توانایی نسبتهای مالی در کشف تقلب در گزارشگری مالی: تحلیل لاجیت
این مقاله با استفاده از تحلیل لاجیت در دادههای مقطعی به بررسی نقش دادههای حسابداری در ایجاد یک الگو برای کشف الگوی تحلیل مالی الگوی تحلیل مالی عوامل مرتبط با تقلب در گزارشگری مالی میپردازد. نمونه آماری این مطالعه متشکل از 178 شرکت (66 شرکت متقلب و 112 شرکت غیرمتقلب) پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برای دوره زمانی 1386-1383 ، است. شرکتهای متقلب بر مبنای 1) شمول شرکت در فهرست سازمان بورس و اوراق بهادار به دلایلی مرتبط با تحریف دادههای مالی و 2) انجام دادن معاملات نهانی و آرای صادر نشده توسط دادگاه در خصوص تحریف در گزارشگری مالی انتخاب شدند. پس از تحلیل، ده نسبت مالی به عنوان پیشبینی کنندههای بالقوه گزارشگری مالی متقلبانه معرفی شد.
نتایج تحقیق حکایت از عملکرد مناسب الگو در طبقهبندی شرکتهای نمونه داشت بهگونهای که درصد صحت طبقهبندی الگو از 98/82 درصد تجاوز نمود. همچنین نتایج نشان داد که الگو تحقیق، توانایی کشف تقلب در گزارشگری مالی را دارد و الگوی پیشنهادی میتواند به گروههای مختلف استفاده کننده همچون حسابرسان، مقامات مجاز مالیاتی، سیستم بانکی و . در تمایز شرکتهای متقلب از غیرمتقلب کمک کنند.
کلیدواژهها
20.1001.1.20088914.1389.1.1.7.1
مراجع
- گجراتی، الگوی تحلیل مالی دامودار، (2005)، مبانی اقتصادسنجی، (حمید ابریشمی)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، (1383، ج دوم، چ سوم.
- سرمد، زهره؛ عباس، بازرگان و الهه، حجازی، (1385)، روشهای تحقیق در علوم رفتاری، تهران، انتشارات آگاه. چ سیزدهم.
- Ahmed, N., Mohd-Nor, J. and Mohd-Saleh, N. (2009). Fraudulent Financial Reporting and Company’s Characteristics, Accounting Perspectives, Vol.7 (3), pp. 189-226.
- AICPA. (1997). Consideration of Fraud in A Financial Statement Audit. Statement on Auditing Standards no.82. American Institute of Certified Public Accountants, New York.
- Albrecht, W. S., C. C. Albrecht and C. O. Albrecht. (2004). Fraud and Corporate Executives: Agency, Stewardship and Broken Trust. Journal of Forensic Accounting, Vol. 5, pp. 109-130.
- Ansah, S. O., Moyes, G. D., Oyelere, P. B., and Hay, D. (2002). An Empirical Analysis of the Likelihood of Detecting Fraud in New Zealand. Managerial Auditing Journal, Vol. 17(4), pp. 192-204.
- ACFE. (2004). 2004 Report to the Nation on Occupational Fraud and Abuse. Association of Certified Fraud Examiners, Austin. Texas.
- Beasley, M. S. (1996). An Empirical Analysis of the Relation between Board of Director Composition and Financial Statement Fraud. Accounting Review, Vol. 71 (4), pp. 443- 465.
- Beasley, M. S., J. V. Carcello, D. R. Hermanson and P. D. Lapides. (2000). Fraudulent Financial Reporting: Consideration of Industry Traits and Corporate Governance Mechanisms. Accounting Horizons, Vol. 14 (4), pp. 441- 454.
- Bell T. and Carcello J. (2000). A Decision Aid for Assessing the Likelihood of Fraudulent Financial Reporting. Auditing: A Journal of Practice & Theory, Vol. 9 (1), pp. 169- 178.
- Bourke, N. and Van Peursem, K. (2004). Detecting Fradulent Financial Reporting: Teaching the Watchdog New Tricks. Working Paper, Department of Accounting. University of Waikato. New Zealand.
- COSO. (1999). Fraudulent Financial Reporting: 1987-1997: An Analysis of US Public Companies. Committee of Sponsoring Organizations of the Treadway Commission. New York. NY.
- Dechow, P. A., R. G. Sloan A. P. Sweeney. (1996). Causes and Consequences of Earnings Manipulation: an Analysis of Firms subject to Enforcement Actions by the SEC. Contemporary Accounting Research, Vol. 13(1), pp.1-36.
- Elliot, R. and Willingham, J. (1980). Management Fraud: Detection and Deterrence. Petrocelli, New York. NY.
- Fama, E. F., and M. C. Jensen. (1983). Seperation of Ownership and Control. Journal of Law and Economics, Vol. 26, pp.301-325.
- Forez, E. H., K. Park and S. Pastena. (1991). The Financial and Market Effects of the SECיs Accounting and Auditing Enforcement Releases. Journal of Financial Economics, Vol. 27, pp.355-387.
- Green B. P. and Choi J. H. (1997). Assessing the Risk of Management Fraud through Neural Network Technology. Auditing: A Journal of Practice and Theory, Vol. 16(1), pp.14-28.
- Grove, H. and Basilico, E. (2008). Fraudulent Financial Reporting Detection: Key Ratios Plus Corporate Governance Factors, Int. Studies of Mgt. & Org., Vol. 38 (3) , pp. 10-42.
- IFAC. (1982). Fraud and Error. International Statement on Auditing No.11. International Federation of Accountants.
- Kaminsky, K. A., Wetzel, T. S., and Guan, L. (2004). Can Financial Ratios Detect Fradulent Financial Reporting?, Managerial Auditing Journal, Vol. 19(1), pp. 15-28.
- Kirkos, S., Spathis, C., and Manolopoulos, Y. (2007). Data Mining Techniques for the Detection of Fraudulent Financial Statements, Expert Systems with Applications, Vol.32, pp. 995-1003.
- Kotsiantis, S., Koumanakos, E., Tzelepis, D., and Tampakas, V. (2006). Forecasting Fradulent Financial Statements Using Data Mining. Procedings of World Academy of Science, Engineering and Technology, Vol.12, pp. 284-289.
- Lin, J. W., Hwang, M. I., and Becker, J. D. (2003). A Fuzzy Neural Network for Assessing the Risk of Fraudulent Financial Reporting. Managerial Auditing Journal, Vol.18 (8), pp. 657-665.
- Quan, L. (2007). Fraudulent Financial Reporting: Theory and Evidence, Journal of Modern Accounting and Auditing, Vol. 3(2), PP. 12-14.
- Spathis, C. (2002). Detecting False Financial Statements Using Published Data: Some Evidence from Greece. Managerial Auditing Journal, Vol. 17(4), pp. 179-191.
- Summers, S. L. and J. T. Sweeney. (1998). Fradulently Misstated Financial Statements and Insider Trading: An Empirical Analysis. Accounting Review, Vol. 73 (1), pp. 131- 146.
تحلیل گر تکنیکال
تعریف تحلیل گر تکنیکال چیست؟
تحلیل گر تکنیکال یا اصطلاحا “چارتیست” شخصی است که از نمودارها و گرافهای مربوط به قیمت ها و سطوح قیمتی گذشته اوراق بهادار استفاده میکند تا روند آینده آن را توصیف و پیشبینی کند. یک تحلیل گر تکنیکال الزاماً به دنبال الگوهای مشهوری مثل الگوی سر و شانه یا سطوح حمایت و مقاومت در اوراق بهادار است تا آنها را به شکل سودمندی معامله کند. چارتیست ها معاملات خود در همه بازارهای مال و هر کجایی که ابزارهای مالی معامله میشوند، اعم از بازار سهام، ارز، کالا و اوراق قرضه انجام میدهند. یک چارتیست همچنین با عنوان تحلیلگر تکنیکال نیز شناخته میشود.
توضیحات مدیر مالی در مورد تحلیل گر تکنیکال
چارتیست ها عموماً باور دارند که نوسانات قیمت ها در اوراق بهادار تصادفی نیست، اما میتوان از طریق مطالعه روند گذشته آنها و سایر ابزارهای تحلیل های تکنیکال آنها را پیشبینی کرد. یک چارتیست ممکن است در هنگام ارزیابی اینکه آیا سهام یا اوراق بهادار را بخرد یا بفروشد، اصول تحلیل بنیادی و تکنیکال را با هم ترکیب کند و شاید هم این کار را نکند. آنهایی که این دو را ترکیب میکنند، میفهمند درحالیکه تحلیل بنیادی به تصمیم برای خریدوفروش نوع سهام و اوراق بهادار کمک میکند، کاربرد درست تحلیل تکنیکال هم در تصمیمگیری برای زمان خرید یا فروش سهام یا اوراق بهادار سودمند است.
معادل انگلیسی چارتیست عبارت است از:
Chartist
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
مدل تحلیل صورتهای مالی در امیدنامههای پذیرش و درج
ارائه نسبتهای مالی سودمند برای سرمایهگذاران، یکی از موضوعات اساسی است که بخش پذیرش اوراق بهادار برای تهیه گزارشهای پذیرش و درج (امیدنامه) با آن مواجه است.
ارائه نسبتهای مالی سودمند برای سرمایهگذاران، یکی از موضوعات اساسی است که بخش پذیرش اوراق بهادار برای تهیه گزارشهای پذیرش و درج (امیدنامه) با آن مواجه است. برای تبیین و پیشبینی بازده سهام، مدلها و نظریههای مختلف شامل مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) ، مدلهای عاملی یا شاخصی (FM)، مدل آربیتراژ (APT) ، تحلیلهای فنی (TA) و تحلیلهای بنیادی (FA) مطرح شده است. در تحلیل بنیادی بازده سهام تابعی از شرایط کلان اقتصادی، وضعیت صنعت و شرایط خاص شرکت است. شرایط خاص شرکت شامل عملکرد و وضعیت مالی است که در قالب صورتهای مالی اساسی ارائه میشود.
در دهه اخیر به نقش اطلاعرسانی حسابداری بیش از هر زمان دیگری تاکید شده است. پیشرفتهای وسیع در بهکارگیری مدلهای کمی، علوم رفتاری و فناوری اطلاعات نقش قابل توجهی در تحول تفکر حسابداری مالی و مدیریت ایفا کرده است. این تحولات نافذ و فراگیر، زمینههای متنوعی را برای تحقیقات علمی و تجربی در حسابداری فراهم کرده است که در نشریههای تخصصی، رسانههای علمی و گاه در کتابهای درسی مطرح شدهاند. یکی از مهمترین زمینهها، ارائه مدلهای تعیین و پیشبینی ارزش داراییها، ارزش اوراق بهادار و سهام شرکتها است. مطالعات انجام شده در این خصوص را میتوان در دو دسته طبقهبندی کرد:
۱ - مطالعات توصیفی (اثباتی): این مطالعات به شناسایی پدیدههای موثر در تبیین و پیشبینی رفتار سود، عوامل تعیینکننده تداوم فعالیت، ریسک و بازده اوراق بهادار، تاثیر اطلاعات مالی و تغییر رویههای حسابداری در رفتار سرمایهگذاران پرداخته است. در خصوص قیمت و بازدهی سهام انجام این مطالعات و تحقیقات منجر به پیداش دو دیدگاه متضاد شد که به فرضیههای رقیب معروف است. یکی از این فرضیهها، فرضیه گشت تصادفی است که بر غیرقابل پیشبینی بودن قیمت سهام تاکید دارد. فرضیه مقابل اعتقاد دارد که بر اساس مجموعهای از اطلاعات، میتوان قیمت را پیشبینی کرد. مطرح شدن فرضیه بازار کارا، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مدلهای عاملی (شاخصی)، مدل آربیتراژ، تحلیل فنی و بنیادی، جملگی به دو فرضیه فوق ارتباط دارند.
۲ - مطالعات تجویزی (هنجاری): هدف اصلی این مطالعات، ارتقای توان تصمیمگیری جاری است. مطالعات این گروه به پیشبینی بهینه سود، ورشکستگی، درجهبندی اوراق بهادار، ارتقای توان تصمیمگیری بانکها در اعطای وام، ارتقای مفید بودن دادههای مالی در برآورد پارامترهای مدلهای پرتفوی و تحلیلهای مالی در بازار کارا میپردازد. حجم فرایندهای از تحقیقات تجربی انجام شده، حول محور رویکرد پیشبینی انجام شده است.
در این خصوص دو جریان فکری شکل گرفت. جریان اول به آزمون توانایی دادههای حسابداری در تبیین و پیشبینی الگوی تحلیل مالی رویدادهای اقتصادی میپردازد. جریان دوم واکنش بازار را نسبت به افشای اطلاعات بر مبنای دادههای حسابداری مورد آزمون قرار میدهد. ادبیات حسابداری نیز همواره بر ارائه اطلاعاتی، تاکید داشته است که بتواند به پیشبینی و تصمیمگیری کمک کند. باوجود مطالعات انجام شده تئوری مشخصی در خصوص نسبتهای مالی مرتبط با ارزش یا قیمت وجود ندارد. بنابراین پژوهشگران و متخصصان حرفهای دو رویکرد برای انتخاب نسبتهای مالی به شرح زیر به کار گرفتهاند:
۱ - رویکرد قیاسی:
این رویکرد مبتنی بر مدلهای ریاضی است. برای مثال استوارت براساس روابط ریاضی، متغیرهای حسابداری مرتبط با قیمت را تعیین نکرده است. تحقیقات تجربی در ایران نیز نشان داده است که این متغیرها میتوانند بخشی از تغییرات قیمت را تبیین کند.
۲ - رویکرد استقرایی:
در این رویکرد متغیرهایی که به لحاظ آماری با قیمت ارتباط معناداری دارند برای الگوی تحلیل مالی تحلیل انتخاب میشوند. مدیریت پذیرش اوراق بهادار مدل استوارت را به عنوان مبنای مناسبی برای تعیین نسبتهای مالی انتخاب کرده است.
با این وجود تحلیلگران و سرمایهگذاران محترم میتوانند از سایر روشها و مدلها برای تصمیمسازی و تصمیمگیری استفاده کنند.
استوارت در تلاش برای تبیین قیمت سهام با استفاده از متغیرهای حسابداری مدل دوپونت را بسط داد. با توجه به تجزیه و تحلیلهای مالی رایج هر یک از عوامل این مدل بسط داده میشود تا متغیرهای موثر بیشتری شناسایی شود. نقطه شروع تجزیه و تحلیل سیستماتیک کارایی یک شرکت نرخ بازده حقوق سهامداران (ROE) است. این شاخص نشان میدهد که یک شرکت تا چه حد توانسته است از منابع موجود در راستای ایجاد بازده برای سهامداران استفاده کند. در بلندمدت ارزش حقوق سهامداران از طریق ارتباط نرخ بازدهی سهامداران با هزینه سرمایه تعیین میشود. اگر الگوی تحلیل مالی نرخ بازدهی سهامداران بیش از هزینه سرمایه باشد، ارزش بازار سهام بیش از ارزش دفتری آن خواهد شد. فزونی نرخ بازدهی سهامداران نسبت به نرخ هزینه سرمایه میتواند شاخصی برای اندازهگیری قدرت رقابت شرکت نیز باشد. در مدل استوارت قدرت رقابت براساس دو شاخص کارایی عملیاتی (نسبت سود خالص قبل از بهره و مالیات به سود ناخالص) و بهرهوری (نسبت سود ناخالص به فروش) اندازهگیری شده است.
مدل استوارت یک رویکرد قیاسی مبتنی بر روابط ریاضی در خصوص ارتباط بین قیمت سهام و متغیرهای بنیادی حسابداری را فراهم میکند.
طراحی مدل رتبه بندی اعتباری مشتریان حقوقی در بانکهای تجاری با رویکرد تحلیل پوششی داده ها (مطالعه تطبیقی شاخصهای مالی و غیر مالی)
طراحی و استقرار مدل رتبه بندی اعتباری در نظام بانکی نقش کارآمدی در راستای بالابردن بهره وری بانکهای کشور در تخصیص بهینه منابع خواهد داشت. در این مقاله تلاش شده است تا به مقایسه تطبیقی دومدل تحلیل پوششی داده ها جهت رتبه بندی اعتباری مشتریان حقوقی متقاضی یکی از بانکهای تجاری کشور و همچنین شناسایی عوامل موثر بر ریسک اعتباری، پرداخته شود. در این راستا، جهت مقایسه دو مدل تحلیل پوششی داده ها با رویکرد مالی و رویکرد ترکیبی(مالی و غیر مالی)، 27متغیرتوضیح دهنده شامل متغیرهای مالی و غیر مالی مورد بررسی قرار گرفت که از بین متغیرهای موجود نهایتاً با استفاده از تکنیک تجزیه و تحلیل عاملی و روش دلفی متغیرهای تاثیرگذار بر ریسک اعتباری انتخاب گردید که وارد مدل تحلیل پوششی داده ها شده و امتیازات کارایی شرکتهای حقوقی با استفاده از آنها بدست آمد. همچنین توسط توابع رگرسیونی، به اعتبار سنجی دو مدل پرداخته شد. نتایج حاصل از مقایسه دو مدل تحلیل پوششی داده ها حاکی از اهمیت بالای شاخصهای غیرمالی و لزوم بکارگیری این شاخصها در کنار شاخصهای مالی است. همچنین یافته های تحقیق دلالت بر تایید فرضیه کارایی مدل تحلیل پوششی داده ها در رتبه بندی اعتباری شرکتهای حقوقی بانک تجاری و کارایی بیشتر مدل تحلیل پوششی داده ها با رویکرد ترکیبی در کنار اجرای این مدل بارویکرد مالی می نماید .
الگوی پرچم
برای موفقیت در بازار بورس لازم است با تحلیل تکنیکال یا بنیادین آشنایی داشته باشید. یکی از مواردی که در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار می گیرد الگوها هستند. الگوهای مختلفی وجود دارند که شما می توانید الگوی تحلیل مالی الگوی تحلیل مالی برای پیش بینی آینده ی بازار از آن ها استفاده کنید. یکی از این الگوهای پرکاربرد، پرچم است که در این مقاله توضیحات تکمیلی راجع به آن بیان می شود.
فهرست محتوای مقاله
عادی
سه گوش
چهار گوش
با دو سطح موازی
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از روش های تخمین زدن آینده ی بازار است. در این تحلیل، چارتیست ها از ابزارها و روش های مختلفی برای تخمین زدن قیمت دارایی شان استفاده می کنند.
این ابزارها و روش های گوناگون به تحلیلگر در پیش بینی آینده ی بازار کمک می کنند.
در واقع قرار نیست چارتیست با کمک آن ها به طور کاملا قطعی آینده ی نمودار قیمتی دارایی اش را پیش بینی کند.
از جمله روش ها و ابزارهایی که تکنیکال کار می تواند از آن ها استفاده کند عبارتند از:
خوبی تحلیل تکنیکال این است که تریدر می تواند از آن برای تحلیل بازارهای مختلف مالی استفاده کند.
در این تحلیل، زمان و میزان معامله ها و قیمت دارایی ها نقش بسیار زیادی را ایفا می کنند.
نظر چارتیست ها حتی در رابطه با آینده ی یک سهم می تواند، متفاوت باشد. پس هر کس باید به استراتژی خود متناسب با دید معاملاتی اش پایبند بماند.
اگر تریدری بخواهد تحلیل های دقیق تری داشته باشد، بهتر است تحلیل های بنیادین و تکنیکال را با هم تلفیق کند.
مسلما تحلیل تکنیکال، در کنار بررسی صورت های مالی، درآمد خالص و سوابق شرکت و … می تواند به معامله الگوی تحلیل مالی گر در انتخاب، نگه داری، خرید یا فروش دارایی مد نظرش کمک قابل توجهی کند.
الگوی پرچم
نام دیگر آن Flag است آن جزء الگوهای ادامه دهنده محسوب می شود ؛ یعنی انتظار می رود بعد از نمایان شدن پرچم، قیمت، روند قبلی خود را ادامه دهد.
آن معمولا پس از بالا رفتن یا پایین آمدن قدرتمند قیمت شکل می گیرد.
Flag شامل دو بخش است:
میله که به حرکت پیش از شکل گرفتن ناحیه ی پرچم می گویند و بدنه ی پرچم که محدوده ای که قیمت، حرکت اصلاحی می خورد بدنه ی پرچم نامیده می شود و شکل های گوناگونی دارد.
استفاده از این الگو در چارت های قیمتی رنج سفارش نمی شود رنج به این معنا که روند خاصی وجود ندارد و قیمت به شکل یک خط تقریبا افقی در حال حرکت است.
این الگو برای کوتاه مدت استفاده می شود؛ به این معنا که 1 تا 12 هفته ممکن است تشکیل شدنش طول بکشد البته بعضی تریدرها اعتقاد دارند زمان معتبر برای تشکیل Flag هشت هفته است.
الگوهای Flag در هر دو حالت صعودی و نزولی حجم معاملاتشان در زمان شکل گرفتن میله ی پرچم، بالا می رود.
بالا رفتن حجم یعنی شرایط خوب برای حرکت های شارپی و میله ی پرچم به وجود می آید.
اگر همزمان با شکستگی خطوط حمایت یا مقاومتی، حجم معاملات هم افزایش پیدا کرد تشکیل شدن الگوی Flag را تأیید می کند و احتمال ادامه پیدا کردن روند وجود دارد.
هدف قیمتی در این الگو به میزان میله ی پرچم است. اندازه ی میله، مسافت قیمتی مابین منطقه ی حمایت یا مقاومتی شکسته شده تا زیادترین یا کم ترین قیمت در پرچم های صعودی یا نزولی است.
در Flag نزولی این فاصله از جایی که حمایت پرچم شکسته شده، کم می شود و در حالت Flag صعودی اندازه ی میله به قیمتی که سطح حمایتی در آن محل شکسته شده، زیاد می گردد.
عادی
آن نظیر مستطیلی کوچک می باشد که شیبش برخلاف روند پیش از خود است. مراد این است که اگر میله ی پرچم به طرف بالا شکل بگیرد، مستطیل به طرف پایین شکل خواهد گرفت و بالعکس.
یعنی اگر میله ی پرچم رو به پایین شکل بگیرد، مستطیل رو به بالا تشکیل می شود.
سه گوش
آن بسیار شبیه الگوی مثلث متقارن است که آغاز آن عریض است و به صورت مخروطی شکل پایان می یابد.
اغلب آن دارای شیب نیست. بعضی مواقع واکنش های زیاد و کم معینی در کار نیستند تا بتوانید یک خط روند برای آن در نظر بگیرید.
در این حالت، قیمت فقط در میان دو خط همگرا به راهش ادامه می دهد. آن به صورت دو شکل صعودی و نزولی هم وجود دارد.
بهترین حالت زمان تشکیل شدن این الگو بین 1 تا 4 هفته است. دقت داشته باشید اگر زمان تشکیل آن حدود 12 ماه طول کشد جزء الگوی مستطیلی یا مثلث متقارن به حساب می آید.
چهار گوش
فرق پرچم چهار گوش با سه گوش در بخش میانی نمودار آن ها است. در قسمت میانی پرچم سه گوش، خط روندها به شکل همگرا دیده می شوند که تقریبا مانند مثلث متساوی الساقین در می آید.
ولی در پرچم چهار گوش، قسمت میانی به شکل کانال در می آید؛ یعنی هیچ گونه خط روندی که یه شکل همگرا باشند، در این جا دیده نمی شود.
شباهت آن دو در این است که وقتی قیمت از خط روند بالایی، بیرون (بالاتر) برود، حرکت اصلی روند آغاز می شود.
با دو سطح موازی
آن مشابه یک کانال می باشد که شیب آن مخالف حرکت اصلی پیش از خود است. در حقیقت آن نوعی اصلاح و حرکت در جهت پیشین است.
دقت کنید Flag وقتی شکل می گیرد که قیمت، ضلع موازی حرکت کنونی را شکسته باشد.
یعنی در Flag نزولی که به طرف بالا در حال حرکت است، باید ضلع پایینی شکسته و در Flag صعودی که به سمت پایین است باید ضلع بالایی شکسته شود.
جمع بندی الگوی پرچم
شما در این مقاله مختصرا با تحلیل تکنیکال آشنا شدید. متوجه شدید که چارتیست ها به نمودارهای قیمتی و حجم معاملات و زمان شکل گیری کندل ها توجه خاصی دارند.
آن ها برای تحلیل چارت دارایی شان از ابزارها و روش های متنوعی استفاده می کنند.
این روش ها سبب می شود تکنیکالیست کارها بتوانند سودآوری بیش تری را به دست آورند و ضرردهی کم تری را متحمل شوند.
از جمله مواردی که چارتیست ها استفاده می کنند الگوی Flag است که شامل میله و بدنه ی پرچم است.
نمایان شدن این الگو نشانگر این است که روند فعلی ادامه پیدا خواهد کرد. به این معنا که اگر روند صعودی است، نزولی و اگر نزولی است صعودی خواهد شد.
Flag انواع مختلفی دارد عادی، سه گوش، چهار گوش و با دو سطح موازی.
اگر همزمان با شکستگی سطوح حمایت یا مقاومتی، حجم معاملات هم بالا رود تأییدی بر تشکیل شدن الگوی پرچم است. زمان تشکیل شدن آن بین 1 تا 12 هفته طول می کشد.
البته شما می توانید بعد از تأیید گرفتن از الگوی Flag با استفاده از اندیکاتورها و بررسی حجم معاملات یک تحلیل دقیق تری را انجام دهید.
همه ی شما می توانید در بازارهای مالی ثروتمند شوید و موفقیت را تجربه کنید البته به شرطی که با تکنیک های سرمایه گذاری آشنا باشید.
به شرطی که از راهنمایی مشاوران مالی و پکیج های کمک آموزشی معتبر و کاربردی استفاده کنید.
موفقیت کار سختی نیست. سایت آکادمی طهرانی در کنار شما عزیزان است تا راه های رسیدن به موفقیت را برای شما هموارتر سازد. پس این فرصت طلایی را از دست ندهید.
دیدگاه شما