های نقدینگی که در دو دسته شاخص های سنتی نقدینگی و شاخص های نوین نقدینگی تقسیم شده اند مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش شاخص های سنتی ‘ به نسبت جاری و آنی توجه شده و ضمن بیان نقاط ضعف و ایرادات آنها به ارائه پیشنهادهایی برای قابل استفاده کردن این شاخص ها پرداخته ایم . در بخش شاخص های نوین ‘ شاخص هایی همچون شاخص فراگیر نقدینگی ‘ شاخص تطبیق سررسید‘ شاخص مانده نقدی خالص‘ شاخص لامبا ‘ شاخص دوره تبدیل وجه نقد تعدیل نشده و نهایتاٌ شاخص میانگین موزون دوره تبدیل وجه نقد(دوره تبدیل وجه نقد تعدیل شده) معرفی و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. هدف مقاله این است که موارد استفاده هر کدام از این شاخص ها و نقاط ضعف و قوت آنها را بیان نماید.
نتیجه گیری کلی مقاله این است که هر کدام از شاخص ها یک یا چند بعد از ابعاد نقدینگی را نادیده می گیرند که این امر ناشی از تعریف آنها از نقدینگی بوده و یا ناشی از پیچیدگی لحاظ کردن همه ابعاد نقدینگی در یک مدل معین می باشد. به هر حال اگر مدلی ارائه شود که کلیه ذخایر نقدی مثل موجودی نقد و شبه نقد و ارقام خارج ترازنامه و جریان های نقدی مورد انتظار آینده را مد نظر قرار دهد و علاوه بر آن فاصله زمانی دریافتی و پرداختی ها هم مورد توجه داشته باشد می تواند رافع این مشکلات باشد
کلیدواژهها
- شاخص تطبیق سررسید
- شاخص دوره تبدیل وجه نقد تعدیل نشده
- شاخص لامبا
- شاخص مانده نقدی خالص
- شاخص میانگین موزون
- شاخص های سنتی نقدینگی
- شاخص های فراگیر نقدینگی
- شاخص های نقدینگی
- شاخص های نوین نقدینگی
- نسبت جاری و آنی
20.1001.1.10248153.1378.4.13.2.0
عنوان مقاله [English]
In this article many liquidity indices were introduced and the usefullness of each was described. It was concluded that the
traditional measures of liquidity such as current ratio and quick ratio are not appro prate measures of liquidity. The new measures
of liquidity such as comprehensive liquidity index and weighted cash conversion cycle were introduced.
شاخص جریان نقدینگی (MFI)
شاخص جریان نقدینگی (به انگلیسی MFI)، یک اسیلاتور یا نوسانگر تکنیکال است.
این اسیلاتور از اطلاعات قیمت و حجم، برای شناسایی سیگنالهای اشباع خرید (overbought) و اشباع فروش (oversold) در یک دارایی استفاده میکند.
همچنین میتوان از آن برای یافتن واگراییها (divergence) استفاده کرد که به ما درباره تغییر روند قیمت هشدار میدهند. این اسیلاتور بین اعداد 0 تا 100 جابهجا میشود و نوسان میکند.
این اسیلاتور برخلاف اسیلاتورهای رایجی مثل شاخص قدرت نسبی یا RSI، فقط از قیمت استفاده نمیکند؛ بلکه قیمت و حجم را با هم ترکیب میکند.
به همین دلیل است که تحلیلگران، MFI را RSI موزون به حجم (volume-weighted RSI) میدانند.
شاخص جریان نقدینگی در واقع چه چیزی را نشان میدهد؟
یکی از راههای ابتدایی استفاده از شاخص جریان نقدینگی در مواقع وجود واگرایی است.
واگرایی به حالتی گفته میشود که روند حرکت اسیلاتور در جهت عکس قیمت باشد.
واگرایی میتواند نشانه بالقوهای برای بازگشت روند قیمت باشد.
به عنوان مثال زمانی را در نظر بگیرید که شاخص جریان نقدینگی در ناحیه خیلی بالایی قرار گرفته است و شروع به افت به زیر عدد 80 میکند. در این هنگام اگر دارایی مورد نظر همچنان به افزایش قیمت خود ادامه دهد، ما با این واگرایی نشانهای برای تغییر جهت قیمت و آغاز روند نزولی دریافت کردهایم.
در مقابل وقتی را فرض کنید که MFI در ناحیه بسیار پایینی قرار دارد و در حال بالا رفتن از عدد 20 است. در این صورت، اگر قیمت دارایی مورد نظر همچنان رو به کاهش باشد، MFI با این واگرایی، سینگالی برای تغییر جهت قیمت و آغاز روند صعودی داده است.
همچنین معاملهگران با استفاده از موجهای چندگانه در قیمت و MFI، به دنبال واگراییهای بزرگتر میگردند. برای مثال روند حرکت قیمت یک سهم را به این صورت در نظر بگیرید که ابتدا به سقف 10 دلار میرسد، سپس یک پولبک به قیمت 8 دلار دارد و بعد دوباره تا 12 دلار افزایش مییابد.
قیمت این سهم با موفقیت توانسته است به دو سقف، یکی در قیمت 10 انواع جریان نقدینگی و دیگری 12 دلار برسد. اگر موقع رسیدن قیمت به 12 دلار، MFI به سقفی کوتاهتر از سقف قبلیاش (در قیمت 10 دلار) برسد، به این معناست که این اندیکاتور سقف جدید را تایید نمیکند. این مسئله میتواند پیشبینیکننده کاهش قیمت باشد.
سطوح اشباع خرید و فروش همچنین به عنوان یک سیگنال برای فرصتهای بالقوه معامله به کار میروند. حرکات پایینتر از عدد 10 و بالاتر از 90 به ندرت اتفاق میافتند. اما اگر چنین حرکتی رخ دهد، تریدرها منتظر میماند که MFI به ناحیه بالاتر از 10 برگردد تا وارد موقعیت خرید یا long شوند. همچنین اگر MFI کمتر از 90 شود، به معنای سیگنالی برای ورود به موقعیت فروش یا short است.
حرکات این اسیلاتور در نواحی خارج از قلمرو اشباع خرید یا اشباع فروش هم میتواند مفید واقع شود.
برای مثال اگر یک دارایی در روند صعودی باشد، کاهش به زیر سطح 20 (یا حتی 30) و بازگشت دوباره به بالای این سطح، میتواند نشاندهنده این باشد که پولبک به اتمام رسیده است و روند صعودی قیمت ادامه خواهد یافت.
همین مسئله عیناً برای روند نزولی هم صدق میکند. یک افزایش قیمت کوتاهمدت، میتواند MFI را تا سطوح 70 یا 80 بالا ببرد. اما وقتی MFI دوباره به زیر این سطح سقوط کند، میتواند زمان مناسبی برای ورود به موقعیت معامله فروش و آمادگی برای یک ریزش دیگر باشد.
فرمولهای شاخص جریان نقدینگی (MFI)
بدون نیاز به محاسبه دستی این شاخص، میتوانید از آن در هر پلتفرم تحلیلی یا معاملاتی استفاده کنید.
بنابراین لزومی ندارد که نحوه محاسبه آن را به طور دقیق بدانید. اما در ادامه برای علاقهمندان، نحوه محاسبه این شاخص شرح داده میشود.
فرمولهایی که برای محاسبه این شاخص مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از:
فرمولهای محاسبه شاخص جریان نقدینگی (MFI)
نکته: زمانی که قیمت از یک دوره تا دوره بعد افزایش یابد، جریان خام یا ناخالص پول مثبت است و به جریان پول مثبت افزوده میشود. وقتی جریان خام پول به دلیل ریزش قیمت در آن دوره منفی باشد، آن را به جریان پول منفی اضافه میکنیم.
نحوه محاسبه شاخص جریان نقدینگی
برای محاسبه MFI باید این مطابق این قدمها پیش بروید:
- قیمت میانگین را برای هر یک از 14 دوره اخیر به دست آورید.
- برای هر دوره مشخص کنید که قیمت میانگین از دوره قبلی بالاتر بوده است یا پایینتر. با این کار خواهید فهمید که جریان خام پول، مثبت است یا منفی.
- برای محاسبه جریان خام پول، قیمت میانگین را در حجم آن دوره ضرب کنید.
- با اضافه کردن تمام جریانات پولی مثبت در 14 دوره اخیر و تقسیم آن بر جریانات پولی منفی در 14 دوره اخیر، نسبت جریان نقدینگی را به دست آورید.
- با نسبت محاسبهشده در مرحله چهارم، شاخص جریان نقدینگی یا MFI را به دست آورید.
- با تمام شدن هر یک از دورههای جدید، محاسبات را ادامه دهید. هر بار فقط از دادههای 14 دوره آخر استفاده کنید.
تفاوت شاخص جریان نقدینگی با شاخص قدرت نسبی (MFI vs RSI) چیست؟
دو اسیلاتور MFI و RSI از نظر کارکرد بسیار به هم شبیه و نزدیکاند.
تفاوت اصلی این دو در این است که MFI از حجم هم استفاده میکند اما RSI اینطور نیست.
طرفداران تحلیل حجم، آن را یک اندیکاتور متقدم یا پیشرو (leading indicator) میدانند. به همین دلیل این اشخاص معتقدند که MFI در مقایسه با RSI میتواند در زمان مناسبتر و بهموقعتری سیگنال داده یا تغییر جهت احتمالی روند را پیشبینی کند.
در واقع هیچکدام از این اندیکاتورها بهتر از دیگری نیست؛ تنها مسئله این است که هر کدام از عناصر متفاوتی استفاده میکنند و بنابراین، طبیعتاً در زمانهای متفاوتی سیگنال میدهند.
محدودیتهای شاخص جریان نقدینگی
ممکن است اسیلاتور MFI سیگنالهای اشتباه به کاربران بدهد.
وقتی رفتار اندیکاتور نشاندهنده مهیا بودن یک فرصت خوب برای معامله بوده اما قیمت مطابق انتظار حرکت نمیکند، سیگنال اشتباه داده شده است. به عنوان مثال ممکن است شاهد یک واگرایی باشید اما روند قیمت دچار تغییر جهت نشود.
همچنین ممکن است اندیکاتور نتواند درباره یک مسئله مهم هشدار بدهد. برای نمونه درست است که در برخی مواقع، روند قیمت در نتیجه واگرایی دچار تغییر جهت میشود اما لزوماً همه تغییر جهتهای قیمت با واگرایی همراه نیست. به همین دلیل به معاملهگران توصیه میشود که از سایر انواع تحلیل و کنترل ریسک نیز استفاده کنند و تنها متکی به یک اندیکاتور نباشند.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
دیدگاه شما