مشتریان قلب هر مدل کسب و کاری را تشکیل می دهند. بدون مشتریان هیچ شرکتی نمی تواند در بلند مدت دوام آورد. به منظور برآورده کردن بهتر نیازهای مشتریان، شرکت ممکن است آنان را در بخش هایی جداگانه برحسب نیازهای مشترک، رفتارهای مشترک و سایر ویژگی ها گروه بندی کند.جزء سازنده بخش های مشتری، گروه های مختلفی از افراد یا سازمان هایی را تعریف می نماید که شرکت قصد دست یابی و خدمت به آنان را دارد .
الگوهاي مدل كسب و كار (Business model patterns)
الگوهاي مدل كسب و كار در واقع مدل هاي است كه ويژگي ها و تركيبات اجزا آن شكل يكساني دارد. يك مدل كسب و كار مي تواند يك الگو يا تركيبي از الگوهاي مدل كسب و كار باشد.
انواع الگوهاي كسب و كار :
- مدل كسب كار هاي تفكيكي (Unbundling business model)
- مدل كسب كار هاي دنباله دار(Long tail model)
- مدل كسب كار هاي پلتفرم هاي چندوجهي(Multi-sided platform model)
- مدل كسب كار هاي رايگان (Free as a business model)
- مدل كسب كار هاي باز(Open business model)
1 مدل كسب كار هاي تفكيكي
براساس ديدگاه يا مفهوم Unbundling (طبق نظر جان هگل و مارك) كسب و كارها به سه دسته تقسيم ميشوند، كسب و كار هاي ارتباط با مشتري، كسب و كارهاي نوآوري محصول و كسب و كارهاي زيرساختي، كه هر كدام ساختار فرهنگي، اقتصادي و رقابتي خود را دارند. به عنوان مثال اپراتور هاي تلفن همراه به زيبايي اين تفكيك را در حوزه كسب و كار خود اجرا كردن، بياييد دقيق مثال را بررسي كنيم
ارزش ارائه شده در بوم مدل كسب و كارشركت هاي مخابراتي شامل صوت(صحبت كردن)/محتوا تحت شبكه(مثل تلفن گويا يا USSD)/ داده(اينترنت) است (نوآوري محصول) . از مهمترين فعاليت هاي كليدي شركت هاي مخابراتي نگهداري از شبكه ارتباطي و زيرساخت فني شبكه است (زيرساخت) . ارتباط با مشتري سرمايه اصلي شركت هاي مخابراتي است (البته در جامعه كه رقابت در آن رشد پيدا كرده فكر كنم اين موضوع براي شركت مخابرات همراه ايران از زماني كه ايرانسل وارد بازار شد معنا پيدا كرد) اين حوزه مهمترين قسمتي است كه هزينه تمامي قسمت هاي ديگر را تامين ميكند (ارتباط با مشتري)
امروز شركت هاي هاي مخابراتي همراه اول يا ايرانسل در قسمت زيرساخت بخشي از نگهداري تجهيزات و عمليات فني خود را به شركت هاي سازنده تجهيزات مخابراتي مثل زيمنس/اريكسون/نوكيا سپرده اند و قسمت نوآوري محصول را به شركت هاي كوچك نوآورانه سپرد اند تا ساختار چابكي داشته باشند و در نهايت خود تمركز را بر ا رتباط بامشتري و برند سازي قرار داده اند، و مهمتر اينكه تمامي اين كسب و كار هاي خارج از يك ساختمان و مكان است يعني اينكه هركدام براي خود يك كسب و كار مجزا است اگرچه در يك زنجيره قرار ميگيرد.
2 مدل كسب كار هاي پلتفرم هاي چندوجهي
مسلما با گوگل آشنا هستيد، و اولين تصوير شما از اين برند، جستجوگر گوگل است اما بايد اين را بدانيد كه قلب كسب و كار گوگل ارائه تبليغات است كه به معرفي و افزايش بازديد وب سايت، محصول و خدمات شما كمك ميكند. اين سرويس گوگل به دو مخاطب نيازدارد تبليغ دهنده و تبليغ بيننده(داستان اول مرغ بوده يا تخم مرغ)
گوگل تبليغات هدفمندي را به عنوان ارزش به تبليغ كنندگان ميدهد(مخاطب اول) و از طرف ديگر جايگاهي هاي بيشتري را از طريق پرداخت هزينه به ديگر وب سايت ها براي نمايش ايجاد ميكند(مخاطب دوم) و در نهايت افراد و تبليغ بينندگان بيشتري را از طريق ارائه خدمات مثل موتور جستجو، جميل، فضاي ذخيره سازي، ….. جذب ميكند (مخاطب سوم)
الگو هاي پلتفرمي بيش از يك بخش مشتري دارند كه در زنجيره كسب و كار بهم متصل هستند، عمده هزينه اين كسب و كارها نگهداري پلتفرم است و جريان درآمدي اين مدل بيشتر از محل كه وزن اقتصادي محور دارد پشتيباني ميشود. كسب و كار هاي كه در حوزه حمل و نقل هوشمند در كشور در حال فعاليت هستند(اسنپ، تاچسي، تپسي و…) يا سايت هاي كه در حوزه خدمات مسافرتي مثل علي بابا فعاليت ميكنند از اين جمله هستند.
3 مدل كسب كار هاي دنباله دار
نگاه اين مدل از كسب و كار هاي بيشتر در قالب سبد فروش است. يعني اينكه عرضه تعداد زيادي از محصولات كه فروش پاييني دارند(باتوجه به مخاطبان خاص محصول). اين مدل از كسب و كارها هزينه انبارداري پايين، و در مقابل پلتفرم هاي قوي براي فروش و ارائه محصول به مخاطبان خاص دارند. اين مدل از كسب و كار ها در نهايت شكل چند وجهي به خود ميگيرند. به عنوان مثال دجي كالا شكلي از اين مدل است كه ساختار چند وجهي پيدا كرده ويا سايت هاي كه بر پايه مزايده ايجاد ميشوند و يا پلتفرم هاي كه با طراحي مشتري محصول را ايجاد ميكنند مثل پلتفرم شركت تويتا و يا دل كه شما ميتوانيد محصول خود را با ساختار مورد نظر طراحي و سفارش بدهيد.
اين مدل از كسب و كار بر روي مشتريان خاص و محدود متمركز هشتند و ارزش پيشنهادي آنها بخش وسعي از اقلام كم فروش است و جريان درامدي آنها از انباشتگي درآمدهاي كوچك از تعداد زيادي از اقلام ميباشد.(پلتفرم ديوار/ پلتفرم آپارات/ پلتفرم پيام رسان كپ از جمله اين كسب و كار هاي هستند كه در بخش درامدي خود از اين مدل استفاده مي كنند)
4 مدل كسب كار هاي رايگان (Free as a business model)
ارائه خدمات رايگان امروز به عنوان يك استراتژي حضور در بازار و ارتباط با مشتري در كليه كسب و كار هاي اينترنتي مطرح است. نرم افزار هاي مثل اسكاپ، واتس آپ، اينستگرام و …. كه هزينه زيرساخت و نگهداري بالايي دارد ولي خدمات آنها در بخش اصلي رايگان ارائه ميشود هميشه جاي اين سوال را براي مخاطبان خود باز ميكنند كه جطور هزينه هاي خود را تامين ميكنند و علاوه بر آن سود ميكنند.
چگونه مي توان يك مدل كسب و كار رايگان ايجاد كرد؟(در بخش نظرات حتما گر تجربه اي در اين زمينه داريد قرار دهيد)
به عنوان مثال روزنامه شهرآرا مشهد، در ابتدا روزنامه خود را از طريق كليه اصناف به صورت رايگان توزيع ميكرد، تمام تمركز اين روزنامه به دنبال گرفتن سهم مطالعه روزنامه بود و در مقابل هزينه اين مدل كسب و كار توسط بخش آگهي روزنامه تامين ميشد. يا استارتاپي كه به صورت رايگان در مترو هاي مشهد مشاوره براي نصب و راه اندازي برنامه هاي موبايل مي داد كليه فرايند ارائه خدمات اين كسب و كار رايگان بود فكر كنيد در ۱۲ ايستگاه مترو هر ايستگاه ۲ نفر و زيرساخت اينرنت و WiFi … ;iهمه و همه هزينه است در مقابل درامدش از محل نصب برنامه هاي موبايل و شركت هاي تبليغاتي تامين ميشد.(اينترنت رايگان / حمل و نقل رايگان/ مشاوره رايگان/ نرم افزار هاي متن باز)
5 مدل كسب كار هاي باز(Open business model)
در اين مدل از كسب و كار شما مجبور نيتسيد شروع كننده باشيد، به عنوان مثال مراكز نوآوري و سرمايه گذاري يا شركت هاي كه در قالب سرمايه گذاري در توسعه محصول و بازار قرار ميگيرند در اين مدل قرار ميگيرند.
به عنوان مثال شهرداري مشهد در اقدامي فراخواني ارائه داد كه حاضر است با دراختيار گذاشتن داده هاي حوزه هاي شهري در پروژه هاي پيشنهادي مشاركت و سرمايه گذاري كند. اصولا بحث داده هاي باز (Open Data) در اين مدل كسب و كار بسيار ديده ميشود.
ساختار کسب و کار پلتفرمی
بوم مدل کسب و کار، ابزاری تک صفحه ای (بوم) است که می توان اجزاء یک استارتاپ یا کسب و کار را در ۹ بخش آن ترسیم کرد. بوم مدل کسب و کار یک زبان مشترک برای ارتباط افراد و ترسیم افکار و جمع بندی نظرات می باشد.
بررسی اجزای بوم مدل کسب و کار
نه جزء اصلی سازنده بوم مدل کسب و کار:
۱) بخش مشتری ها ۲) ارزش های پیشنهادی ۳) کانال ها ۴) ارتباط با مشتری ۵) جریان های درآمدی ۶) منابع کلیدی ۷) فعالیت های کلیدی ۸) مشارکت های کلیدی ۹) ساختار هزینه
۱) بخش مشتری ها :
مشتریان قلب هر مدل کسب و کاری را تشکیل می دهند. بدون مشتریان هیچ شرکتی نمی تواند در بلند مدت دوام آورد. به منظور برآورده کردن بهتر نیازهای مشتریان، شرکت ممکن است آنان را در بخش هایی جداگانه برحسب نیازهای مشترک، رفتارهای مشترک و سایر ویژگی ها گروه بندی کند.جزء سازنده بخش های مشتری، گروه های مختلفی از افراد یا سازمان هایی را تعریف می نماید که شرکت قصد دست یابی و خدمت به آنان را دارد .
مهمترین مشتریان ما چه کسانی هستند ؟
انواع مختلفی از بخش های مشتری وجود دارد . در این جا نمونه هایی ارائه شده است :
بازار انبوه :
تمایزی بین بخش های مختلف مشتری قائل نیستند.
بازار گوشه ای :
مدل های کسب وکاری که بازار های گوشه ای را هدف قرار می دهند ، نیاز های بخش های ویژه و خاص از مشتریان برآورده می کنند.
بخش بندی شده :
برخی از مدل های کسب کار بین بخش های بازار با نیاز ها و مسائل به نسبت متفاوت ، تمایز قائل می شوند.
متنوع :
سازمانی با مدل کسب کار متنوع از لحاظ مشتری، به دو بخش مشتری نا مرتبط با نیاز ها و مسائل به شدت متفاوت، خدمت ارائه می کند.
پلتفرم های چند وجهی :
برخی از سازمان ها به دو یا چند بخش مشتری خدمت ارائه می دهند.
۲) ارزش های پیشنهادی :
جزء سازنده ارزش های پیشنهادی، بسته ای از محصولات و خدمات را توصیف می کند که برای یک بخش مشتری خاص ارزش خلق می نماید.
ارزش پیشنهادی دلیل ترجیح یک شرکت نسبت به سایر شرکت ها توسط مشتریان است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بسته ای منتخب از محصولات یا خدمات است که نیاز های یک بخش خاص از مشتریان را برآورده می نماید. ارزش پیشنهادی، ترکیب متمایز از عناصری است که نیاز های بخشی از مشتریان را برآورده کرده و از این طریق خلق ارزش می کند. ارزش ها ممکن است کمی یا کیفی باشند. برای مثال ، عناصری از فهرست زیر می تواند به ارزش آفرینی برای مشتری کمک نماید.
تازگی : برخی از ارزش های پیشنهادی، مجموعه ای کاملا جدید از نیاز هایی را برآورده می کنند که قبلا به علت عدم وجود پیشنهاد مشابه، درک نشده بودند.
عملکرد : بطور سنتی، بهبود عملکرد محصول یا خدمت راهی متداول برای ارزش آفرینی است.
سفارشی سازی : سازگار نمودن محصول و خدمات با نیاز های شخصی یا بخش های خاصی از مشتریان باعث ارزش آفرینی می شود.
انجام کامل کار : خلق ارزش می تواند به راحتی از طریق کمک به انجام کار برای مشتریان انجام شود.
طراحی : طراحی محصول، عنصری مهم است که اندازه گیری آن دشوار می باشد. یک محصول ممکن است بخاطر طراحی فوق العاده، برجسته گردد.
برند / مقام و منزلت : مشتریان ممکن است ارزش را در استفاده و به معرض نمایش قرار دادن برندی خاص بیابند.
قیمت : یک راه متداول برای برآوردن نیازهای بخش مشتریان حساس به قیمت، پیشنهادی مشابه به قیمت کمتر است.
کاهش هزینه : کمک به مشتریان برای کاهش هزینه ها یک راه مهم برای ارزش آفرینی است.
کاهش ریسک : مشتریان برای کاهش ریسکی که در هنگام خرید محصولات یا خدمات متحمل می شوند، ارزش قائل هستند.
قابلیت دسترسی : راه دیگر برای ارزش آفرینی، ایجاد دسترسی به محصولات و خدمات برای مشتریان است که پیش از این به آن محصولات و خدمات دسترسی نداشته اند.
راحتی / قابلیت استفاده : از طریق ایجاد راحتی برای انجام یک کار یا تسهیل استفاده از محصولات، می توان ارزش آفرینی کرد.
۳) کانال ها :
جزء سازنده کانال ها، بیان کننده این است که شرکت به منظور ارائه ارزش پیشنهادی مورد نظر به بخش های مشتریان مورد هدف خود، چگونه با آن ها ارتباط برقرار کرده و به آن ها دسترسی دارد.
کانال های ارتباطی و توزیع و فروش، واسط میان شرکت با مشتریان آن می باشند. کانال ها نقاط تماس با مشتریان هستند و نقش مهمی را در تجربه مشتری ایفا می کنند.
کانال ها دارای پنج فاز مجزا می باشند. هر کانالی می تواند برخی از این فاز ها و یا تمامی آن ها را پوشش دهد. کانال ها را می توان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم، همچنین کانال های اختصاصی شرکت و کانال های شریک تقسیم بندی کرد.
انواع کانال : ۱. آگاهی ۲. ارزیابی ۳. خرید ۴. تحویل ۵.پس از فروش
۴) ارتباط با مشتری :
جزء سازنده ارتباط با مشتری ، انواع روابطی را توصیف می نماید که شرکت با بخش های خاصی از مشتریان برقرار می کند.
شرکت باید نوع رابطه ای را که میخواهد با هر بخش از مشتریان ایجاد کند، برای خود شفاف نماید. گستره این روابط می تواند از ارتباطات حضوری تا خدمات پشتیبانی خودکار را در برگیرد. انگیزه های زیر می توانند پیش ران های ارتباط با مشتری باشند :
جذب مشتری ، حفظ مشتری ، افزایش میزان فروش
گونه های مختلفی از ارتباط با مشتری در روابط شرکت با یک بخش خاص از مشتریان وجود دارد.
کمک شخصی : این رابطه بر اساس تعامل انسانی است.
کمک شخصی اختصاصی : این ارتباط مستلزم اختصاص یک نماینده ویژه برای یک مشتری خاص می باشد. این رابطه عمیق ترین و صمیمانه ترین نوع رابطه است و معمولا در یک دوره زمانی طولانی ایجاد می شود.
سلف سرویس : در ساختار کسب و کار پلتفرمی این روابط ، یک شرکت هیچ نوع رابطه مشتقیمی با مشتریان ندارد.
خدمات خودکار : این رابطه شکل کاملتری از سلف سرویس را با فرآیند های خودکار ترکیب می کند.
جوامع : شرکت برای برقراری ارتباط صمیمانه تر با مشتریان فعلی و بالقوه و تسهیل ارتباط میان آن ها به صورت روز افزونی از آن ها استفاده می نماید.
خلق مشترک : با مشتریان به صورت مشترک به خلق ارزش می پردازند.
۵)جریان های درآمدی:
جزء سازنده جریان های درآمدی نشان دهنده درآمدی است که شرکت در هر بخش مشتری کسب می کند.
اگر مشتریان قلب مدل کسب و کار باشند، جریان های درآمدی شریان های آن را تشکیل می دهند.
مدل کسب و کار می تواند شامل دو نوع مختلف از جریان های درآمدی باشد:
۱٫ در آمدهای تراکنشی که حاصل پرداخت مشتری برای یک بار خرید است.
۲٫ درآمدهای تکرار پذیر که حاصل پرداخت های مکرر مشتریان در قبال ارائه ی ارزش پیشنهادی یا فراهم سازی خدمات پس از فروش برای آن ها است.
راه های گوناگونی برای ایجاد جریان های درآمدی وجود دارد :
فروش دارایی : مشهورترین جریان درآمدی از فروش حقوق مالکیت یک محصول فیزیکی ناشی می شود.
حق استفاده : این جریان درآمدی در ازای استفاده از یک خدمت خاص ایجاد می شود. مشتری هرچه بیشتر از آن خدمت استفاده کند، باید پول بیشتری هم بپردازد.
حق عضویت : این جریان درآمدی با فروش دسترسی مداوم به خدمات، ایجاد می گردد.
قرض دادن / اجاره دادن / لیزینگ : این جریان درآمدی از اعطای یک امتیاز انحصاری برای استفاده موقتی از یک دارایی به خصوص به مدتی معین و به ازای پرداخت مبلغی معین ایجاد می گردد.
اعطای حق امتیاز : این جریان درآمدی با دادن امتیاز به مشتریان برای استفاده از مالکیت معنوی تحت حفاظت در ازای پرداخت هزینه حق امتیاز ایجاد می گردد.
دستمزد کارگزاری : این جریان درآمدی از انجام خدمات واسطه گری میان دو یا چند طرف ناشی می شود.
انجام تبلیغات : این جریان درآمدی از پرداخت کارمزد در ازای انجام تبلیغ برای یک محصول، خدمت یا برند خاص ناشی می شود.
هر جریان درآمدی ممکن است سازوکار قیمت گذاری متفاوتی داشته باشد. نوع سازوکار قیمت گذاری انتخاب شده می تواند تفاوت بزرگی در درآمد های تولید شده ایجاد نماید. قیمت گذاری مقطوع و پویا دو نوع عمده سازوکارهای قیمت گذاری می باشد.
۶) منابع کلیدی :
جزء سازنده منابع کلیدی، مهمترین دارایی های مورد نیاز برای عملکرد صحیح مدل کسب و کار را تشریح می کند.
هر مدل کسب و کاری به منابع کلیدی نیاز دارد. این منابع، شرکت را قادر می سازد تا ارزش پیشنهادی خود را خلق و ارائه نماید، به بازارها دست یابد، ارتباط با بخش های مشتری را حفظ کند و کسب درآمد نماید. بسته به نوع مدل کسب و کار، منابع کلیدی مختلفی مورد نیاز است.
منابع کلیدی می تواند فیزیکی، مالی، معنوی یا انسانی باشد. این منابع می توانند تحت تملک شرکت باشند، توسط شرکت اجاره شوند و یا توسط شرکای کلیدی تامین شوند.
منابع کلیدی را می توان به صورت زیر دسته بندی نمود :
فیزیکی : این دسته شامل دارایی های فیزیکی از قبیل امکانات تولیدی، ساختمان ها، وسایل نقلیه، ماشین آلات، سیستم ها، پایانه های فروش و شبکه های توزیع می باشد.
معنوی : منابع معنوی از قبیل برندها، دانش اختصاصی، حق اختراع ها و حق تکثیرها ، مشارکت ها و پایگاه های داده مشتریان، اجزایی از یک مدل کسب و کار قوی هستند که به مرور زمان بر ارزش آن ها افزوده می شود.
انسانی : هر شرکتی به منابع انسانی نیاز دارد، اما در برخی از مدل های کسب و کار، افراد از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
مالی : بعضی از مدل های کسب و کار به منابع مالی یا ضمانت های مالی از قبیل پول نقد، خطوط اعتباری یا حق تقدم خرید سهام برای استخدام کارمندان کلیدی نیاز دارند.
۷) فعالیت های کلیدی :
جزء سازنده فعالیت های کلیدی، مهم ترین کارهای مورد نیاز برای عملکرد صحیح مدل کسب کار را تشریح می کند.
هر مدل کسب و کار نیاز به تعدادی فعالیت کلیدی دارد. این فعالیت ها مهم ترین اقداماتی هستند که یک شرکت باید انجام دهد تا عملکرد موفقی داشته باشد.
فعالیت های کلیدی را می توان به صورت زیر دسته بندی نمود :
تولید : این فعالیت شامل طراحی، ساخت و ارائه محصول به مقدار قابل توجه و یا با کیفیت عالی می باشد. تولید، فعالیت غالب در مدل های کسب و کار شرکت های تولیدی است.
حل مسئله : فعالیت های کلیدی از این نوع، شامل ارائه راهکار های جدید برای مسائل خاص هر مشتری به صورت مجزا است. عملیات غالب شرکت های مشاوره ای، بیمارستان ها و سایر سازمان های خدماتی معمولا فعالیت های حل مسئله می باشد.
پلتفرم / شبکه : فعالیت های مرتبط با مدیریت پلتفرم یا شبکه، قالب فعالیت های کلیدی مدل کسب و کاری را تشکیل می دهند که در طراحی آن ها از این پلتفرم به عنوان منبع کلیدی استفاده شده است.
۸) مشارکت های کلیدی :
چهار نوع مختلف مشارکت، شامل این موارد است :
۱٫ ائتلاف های استراتژیک بین شرکت هایی که رقیب یکدیگر نیستند.
۲٫ همکاری با رقبا
۳٫ سرمایه گذاری های مشترک برای ایجاد کسب و کار های جدیدجزء سازنده مشارکت های کلیدی، شبکه ای از تامین کنندگان و شرکا را توصیف می کند که باعث عملکرد صحیح مدل کسب و کار می شوند.
شرکت ها به دلایل مختلفی برای خود شریک بر می گزینند ومشارکت ها، سنگ بنای بسیاری از مدل های کسب و کار می گردند.
۴٫ روابط خریدار- تامین کننده برای حصول اطمینان از تامین ملزومات
۹) ساختار هزینه :
ساختار هزینه، تمام هزینه هایی را تشریح می کند که اجرای مدل کسب و کار با خود به همراه دارد.
این جزء سازنده، مهمترین هزینه هایی را که حین اجرای یک مدل کسب و کار خاص ایجاد می شود را توصیف می کند.
بدیهی است که در هر مدل کسب و کاری، هزینه ها باید تا جایی که امکان دارد کاهش یابند.
هزینه محور : مدل های کسب و کار هزینه محور بر کمینه نمودن هزینه ها تمرکز دارند. هدف این رویکرد ایجاد و حفظ چابک ترین ساختار هزینه ممکن با استفاده از بیشترین میزان خودکارسازی فعالیت ها و برون سپاری گسترده است.
ارزش محور : برخی از شرکت ها در طراحی مدل کسب و کار، کمتر به جنبه هزینه توجه می کنند و در عوض تمرکز آن ها بر خلق ارزش است. ارزش های پیشنهادی مرغوب و خدمات اختصاصی سطح بالا از مشخصات مدل های کسب و کار ارزش محور می باشند.
ساختار های هزینه می تواند دارای خصوصیات زیر باشند :
هزینه های ثابت
هزینه های متغیر
صرفه اقتصادی ناشی از مقیاس
صرفه اقتصادی ناشی از محدوده
منبع: خلق مدل کسب و کار، الکساندر استروالدر و ایو پیگنیور؛ ترجمه غلامرضا توکلی، بابک وطن دوست، حسام الدین ساروقی، بهامین توفیقی.
بانکداری به عنوان سرویس چیست ؟ Baas جدیدترین روند دنیای فین تک
بانکداری در قالب سرویس را احتمالا با عناوینی همچون بانکداری به عنوان زیر ساخت نیز شنیده باشید. این اصطلاحات همگی نشان از پلتفرمی دارد . که دنیای بانکداری در آینده به آن تبدیل خواهد شد.
اگر بخواهیم دقیقتر بررسی کنیم، دو مفهوم متفاوت از بانکداری به عنوان سرویس میتوان . گفت. مفهوم بانکداری به عنوان سرویس نوعی از مدل کسب و کار بانک است . که با نرم افزار سر و کار دارد. به این ترتیب به جای اینکه بانکها ملزومات سخت افزاری یا نرم افزاری خود را تامین کنند، زیرساختی را به صورت اجارهای یا بهتر بگوییم، به عنوان سرویس از تامین کننده میگیرند.
مفهوم دیگری از بانک داری به عنوان سرویس ، به زیر ساخت و اساس خدمات بانکداری برمیگردد . که به صورت شناسههای API در اختیار موسسات مالی و اعتباری قرار میگیرد . تا بتواند . خدمات جدیدتر و پیچیدهتری را به مشتریان ارائه دهد.
بنابراین بانکداری به عنوان سرویس یا Bank as a service (Baas) راهکارهایی است که به کمک فناوری دیجیتال، به عنوان خدمات اصلی بانکی برای مشتریان ارائه شده است و با شرکتهای ثالث که تامین کننده خدمات هستند، ارتباط دارد. این مفهوم، به اکوسیستمی از بانکداری اشاره دارد که بانک در آن تبدیل به پلتفرمی شده که مشتری و تامین کننده با هم تعامل دارند.
اگر بخواهیم بر اساس تعریف دوم یعنی زیر ساخت . و یک پلتفرم، بانک داری به عنوان سرویس را ببینیم، در واقع بدون داشتن . کالای سرمایهای، کمک میکند . تا تولید کننده و مصرف کننده به هم متصل شوند. یعنی کاربر در این زیر ساخت میتواند مشتری(مصرف کننده) یا مولد(تولید کننده) به صورت همزمان باشد. کسب درآمد . در این پلتفرم بر اساس کمیسیون، تبلیغات، خدمات و هزینههای دیگر انجام میشود. با این تفاسیر در دنیای امروز شاهد سه پلتفرم در دنیای بانک داری هستیم:
- بانکداری به عنوان سرویس
- بانکداری یک طرفه
- بانکداری دو طرفه
بانکداری به عنوان سرویس BaaS چیست
واژه بانکداری به عنوان سرویس به خصوص در سالهای اخیر کاربرد بیشتری پیدا کرده است. منظور از بانکداری به عنوان سرویس، دسترسی نوآورانه به خدمات بانک داری در پلتفرم بانک باز ( open banking ) است. برای مثال بانک BBVA یکی از بانکهایی است که با پلتفرم باز خود، به کسب و کارها این امکان را داده تا مدلهای کسب و کارشان را با سرویسهای بانکی پیاده سازی کند. مثلا نمونه پرداختها را با مدلهای کاری کسب و کار خود طوری پیاده سازی کنند که تجربه خوبی برای کاربر همراه داشته باشد و مرز کسب و کار با کاربر نامحسوس باشد( sameless ) .
بانک داری به عنوان سرویسBaaS، را میتوان . فرایندی دانست . که در آن خدمات مالی از طریق وب به طور کامل اجرا میشود. چنین خدمات بانکی در بازه زمانی مشخصی عمل میکند . و بر اساس تقاضا همیشه در دسترس قرار دارد. میتوان . گفت یکی از عوامل موثر در پایداری بانکها در عصر دیجیتال، بانکداری به عنوان سرویس است . که باعث شده . تا بانکها بتوانند سریعترین انتظارات و نیازهای کاربران دیجیتالی را برطرف کنند. بانک BBVA اولین بانک دیجیتالی آمریکا است . که بانکداری به عنوان سرویس را تحت پلتفرم ارائه کرده است.
تفاوت بانک داری به عنوان سرویس و بانک داری به عنوان پلتفرم
ممکن است بانکداری به عنوان سرویس را که با علامت اختصاری Baas نمایش داده میشود، با بانکداری به عنوان پلتفرم یا Baap اشتباه گرفته شود. در حالی که این دو کاملا دو مفهوم جدا از هم هستند.
بانکداری در قالب سرویس و بانکداری به عنوان پلتفرم، اگرچه هر دو خدمات بانک داری را به مشتری . در فضای دیجیتال ارائه میدهند، اما بانکداری به عنوان سرویس، راهکاری برای ارائه خدمات بانکداری دیجیتال با استفاده از API یا رابط برنامه نویسی برنامه کاربردی است. این نوع بانکداری، . دسترسی به سیستم و خدمات بانکی را برای تامین کنندگان خدمات فناوری مالی ( فین تک ها ) و اشخاص ثالث فراهم میکند.
پس از آن که ساز و کار اتصال از طریق API ها فراهم شد،کانالی برای بانکداری باز ایجاد میشود . که در آن . بانکها امکان دسترسی . به اشخاص ثالث را از طریق API فراهم میکند. این تعامل، بانکداری به عنوان سرویس است.
در نظر بگیرید . که بانکها مبلغی را برای توسعه و زیرساختهای مختلف سرمایه گذاری میکنند. یک موسسه مالی با حفظ پول در حسابها، بررسی حوالهها و پردازش پرداختها، اقداماتی را انجام میدهد. از آن جایی . که توسعه زیرساختهای بانکداری فرایندی هزینه بر و پیچیده است، شرکتهای فین تک با بانکها همکاری میکنند . تا بانکها به هنگام ارائه خدمات مالی خود از زیر ساخت . از پیش توسعه یافته . شرکتهای فین تک استفاده کنند.
در بانکهای قدیمی، بانک داری در قالب سرویس به این ترتیب است . که یک شرکت فین تک ، برای دسترسی به سیستم بانکداری، پولی را پرداخت میکند. سپس پلتفرم بانک به عنوان سرویس یا Baas به این شرکت از طریق API دسترسی میدهد . تا وارد سیستم بانکی شود. بعد از ورود به سیستم، تامین کنندگان . یا همان شرکتهای فین تک میتوانند خدمات بانکداری جدیدی را برای کاربران خود تعریف کنند.
همچنین بخوانید: ۵ تکنولوژی جدید و تاثیر آن در سیستم بانکداری نوین در سال ۲۰۲۱
تفاوت Saas با Baas
مهمترین مزیت بانکداری به عنوان سرویس این است . که امکان دسترسی . به برخی از خدمات بانکی را که نیاز به مجوز دارد، فراهم میکند. پلتفرم بانکداری در قالب سرویس نیز بر اساس مدل نرم افزار به عنوان سرویس یا Saas خدمات ارائه میدهد.
پلتفرم بانک داری به عنوان سرویس یا همان Baas کاربرد بیشتری نسبت به پلتفرم نرم افزار به عنوان سرویس یا Saas دارد. در واقع Baas علاوه بر فناوری و . تکنولوژی، نیاز به مجوز بانکی و چارچوبهای نظارتی ساختار کسب و کار پلتفرمی دارد . تا علاوه بر حفظ هویت مشتری، از پول شویی و مشکلات مربوط در این زمینه جلوگیری کند. در اصل، بسته . به اینکه پلتفرم خدمات بانکداری در قالب سرویس چه راهکاری را ارائه میدهد، میتوانید . از حسابهای بانکی، فرایندهای پرداخت، معاملات اوراق بهادار یا مدیریت دارایی در این پلتفرم بهره مند شوید.
فرق بانک داری باز open banking و بانکداری به عنوان سرویس
با وجود مرتبط بودن . این دو فرایند، دو مفهوم جدا از هم هستند. در واقع میتوان . گفت . بانکداری به عنوان سرویس زیر مجموعه بانکداری باز است. بانکداری باز به موسسات مالی این امکان را میدهد . تا وارد اکوسیستم یک پارچه بانک شوند و افراد شخص ثالث یا کسب و کارها . به دادههای مشتریشان از طریق پلتفرم بانک دسترسی داشته باشند. در حالی که بانکداری به عنوان سرویس، پلتفرمی بر مبنای بانکداری آزاد است . که به بانکها این امکان را میدهد . که دسترسی به برخی از عملیات بانکی را برای مشتریان فراهم کنند. این رویکرد مورد استقبال . مشتریان و سرمایه گذاران است.
در واقع بانکداری باز صرفا دادههای خواندنی ارائه میدهد . در حالی که بانکداری به عنوان سرویس دادههای خواندنی و نوشتنی ارائه میدهد. به این ترتیب در بانکداری باز، شرکتهای فناوری اطلاعات تنها به اطلاعات مربوط به حساب بانکی دسترسی دارند . در حالی در بانکداری به عنوان سرویس شرکتها این امکان را دارند . که علاوه بر دسترسی . به حسابهای بانکی، حساب جدیدی . نیز در بانک باز کنند. به این ترتیب از آن جایی که امروزه . دسترسی به دادهها . و بانکداری باز نوعی استاندارد . در صنعت بانکداری محسوب میشود، موسسه و شرکتهای بیشتری . مجبور به پذیرش بانکداری در قالب سرویس BaaS شدند.
فین تک و خدمات بانکداری به عنوان سرویس
زمانی که مفهوم ” به عنوان سرویس” به میان میآید، مسلما مربوط به راهکاری از سمت شرکتهای فین تک است. فین تک با در اختیار قرار دادن . سرویس خود به شرکتهای مالی به آنها کمک میکند . تا خدمات بانکی جذابتری به مشتری ارائه دهند.
پیش بینی میشود . در آینده هر شرکت فین تک با یک ارائه دهنده baas فعالیت کند . تا بتواند . مدل تجاری خود را پیاده کند. همچون مشاوران روبو (Robo Advisor)، بازارهای اعتباری، ارائه دهندگان . خدمات پرداخت و… که هم اکنون نیز برخی از آنها را میشناسید.
نمونه متداولی از BaaS، شرکتهای فناوری را میتوان نام برد . که به محصولات خود کارت پرداخت اضافه میکنند. به این ترتیب با ارائه راهکارهای نوین پرداختی به مشتریان، نه تنها وفاداری و اعتماد آنها را بیشتر میکنند . بلکه راهکاری برای استفاده از خدمات بانکی و ارتباط با آنها نیز محسوب میشود. زیبال نیز نمونهای از شرکتهای ارائه دهنده راهکارهای نوین پرداخت است.
برای اطلاع بیشتر از تاثیر شرکتهای فین تک بر خدمات بانکی مقاله شرکت های فین تک و روند تغییر خدماتی بانکی در دنیا را بخوانید.
آینده بانکداری به عنوان سرویس
در حال حاضر . هنوز تعداد شرکتهای کمی از پلتفرمهای BaaS استفاده میکنند. در حالی که میتوان انتظار داشت . که با اجرای بانکداری باز و BaaS موسسههای مالی در صنعت خود رقابت شدیدی را تجربه کنند . و به جریان سودآور جدیدی دسترسی پیدا کنند. استفاده از ترندهای دیجیتالی . در حوزه کاری بانکها، باعث میشود . موسسات و مشتریان زیادی برای همکاری با آنها ترغیب شود. این در حالی است . که هنوز برای تغییر ساختار سنتی به دیجیتالی، نیاز به انرژی و زمان بیشتری است . تا بانکها قانع شوند و خود را با این پلتفرم، یکپارچه کنند.
با این حال افزایش ابزارهای دیجیتال، به خصوص در میان مشتریان جوان که آگاهی و ارتباط بیشتری با تکنولوژی دارند، تبدیل به یک قانون و الزام شده است. بانکها هم استراتژیهای خود را به سمتی سوق دادند . که با توجه به دادهها و مدلهای خدماتی و کسب و کارها، بر ایجاد تجربه بهتر برای کاربر تمرکز دارد. به این ترتیب . آنها میتوانند . با بهبود اهداف خدماتی و جهت دهی به آنها، سرعت بیشتری به تجربه کاربر دهند. برای مثال مستر کارد master card برای اینکه از فضای کیف پول دیجیتال، سود خود را به دست آورد، با API کیف پول، شراکت خود را آغاز کرد . و توانست . با ارائه راهکارهای نوین کیف پول دیجیتال با MasterPass Acceptance Network پیوندی ایجاد کند. نتیجه اینکه شانس او برای استقبال از ارزش افزودهای که برای کاربر ایجاد کرد . همچون تسویه حساب، شناسایی تقلب و صحت اسناد بالا رفت.
شما جزو کدام دسته هستید؟ آیا کسب و کاری دارید که به نوعی با خدمات بانکی ارتباط دارد . و یا به طور مستقیم جزو شرکتهای ارائه دهنده خدمات بانکداری در قالب سرویس هستید؟ نظرتان را راجع به این مطلب . با ما درمیان بگذارید.
هر آنچه باید درباره "اقتصاد پلتفرمی" بدانید
کسبوکارهای مبتنی بر اقتصاد پلتفرمی در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشتهاند. اگرچه همه آنها از الگوی کلی اقتصاد پلتفرمی تبعیت میکنند؛ اما لزوما در یک دسته قرار نمیگیرند.
حامد ذاکرحسین | چندسالی است که با توسعه فناوریهای دیجیتال، بحث جدیدی میان اقتصاددانها شکل گرفته است، با عنوان «اقتصاد پلتفرمی». اقتصاد پلتفرمی به معنای آن است که مجموعهای از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی توسط پلتفرمهایی متنوع صورت گیرند.
در واقع یک اقتصاد پلتفرمی بیانکننده تمایل کسبوکارها برای رویآوردن به مدل تجاری «پلتفرمهای دیجیتالی» است. پس اقتصاد پلتفرمی به نوآوری دیجیتالی در ساخت پلتفرمهایی اشاره دارد که در آن همه چیز به صورت یکپارچه مدیریت شده و به سمت اهداف تجاری پیش میرود.
«پلتفرم» در واقع بستری است برای برقراری ارتباط دو یا چندسویه بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان یک ارزش خاص. این ارزش میتواند کالا یا خدمات باشد. ازجمله پلتفرمهای ایرانی میتوان از «دیجیکالا» یا «با سلام» که کالایی را بین تولیدکننده و مصرفکننده جابهجا میکنند یا «اسنپ» و «تپسی» که خدمات تأمینکننده را به مصرفکننده میرسانند، نام برد.
اقتصاد پلتفرمی و هر نوعی از کسبوکار مبتنی بر پلتفرم در واقع نقطه مقابل تجارتهای سنتی خطی (Pipeline) قرار میگیرند. کسبوکارهای خطی صرفا محصولی را که تولید شده، به مصرفکننده ارائه میدهند و بستری برای برقراری ارتباط بین آنها فراهم نمیکنند.
مانند مغازه که شما تولیدکننده را نمیبینید و فقط جنس مدنظر را از مغازهدار میخرید؛ اما در کسبوکارهای پلتفرمی، خود پلتفرم هیچ کالا یا خدمتی را تولید و تأمین نمیکند.
بهعنوان مثال دیجیکالا تا زمانی که یک فروشنده صرف بود، بهعنوان کسبوکاری خطی شناخته میشد؛ اما پس از آنکه فروشندگان میتوانند کالاهای خود را به صورت مستقیم و با پرداخت کارمزدی از طریق این سایت اینترنتی بفروشند، دیجیکالا هم به یک اقتصاد پلتفرمی از نوع خردهفروشی آنلاین تبدیل شد.
در اوایل قرن جدید که با رشد فناوری، اقتصاد نیز تحت تأثیرات فراوان قرار گرفت و دوران جدیدی را آغاز کرد، کسبوکارهای نوپا سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده و کسبوکارهای سنتی از بین رفته یا بسیار کوچک شدند؛ اما در ادامه مسیر پیشرفت فناوری و توسعه مفهوم جدیدی به نام پلتفرم، به نظر میرسد به سمت آشتی مجدد این دو نوع کسبوکارها باشیم.
در پلتفرمها ازآنجاکه کسبوکارهای سنتی میتوانند عضو پلتفرمها شده و در آن نقش داشته باشند؛ بنابراین کسبوکارهای نوپا نهتنها الزاما رقیب آنها نیستند؛ بلکه در بسیاری از موارد، کمک شایانی به توسعه کسبهای سنتی میکنند.
مثلا با وجود پلتفرمهایی که حمل کالا را برعهده دارند، شعاع اثر رستورانهای محلی بسیار بزرگتر شده و شاهد آن هستیم که حتی مشتریانی از مناطق دور هم، سفارش غذا به رستورانهای سنتی میدهند. طبق آمار و تحلیل کارشناسان تا سال ۲۰۱۶ بیشتر از ۱۷۰ کمپانی مبتنی بر پلتفرم در سراسر جهان فعالیت داشتند که مجموع ارزش آنها فراتر از یک میلیارد دلار میشود.
این روند در سالهای اخیر حتی با رشد بسیار بیشتری همراه بوده است. درحالحاضر از ۱۰ کمپانی بزرگ فعال در صنایع مختلف در جهان، هفت مورد از آنها بهعنوان اقتصاد پلتفرمی شناخته میشوند!
غولهای فناوری مدرنی مانند اپل، گوگل، مایکروسافت، آمازون و علیبابا (پلتفرمی چینی) همگی از مدل تجاری اقتصاد پلتفرمی پیروی میکنند و هرکدام جوامع و بازارچههایی اختصاصی برای برقراری ارتباط بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان دارند. این شرکتها در سالهای اخیر رشد شگرفی داشتند و حتی توانستهاند سهم زیادی از کمپانیهای متنوع از سراسر جهان را خریداری کنند.
اقتصاد پلتفرمی در گفتاری دیگر با نامهای پلتفرم آنلاین و پلتفرم دیجیتال هم شناخته میشوند؛ چراکه اغلب تجارتهای مبتنی بر این الگو از ساختارهای تحت شبکه و اینترنت برای تعامل با مشتریان و زمینهسازی برقراری ارتباط استفاده میکنند.
بسیاری از آنها خدمات خود را در قالب فروشگاههای آنلاین یا سرویسهای بهاشتراکگذاری خدمات ارائه میدهند و تراکنشهای مالی و اقتصادی نیز در بطن همان پلتفرمها صورت میگیرند.
«جفری پارکر» (Geoffrey Parker) کارشناس بازار اقتصاد پلتفرمی از دانشگاه MIT و نویسنده کتاب «انقلاب پلتفرم» دراینباره میگوید: «عمده قدرت در صنایع مختلف بهویژه تکنولوژی در حال حرکت به سمت اکوسیستمهاست. پیام این اتفاق واضح است که تمام شرکتها نیاز دارند با مفهوم پلتفرم آشنا شده و جایگاه خودشان را در ساختار نوین صنایع، پیدا کنند».
طبق تحلیل آمار توسط کارشناسان، تا حدود سال ۲۰۲۵ میلادی بالغ بر ۳۰ درصد از فعالیتهای اقتصادی جهان، مبلغی در حدود ۶۰ میلیارد دلار، فقط توسط پلتفرمهای دیجیتال و اقتصاد پلتفرمی در سراسر دنیا به گردش درخواهند آمد. هرچند پیشبینی میشود تنها حدود سه درصد از کمپانیهای فعلی استراتژی پلتفرمی ایدئالی داشته باشند.
تأثیر پلتفرمها در آینده بشریت بسیار عمیقتر و بیشتر از چیزی است که در نگاه نخست به نظر میرسد و از ابعاد اجتماعی و فرهنگی مختلف در سراسر دنیا برخوردار ساختار کسب و کار پلتفرمی است. بهتر است به برخی از این جنبهها نگاهی دقیقتر داشته باشیم.
اول آنکه پلتفرمها به طور فزایندهای قدرتمند خواهند شد. پلتفرمهایی که تعاملات اجتماعی یا اقتصادی را کنترل میکنند، دادههایی را ذخیرهسازی میکنند که برای تصمیمگیریهای گسترده و مهمتری در سطح ملی و بینالمللی میتوانند استفاده شوند؛ بنابراین این پلتفرمها تنها کارکرد اقتصادی صرف نداشته و حتی کارکرد اقتصادی آن، محدود به سودآوری یک کمپانی خاص نخواهد بود؛ بلکه در اقتصاد ملی کشورها هم میتواند مؤثر باشد.
به عنوان مثال، دادههای گرفتهشده توسط پلتفرمی تجاری مانند Alibaba اکنون به عنوان یک سیستم رتبهبندی اعتبار مالی عمل میکنند. این به آن معنی است که شرکتهای بازرگانی بینالمللی هرچه امتیاز بالاتری در این پلتفرم داشته باشند، به معنی اعتبار افزونتری است که دارند.
دادههای گردآوریشده توسط فیسبوک و سایر پلتفرمهای اجتماعی درحالحاضر قابلیت تأیید هویت و مدیریت دسترسی را در سایر پایگاههای اینترنتی و پلتفرمها فراهم میکنند.
فعالان زنجیره تأمین در سراسر صنایع میتوانند از دادههای گرفتهشده توسط پلتفرمهای هوش مصنوعی مانند IBM’s Watson و Salesforce ’Einstein برای تصمیمگیریهای پیچیده در صنعت خود استفاده کنند؛ پس پلتفرمهایی که تعاملات را تسهیل و دادهها را ذخیره میکنند، در آینده تجارت جهانی نقش فزایندهای خواهند داشت.
دوم، تعاملات تجاری و مالی گسترده در سطح بینالمللی بدون راهاندازی یا عضویت در یک پلتفرم، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار دشوار شده است. هر شرکتی که یک زنجیره تأمین جهانی را اداره میکند، نیاز به تدوین استراتژی برای اقتصاد پلتفرمی دارد.
کدام قسمت از زنجیره تأمین خودکار میشود؟ کدامیک برای مشارکت خارجی باز میشوند؟ با ظهور پلتفرمهای مدیریت تأمینکننده مانند Tradeshift، هزینه مدیریت تأمینکنندگان کاهش یافته و به شرکتها امکان میدهد فعالیتهای بیشتری را برونسپاری کنند.
یک سؤال استراتژیک مرتبط این است: آیا دیجیتالسازی جریانهای زنجیره تأمین که این فرصت را فراهم میآورد شرکتهای بینالمللی با کاهش نظارت و نقش دولتها خیلی سریعتر، آسانتر و مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعامل داشته باشند، حکمرانی و پایداری تجاری را کاهش نمیدهند؟
در پاسخ باید گفت که دیجیتالسازی به شرکتها امکان میدهد کیفیت و شهرت تأمینکنندگان خود را بهتر بسنجند. پلتفرمهایی که معاملات زنجیره تأمین را مدیریت میکنند، اطلاعات مربوط به اعتبار و عملکرد تأمینکنندگان را ذخیره میکنند.
در نتیجه شرکتها امکان تصمیمگیری بهتری خواهند داشت. این پلتفرمها همچنین میتوانند ورودیهای موجود در سراسر زنجیره تأمین را ردیابی و پیگیری کنند. در نتیجه زنجیره تأمینهای مسئولیتپذیرتر و پایدارتری را ایجاد میکنند. این عوامل بهخوبی میتواند رقابتیبودن شرکتها در عصر اقتصاد دیجیتال را نشان دهد.
سوم، پلتفرمها مستقیما بر کشورها هم تأثیرگذارند و در مواقعی حتی با آنها رقابت میکنند. به عنوان مثال، پلتفرمهایی که برای برونسپاری کارها راهاندازی شدهاند، توانستهاند کمک کنند شرکتهای کشورهایی مانند بنگلادش و فیلیپین درآمد متمرکزتری در کشور خود داشته باشند و در نتیجه مالیات کمتری حاصل از فعالیتهای خود در آن کشورها پرداخت کنند؛ اما مهمتر از همه، پلتفرمهایی مانند Alibaba میتوانند رشد بنگاههای کوچک و متوسط (SME) را حتی در سایر کشورها میسر کنند.
آنها اگرچه کوچک هستند؛ اما از طریق پلتفرمها میتوانند رفتاری بینالمللی داشته و درآمدزایی کنند. این موضوع قدرت مذاکرهای باورنکردنی به پلتفرمها میدهد. اهمیت و کارایی و تأثیر پلتفرمها آنچنان است که نگرانیهای ژئوپلیتیکی نیز ایجاد میکند. بهویژه هنگامی که پلتفرمها توسط دولت کشور خود از نزدیک کنترل میشوند.
رقابت شدید اقتصادی بین چین و آمریکا را اگر از نزدیک دنبال کرده باشیم، شاهد هستیم که بیشتر این رقابتهای اقتصادی بر سر پلتفرمهایی است که طرفین ساختهاند.
انواع اقتصاد پلتفرمی
کسبوکارهای مبتنی بر اقتصاد پلتفرمی در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشتهاند. اگرچه همه آنها از الگوی کلی اقتصاد پلتفرمی تبعیت میکنند؛ اما لزوما در یک دسته قرار نمیگیرند. در واقع کسبوکارهای پلتفرمی، هریک سبک و مدل تجاری خاصی را اعمال میکنند. تقسیمبندیهای مختلفی برای پلتفرمها وجود دارد که در یکی از آنها، پلتفرمها از لحاظ کارکردشان به دستههای زیر تقسیم میشوند:
۱. پلتفرمهای تراکنشی: شرکتهایی که شامل بازارچههای مجازی یا محلی برای ملاقات افراد به صورت آنلاین میشوند، اغلب در دسته پلتفرمهای تراکنشی قرار میگیرند. این پلتفرمها به نحوی منجر به تعامل اقتصادی یا اجتماعی بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان میشوند. نمونههای این دست از اقتصادهای پلتفرمی شرکتهای آمازون، فیسبوک، دیجیکالا و کیپاد هستند.
۲. پلتفرمهای نوآورانه: این شرکتها معمولا ابزار و روابط کاربردی بخصوصی را تحت پلتفرمی خاص در اختیار مخاطب قرار میدهند تا از آنها برای مصرف شخصی یا تجاری و حتی تولید پلتفرمی دیگر استفاده شود. مایکروسافت، اوراکل و پادیوت خدماتی در این سبک از پلتفرم ارائه میدهند.
۳. پلتفرمهای ترکیبی: به ترکیب دو مدل تراکنشی و نوآورانه در کسبوکار پلتفرمی یک کمپانی میگویند که در واقع همزمان تعاملی بین تولیدکننده و مصرفکننده برقرار میکنند و محتوایی برای ارائه جهت توسعه پلتفرمهای ثانویه ارائه میدهند. گوگلپلی (اندروید) و پاداسپیس نمونههای پلتفرم ترکیبی هستند.
در طبقهبندی مدل تجاری، اقتصاد پلتفرمی به چهار دسته کلیدی و مهم دیگر تقسیمبندی میشود. این دستهها هرکدام سبک تجارت و پیشبرد کسبوکارهایی را که به اکوسیستم پلتفرمی روی آوردهاند، نشان میدهد و به شرح زیر است.
۱. مدل پلتفرم انتقالی
(Transitional Platform Model)
سادهترین و کمریسکترین مدل کسبوکارهای اقتصاد پلتفرمی سبک انتقالی است. بهاینترتیب که ساختاری بنیادین شکل گرفته و صرفا با ارتباطی مستقیم تعامل بین تولیدکننده و مصرفکننده را برقرار میکند. در واقع تقاضا را به سمت عرضه انتقال داده و دراینبین درصدی به عنوان حق فراهمآوری بستر به کسبوکار پایه میرسد. تیما (Timma) نمونه خارجی و اترز نمونه داخلی این مدل تجاری هستند.
۲. مدل پلتفرم دوسویه
(Two-Sided Platform Model)
در این حالت تولیدکننده و مصرفکننده بر بستر کسبوکار با یکدیگر مستقیما ارتباط دوطرفه برقرار میکنند. در واقع کاربر نسبت به خدماتی که از عرضهکننده دریافت میکند، مبلغی را مستقیما به طرف مقابل پرداخت کرده و دراینبین پلتفرم درصدی را از تولیدکننده دریافت میکند. اوبر (Uber) نمونه خارجی و اسنپ نمونه واضح داخلی این مدل اقتصاد پلتفرمی است.
۳. مدل پلتفرم چندسویه
(Multi-Sided Platform Model)
تقریبا مشابه با مدل دوسویه است، با این تفاوت که پلتفرم خدماتش را به صورت رایگان در اختیار تولیدکننده قرار میدهد و سپس چنانچه مصرفکنندهای با تولیدکننده تعامل برقرار کرد، کمیسیونی توسط کسبوکار پایه از تراکنش دریافت خواهد شد. اپ استور نمونه خارجی و اسنپفود نمونه داخلی این سبک از اقتصاد پلتفرمی هستند.
۴. مدل پلتفرم اشتراکی
(Subscription Platform Model)
مدل اشتراکی یا حق عضویت را میتوان تکاملیافتهترین سبک تجارت اقتصاد پلتفرمی دانست. در این شرایط کاربر برای استفاده از پلتفرم بسته به نیازش هزینه اشتراک ماهانه یا سالانهای پرداخت کرده و در سوی دیگر محصولات تولیدکنندگان را مستقیم یا غیرمستقیم خریداری کرده و نشر میدهند.
در این شرایط بستر مناسب برای تعامل بین عرضه و تقاضا فراهم شده و تجاریسازی صورت میگیرد. نتفلیکس نمونه خارجی و فیلیمو نمونه داخلی این سبک از اقتصاد پلتفرمی هستند.
پلتفرمها در حال تغییر آینده صنایع مختلف هستند و به گفته کارشناسان بهزودی شالوده اقتصاد جهانی را شکل خواهند داد. سرزمین هوشمند پاد با ارائه انواعی از پلتفرمها، اکوسیستمی از کسبوکارهای دیجیتال را شکل داده که هرکدام بهنوعی در تأمین نیازهای آینده شهروندان نقش دارند.
آشنایی با پلتفرم SecureX و کاربردهای آن
امروزه با توجه به پیشرفتهای قابل توجه دنیای اینترنت و خصوصا فضاهای ابری، لزوم وجود راهکار هایی به منظور کنترل امنیت شبکههای کامپیوتری و فضاهای ابری بیش از پیش احساس میشود. کمپانی Cisco با معرفی Cisco SecureX گام بلندی برای افزایش امنیت در چنین فضاهایی برداشته است.
Cisco SecureX چیست؟
Cisco SecureX یک پلتفرم فضای ابری است که به کسب و کار ها، “نمایی” بهتر از زیرساخت امنیتیشان ارائه میدهد. این کار از طریق آنالیز اطلاعات و اتوماتیک سازی فرایند کاری صورت میگیرد. SecureX نمایش اطلاعات امنیتی محصولات سیسکو و محصولات شرکتهای ثالث را به صورت یکپارچه در اختیار کاربران قرار میدهد.
SecureX، پورتفولیوی امنیتی سیسکو (Cisco Security Portfolio) را به زیرساخت شبکه سازمان متصل میکند که در نتیجه باعث افزایش امنیت، پاسخگویی سریعتر به تهدیدات و خرابکاریها و کاهش هزینههای سازمان به دلیل اتوماتیک سازی فرایند های امنیتی میشود.
رابط کاربری
داشبورد تحت فضای ابری SecureX با قابلیت شخصی سازی بالا معیار های کلی از امنیت و دادههایی به منظور آنالیز و پاسخگویی به تهدیدات را ارئه میدهد.
داشبورد پویای SecureX داده های مربوط به شبکه، دستگاههای کاربران، فضای ابری و اپلیکیشن را به نمایش میگذارد تا تهدیدات را مشاهده کنید و یک دید عملیاتی از ساختار امنیتی سازمانتان داشته باشید.
محصولاتی که از SecureX پشتیبانی میکنند
- Cisco Advanced Malware Protection (AMP) for Endpoints
- Cisco Threat Grid
- Cisco Umbrella
- Cisco Email Security
- Cisco Next-Generation Firewall (NGFW)/Next-Generation Intrusion Prevention System (NGIPS)
- Cisco Web Security
- Cisco Stealthwatch
مزایای Cisco SecureX
ایجاد امنیت یکپارچه و نمایش دادههای آماری به صورت لحظه ای و پویا مزایای زیادی را برای سازمانهایی که از SecureX استفاده میکنند به ارمغان آورده است. در ادامه به برخی از این مزایا اشاره میکنیم.
- نمایش یکپارچه و جامع از کل ساختار امنیتی: با استفاده از قابلیت نمایش “هشدارهای نیاز به اقدام” (Actionable insight)، میتوانید با سرعت بیشتر به تهدیدات پاسخ دهید. بدون چنین ویژگیای، تیم شما مجبور بود که برای دیدن وضعیت شبکه به صورت جدا وارد هر سیستم شود که در نتیجه باعث کاهش سرعت و کارایی میشد.
- اتوماتیک سازی فرایندهای امنیتی: با استفاده از اتوماتیک سازی فرایند ها میتوانید بازدهی کاری سازمان را افزایش دهید. در محیطی که اتوماتیک سازی وجود ندارد، مجبور بودید که فرایند های پیچیده را به صورت دستی انجام دهید. که احتمال بروز خطاهای انسانی را نیز افزایش میدهد.
- همکاری بهتر: با استفاده از SecureX میتوانید اطلاعات امنیتی را بین تیم به اشتراک بگذارید. از طرف دیگر اگر از این پلتفرم استفاده نکنید، تیمها مجبور بودند که به صورت جداگانه کار کنند که در نتیجه احتمال بروز رخنههای امنیتی را افزایش میدهد.
- کاهش پیچیدگی و به حداکثر رساندن مزایای پرتفولیوی امنیتی سیسکو: با اتصال زیرساختهای امنیتی سازمان، میتوانید قابلیتهای بیشتری را در دسترس داشته باشید. ولی اگر یکپارچگی بین سیستمهای امنیتی شما وجود نداشته باشد، کارایی محصولات امنیتی شما را کاهش میدهد.
اجزای استراتژی Cisco SecureX
این پلتفرم دارای معماری “آگاه به متن” (Context-aware) است به این معنی که رفتار موجودیتهای شبکه را بررسی و آنالیز میکند. اجزای Cisco SecureX عبارتند از:
- Context-Aware Policies: اعمال پالیسیهایی از این قبیل که برای مثال دستگاههای سازمان از اطلاعات و رفتار کاربر استفاده کنند تا پالیسیهای دسترسی را ایجاد کنند.
- Cisco TrustSec: یک راهکار هوشمند کنترل دسترسی است که ریسکهای دسترسی به سیستم را در شبکه کاهش میدهد تا به راحتی بتوان به شبکه از هر جایی و در هر زمانی متصل شد.
- Cisco AnyConnect Client: این ابزار امکان اتصال امن از طریق کامپیوتر های شخصی و تلفنهای هوشمند را به ارمغان میآورد.
- Cisco Talos: یکی دیگر از اجزای پورتفولیوی امنیتی سیسکو است که توانایی تشخیص و آنالیز انواع داده های ایمیل، وب، فایروال و راهکار های IPS را دارد تا بتواند در برابر تهدیدات شناخته شده و تازه، سازمان شما را حفاظت کند.
نتیجه گیری
Cisco SecureX یک پلتفرم مکمل برای بسیاری از محصولات سیسکویی است. که با توجه به گسترش روز افزون تهدیدات امنیتی، لزوم وجود چنین سیستمی در اغلب شبکهها حس میشود.
دیدگاه شما