چه توقعاتی از معاملات بورس منجر به ناامیدی می شود؟
برخی از توقعات نابجا باعث می شود در معاملات اشتباهات فاحشی از ما سر بزند.
وحید بلالی؛ بازار: برای این که در بازار سرمایه بمانیم باید توقعات خود از معامله را در حد پایین نگه داریم، طمع همیشه یک فعال بورس را تهدید می کند و توقعات بالا همیشه طمع را در وجودتان بیش فعال خواهد کرد. افرادی که در بازار سرمایه ایران و به ویژه بازار فارکس فعالیت کرده اند این واقعیت را بیشتر از دیگران درک کرده اند، وقتی با یک طمع یک سهم را در زمان درست نمی فروشیم و از فردای آن روز آن سهم صف فروش می شود و تمام سودهای ما از بین می رود، در بازار فارکس نیز این واقعیت صدق کرده و افراد با بالا بردن حجم معاملات و رعایت نکردن ریسک به ریوارد یک به سه ، کال مارجین شده و تمام سرمایه خود را از دست می دهند
تعیین انتظارات می تواند ابزاری شگفت انگیز برای معامله گران باشد. آنها معیارهایی را برای کمک به ما در نقش داشتن موفقیت و شکست ارائه می دهند و همچنین به ما اهدافی می دهند که باید در جهت رسیدن به آنها تلاش کنیم.با این حال، باید در تعیین انتظارات خود دقت کنیم. زمانی که آنها را بیش ازحد دوردست یا غیرواقعی تصور کنیم، فقط خود را برای ناامیدی آماده کرده ایم.در اینجا برخی از متداولترین انتظارات معاملاتی که اغلب منجر به ناامیدی می شوند، مرور میکنیم.
معاملات بیشتر برابر است با روند یادگیری سریعتر
درست است که انجام معاملات بسیار می تواند به تجربه بیشتر منجر شود، اما لزوماً به این معنی نیست که شما فنون معامله گری را سریعتر از تعداد ورود کمتر یاد خواهید گرفت.در حقیقت، این طرز تفکر خطرناک می تواند منجر به وارد شدن بیش ازحد به معاملات شود، دام مشترک معامله گران تازه وارد که فرد را در معرض خطر عاطفی قرار می دهد.نکته اصلی در سرعت بخشیدن به روند یادگیری شما، تمرکز بر کیفیت معاملات شماست تا مقدار آن.
به جای وارد شدن بیش از حد و نابجا، اولویت باید انتخاب بهترین تحلیل و تصمیم گیری هوشمندانه در زمینه معامله گری باشد. همچنین، تجربه کسب نمی شود مگر اینکه از ابتدا تا انتها معامله گری را مستندسازی کنید.برای پیشرفت در این زمینه، توصیه می شود یک ژورنال معامله گری مفصل تهیه کنید تا بتوانید گذشته را مرور کرده و از تجارب خود درس بگیرید.
می توانم از راه معامله گری امرار معاش کنم؟
همه آرزو دارند که برای گذران زندگی تجارت کنند، و این رویا خالی از لطف نیست.اما اگر فکر می کنید می توانید در چند ماه یا سال اول این کار را انجام دهید، مسلما خود را برای ناامیدی آماده می کنید.دانشجویان پزشکی یک شبه به جراحان ماهر تبدیل نمی شوند و متقاضیان آزمون وکالت در یک چشم به هم زدن وکیل کارکشته نمی شوند!درست همانند هر حرفه دیگر، سالها تمرین و تجربه لازم است تا مهارت های مورد نیاز شما به منبع اصلی درآمد از بازارهای مالی تبدیل شود. حرکت آهسته و پیوسته در بازارهای مالی شرط موفقیت است، اگر شما در بازار فارکس ماهیانه 5 درصد هم سود کسب کنید عالی است و اگر این روند را در عرض چند ماه به 10 درصد و سپس به 20 درصد برسانید می توانید موفق شوید وگرنه نمی توانید یک شبه رویای پولدار شدن و معاملات دوبرابری ار به واقعیت تبدیل کند. در بورس ایران نیز این واقعیت صدق می کند هیچ فردی با سرمایه گذاری چند ماه در بورس ایران پولدار نشده است و سرمایه گذاری بیش از 5 سال در سهم های خوب کلید موفقیت است.
تمام تمرکز در مورد پول و درامد باشد
درست است که سود در نهایت اثربخشی استراتژی معاملاتی شما را تعیین می کند، اما لزوما در تداوم موفقیت روزمره تاثیر ثابتی ندارد.حتی بهترین معامله گران نیز روزها، هفته ها یا ماه هایی سپری می کنند که استراتژی های آزمایش شده آنها به سود نمی رسد.به جای ارزیابی موفقیت روزانه بر میزان سود و درآمد خود، باید موفقیت خود را بر اساس تصمیم گیری قرار دهید.پذیرش انتظارات ذکر شده اشتباهات بزرگی نیست که در معاملات مرتکب می شوید، اما به طمع در معامله گری راحتی می توانند شما را برای ناامیدی و شکست آماده کنند.
دوره آموزشی روانشناسی معامله گری از مارک داگلاس (دوبله فارسی)
در دوره آموزشی روانشناسی معامله گری مارک داگلاس به مفاهیمی اشاره شده است که تریدر بتواند توانایی مقابله با برخی چالشهای بازار را داشته باشد. شاید معامله گری کار سادهای به نظر برسد، اما زمانی که وارد گود میشوید، چالشها و مشکلات آن را درک خواهید کرد. به همین دلیل روانشناسی در بازار ارز دیجیتال یکی از موضوعات مهمی است که باید نسبت به یادگیری آن کوشا باشید.
رواشناسی معامله گری توسط یکی از بهترین افراد این حوزه یعنی آقای مارک داگلاس تدریس شده است که امیدواریم نهایت استفاده را از این چهار ویدیو آموزشی ببرید و بازار را از منظر دیگری رویت کنید. اگر معاملهگر هوشمندی باشید و زمان زیادی مشغول به این کار بوده اید، درک میکنید که معامله تنها خرید و فروش ارز دیجیتال نیست و باید جنبههای دیگر آن را نیز در نظر گرفت تا با در کنار هم قرار گرفتن آنها، بتوانید بهترین نتیجه را داشته باشید.
در هر شرایطی استثنائاتی وجود دارد. شاید به این موضوع پی برده باشید که برای یک معامله تمام نکات را رعایت کرده و بهترین دید را نسبت به آن داشته باشید، اما در آخر نتایجی که از معامله دستگیرتان میشود ناراحت کننده است. بهتر است به سراغ فیلم آموزش روانشناسی معامله گری بروید و باقی موارد را از زبان مارک داگلاس بشنوید و از مشکل جلوگیر کنید.
روانشناسی ترید یا روانشناسی معامله گری چیست؟
به طور کلی، به دستهای از احساسات و رفتارهای انسان اشاره دارد که در زمان معامله و در واکنش به فعالیت بازار انجام میدهد. به شکلی که این رفتارها روی تصمیمات او تأثیر گذار بوده و منجر به ناامیدی و یا شکست تریدر در معامله میشود. با یادگیری روانشناسی معامله گری می آموزید که چطور روی افکار و تصمیمات خود مسلط شده و آنها را کنترل کنید.
حرص و طمع را بیشتر بشناسید
اگر از افراد قدیمی در این حوزه باشید با حرص و طمع آشنایی دارید. تمایل بیش از اندازه به ثروت و پول را حرص و طمع میگویند که افراد زیادی درگیر آن هستند. یکی از اقدامات اصلی معامله گران، مقاومت در برابر حرص و طمع است؛ زیرا موجب اختلال در تصمیمگیری شده و تریدر نمیتواند به درستی مسیر را انتخاب کند و در نهایت شکست میخورد. برای مثال این افراد چنین رفتاری دارند: بدون آنکه شناختی از رمزارزی داشته باشند آن را به مقدار زیاد خریداری میکنند چون در زمان کمی قیمت آن نجومی شده است. بیرون نیامدن به موقع از معامله برای کسب سود بیشتر و…
تحلیل تکنیکال و روانشناسی معامله گری
روانشاسی معامله گری مخصوص همه افرادی است که در بازار مالی فعالیت میکنند. افرادی که مشغول به تحلیل تکینیکال هستند نیز از این قاعده مستثنی نبوده و باید نسبت به این موضوع اشراف کامل داشته باشند تا به بهترین شکل ممکن از تحلیل خود استفاده کنند. فردی که چارت را تحلیل میکند میتواند رفتارهای معامله گران را در زمانهای متفاوت مشاهده کند و به یک نتیجه کلی دست پیدا کند. استفاده از این فرصتها به تحلیلگر کمک میکند تا روز به روز شناخت بیشتری نسبت به بازار پیدا کرده که البته این شناخت هیچ وقت کامل نخواهد شد.
در این دوره آموزشی سعی کردیم شما را با مفهوم روانشناسی معامله گری آشنا کنیم تا بتوانید کمی راحت تر در مورد معاملات خود تصمیم گرفته و آنها را به ثمر برسانید. از زمان خود استفاده کنید و هر آنچه میتوانید به دانش خود اضافه کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. اگر به فیوچرز علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم دوره حرفه ای فیوچرز را مشاهده کنید.
روانشناسی معاملاتی چیست؟
هر معاملهگر، استراتژیهای معاملاتی و اصطلاحا روانشناسی معاملاتی متفاوتی دارد که وابسته به تیپ شخصیتی یک معاملهگر شکل میگرد. برخی از سرمایه گذاران میخواهند عمدتا با سود کمتر اما تضمینی معامله کنند. برخی دیگر برای به دست آوردن سودهای کلان، ریسکهای بزرگی میکنند. زمانهایی وجود خواهد داشت که روان و طرز فکر شما درگیر میشود اما قبل از همه ی اینها و ورود به بازار باید بپذیریم که ضرر جزیی از بازار است و نباید روی ما تاثیر بگذارد.
روانشناسی معاملاتی چیست؟
چگونه می توانید روانشناسی معاملاتی خود را به روشی خوب بهبود بخشید؟! ما در این مقاله از ابزار ترید اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار خواهیم داد.
اکنون ببینیم روانشناسی در معاملات چیست؟
آیا میدانید یکی از عوامل نادیده گرفته شده در معاملات سودآور چیست؟ روان شناسی معاملاتی
بله معامله و تجارت جنبه احساسی دارد. اگر بر جنبه احساسی معامله تسلط داشته باشید، میتوانید همواره سود و مزایای ثابتی داشته باشید. پس در واقع، این نوع تجارت یک قانون است.
آنچه باید در مورد روانشناسی معاملاتی بدانید!
آیا تاکنون شکستهای معاملاتی را دیده اید یا شنیده اید؟ شما باید آنها را جدی بگیرید. اگر بتوانید از کاستیها و اشتباهات دیگران درس بگیرید، به نفع شما خواهد بود.
این باعث میشود متوجه شوید که مشکلات شما ممکن است تا حدودی به فرآیند یا سیستم شما و بیشتر به نحوه برخورد ذهنی شما با بازار مرتبط باشد.
به یاد داشته باشید، اگر رویکرد شما منفی باشد، ضرر خواهید کرد. این در همه زمینهها صدق میکند، نه فقط تجارت. منفی بودن همیشه به این معنی نیست که واقعا انتظار باخت دارید،معاملهگری را تصور کنید که در معاملات بیت کوین خود دچار ضرر میشود که این امر باعث ترس در طمع در معامله گری طمع در معامله گری معاملات او میشود، زیرا در وهله اول ریسک را به طور کامل قبول نکرده است.
آنچه باید در مورد روانشناسی معاملاتی بدانید!
لذا یک نگرش برنده باید ایجاد شود مثلا اگر بگوییم 17 برد پیاپی داشتی چطور؟ احتمالا این بهترین احساسی است که میتوانید داشته باشید. به عبارتی این بهترین تجربه در جهان است. احساس میکنید کاملا به بازار مسلط هستید و پول در حال ریختن به حساب شما است.اگر با چنین نگرشی به بازار نگاه کنید، قطعا به این مکان ذهنی خواهید رسید.
با این حال، این بدان معنا نیست که شما همیشه هنگام نزدیک شدن به بازار باید نگرش “من درست میگویم” داشته باشید. شما فقط باید حداکثر سودی را که بازار میتواند برای شما به ارمغان بیاورد را بپذیرید و دچار طمع نشوید زیرا یکی از احساساتی که یک معاملهگر خیلی درگیر آن میشود احساس طمع است.
بدانید که بازار نامحدود است و کسب سود از این بازار به قدری میتواند زیاد باشد که حتی فکرش را هم نمیتوانید بکنید اما برگ برنده معاملهگران موفق در این است که ماهیت این بازار(بازارهای مالی) را به درستی درک کرده اند و میدانند که این بازار بر حسب احتمالات است و هیچ گونه پیش بینی در رابطه با قیمت ارزها یا سهامها یا … نمیتوان کرد بلکه با مدیریت روانشناسی معاملاتی خود میتوانند درصد برد خود را در این بازار بیشتر کنند.
اصول اساسی در روانشناسی معاملاتی مارک داگلاس
1. با روانشناسی معاملاتی “شکاف سود” را با موارد درست پر کنید
مارک داگلاس در کتابها و سمینارهای خود که در حوزه روان شناسی معاملاتی است معمولا به چیزی اشاره مینماید که آن را “شکاف سود” نامگذاری کرده اند. آنچه مارک داگلاس در مورد آن صحبت به میان میآورد؛ اساساً تفاوت یا “شکاف” بین سود قابل توجهی است که میتوانید با استفاده از یک روش معاملاتی و عملکرد خود به دست بیاورید. معاملهگران اغلب با امیدواری زیاد، شروع به یادگیری و استفاده از یک روش معاملات میکنند. آنها میخواهند درآمدی کسب کنند که بتوانند به آن اعتماد نمود و از معاملات خود نتایجی مطلوب به دست بیاورند.
با این حال، این نتایج فقط زمانی امکانپذیر هستند که شما یک روش مؤثر که دارای نظم و انعطاف است را دنبال نمایید که اکثرا به سادگی از آن چشمپوشی مینمایند و در نتیجه، “شکاف سودی” که مارک به آن اشاره مینماید، را تجربه میکنند. نکته کلیدی آقای داگلاس در مورد شکاف سود، این است که تریدرها معمولاً سعی دارند که خلأ معاملاتی خود را با کسب اطلاعاتی بیشتر در مورد بازارهای مالی، تغییر روشهای معاملاتی، صرف وقت بیشتر در پشت رایانه خود برای معامله، پر نمایند.
با این حال، آنچه که میبایست یاد بگیرند، موضوعاتی همچون روانشناسی معاملاتی و فردی + نحوه تعامل آنها با بازارهای مالی است. اساساً آنها میبایست “مهارتهای ذهنی مناسبی” را به دست بیاورند تا روش خود را آنگونه که باید اجرا نمایند و بیشترین سود را به دست بیاورند تا “شکاف سود” را برای خود پر نمایند.
2. برنده شدن و یک تاجر برنده بودن دو چیز متفاوت هستند
هرکسی، حتی یک کودک 5 ساله، نیز میتواند خودش را در یک معامله پیروز ببیند. برای برنده شدن در یک معامله هیچ احتیاجی به مهارت ندارید و تنها با با کمک شانس میتوانید یک معامله برنده داشته باشید. فقط کاری که شما باید انجام دهید این است که کاربری خود را برای معامله باز کنید و چند دکمه را بعد از یکدیگر فشار دهید و اگر فردی خوش شانس باشید، میتوانید در مدتی کوتاه درآمد زیادی کسب نمایید.
اصول اساسی در روانشناسی معاملاتی مارک داگلاس
در نتیجه در صورت موفقیت در موارد فوق، کاملا طبیعی است که معاملهگری که هنوز هیچ مهارت و آشنایی با روانشناسی معاملاتی را کسب ننموده است، ذهنیت “پیروزی آسان است” را به دست آورد و گمان نماید که”تأمین هزینههای زندگی از این راه خیلی سخت نخواهد بود.” به همین شکل، فعالیت اکثر معاملهگران شروع میشود. نیازی به گفتن این نکته نیست که این اشخاص با همان سرعتی که ثروتی به دست میاورند و چه بسا با سرعتی بیشتر، آنها را از دست میدهند.
یک معاملهگر یا تریدر برنده مهارتهایی ذهنی برای درک و استفاده از واقعیت دارد که واقعیتی که میگوید هر معاملهای که شما انجام میدهد، یک نتیجه کاملاً تصادفی را دارد. به عبارتی دیگر، آن افراد تا پایان معامله نمیتوانند نتیجه آن معامله را بدانند.
معاملهگران برنده از این موضوع آگاهی کامل دارند. این افراد میدانند که باید با این دیدگاه در بازارهای مالی معامله نمایند و تمام وسوسهها را در هر معاملهای که ایجاد میشود، را نادیده بگیرند. این معاملهگران زمانی قادر به انجام این کار میشوند که نگاه خود را بر روی تصویری بزرگتر متمرکز مینمایند. تصویر بزرگتر، همان واقعیت است که اگر روش خود را بدون وقفه طولانی و بارها و بارها و بارها در یک بازه زمان طولانی در معاملات اجرا نمایند، به سودی بالا دست پیدا خواهند کرد؛ بنابراین، یک معامله برنده را با یک تاجر برنده اشتباه نگیرید. همین موضوع تلهای بسیار آسان برای گیرافتادن است.
3. الگوهای تکنیکال قیمت به ما نمیگویند “در آینده” چه اتفاقی خواهد افتاد
روشهای تحلیل تکنیکال از هر نوع، برای این موضوع نیست که به ما بگوید حرکت بعدی بازار چیست. همانطور که داگلاس به آن اشاره میکند، این روشها به ما کمک میکنند تا اینکه احتمال موفقیت خود را در یک بخشی از معاملاتمان به نفع خود تغییر دهیم. برخی از پیامدهای عمیق روانشناختی و روانشناسی معاملاتی با این واقعیت همراه است. در نتیجه هر سیگنال خاص، منحصر به فرد و تصادفی است که باید برای اجرا باید حتما با روانشناسی معاملاتی ما همسو باشد. هیچ راه دیگری برای فهمیدن حرکات بازار قبل از وقوع آن، وجود ندارد. به عبارتی دیگر، ماهیت معاملات ما کاملا تصادفی هستند.
روان شناسی معاملاتی؛ الگوهای تکنیکال قیمت به ما نمیگویند “در آینده” چه اتفاقی خواهد افتاد
4. با روانشناسی معاملاتی به احتمال زیاد فکر کنید، نه به یقین
شاید نکته مشهور مارک داگلاس برای تغییر در ذهنیت معاملهگران این باشد که شما میبایست یاد بگیرید که در چهارچوب احتمالات فکر نمایید. ما پیشتر به این موضوع پرداختیم، اما اهمیت این موضوع بالاست و ما باید درک کنیم که توزیع تصادفی برد و باخت در همه معاملات وجود دارد.
معاملهگرانی که تفکر احتمالی را یاد میگیرند، برخلاف دسته دیگری از معاملهگران که این موضوع را نیاموخته اند، فشار روانی را تجربه نمینمایند چونکه میدانند در همه معاملات آنها خود برنده نیستند. یادگیری فکر کردن به شکل احتمالی سبب میشود که انتظارات ما از معاملات آزاد شود، چونکه شما بر روی نتایج حاصل از کل معاملات متمرکز هستید، نه بر روی نتیجهی یک معاملهی خاص.
خواندن کتاب در زمینه روانشناسی معاملاتی
آیا تا به حال کتابهای روانشناسی معاملاتی همچون شعبده باز بازار، هفت گناه کبیره در بورس، ذهن زیبا در بورس، چگونه در بورس 2 میلیون دلار بدست آوردم، مربی معاملهگری روزانه و… را خوانده اید؟ ما شما را به انجام این کار تشویق میکنیم چرا که خواندن این کتابها موجب درک عمیق تری از بازار، روان شناسی معاملاتی و حتی بلاک چین را برای شما فراهم میکند.
با خواندن این داستانهای سرمایهگذاران موفق، متوجه میشوید که چرا آنها مثلا با گرفتن هزار دلار و تبدیل آن به صدها میلیون دلار، سودهای فوقالعاده به دست آوردهاند.
علاوه بر این، این معاملهگران برتر، واقعا به اهداف سالانه خود فکر نمیکنند و به همین دلیل است که هیچ محدودیتی برای درآمد آنها وجود ندارد.
این سرمایه گذاران سیستم خاص خود را دارند و از آن پیروی میکنند. هر چه بازار به آنها ارائه دهد، آن را میگیرند. گاهی اوقات اگر سود غیرمنتظره ای در آینده ببینند، از بازار خارج نمیشوند زیرا نمیخواهند آن را منطقی کنند. آنها فقط از سیستم خود پیروی میکنند و اجازه میدهند همه چیز جریان یابد.
شخصی بود که در سال 2013 به این فکر افتاد که 100٪ در بازار برنده شود. در حال حاضر این مرد به برد 50 درصد دست یافته است. این سرمایه گذار هیچ انتظاری برای درآمد ندارد. او طمع در معامله گری فقط دوست دارد سود کند، اما به غیر از این، نگران چیزهای دیگری است.
لذا این باید طرز فکر و سیستم شما باشد به صورت اختصار باید در روانشناسی معاملاتی شما باشد. اندکی پایین یا بالاتر افتادن نتیجه هدف گذاری است. ممکن است نخواهید شاهد این تغییرات باشید، اما مهمتر از همه این است که، هنگام تعیین اهداف، مثبت باشید.
به طور خلاصه روانشناسی معاملاتی در کسب و کار چیست؟
هنگامی که این نوع سیستم، قوانین و نگرش را داشته باشید، ناگزیر به هدف خود خواهید رسید. چیزی که در پایان پیروز میشود، قدرت پذیرش شماست.
آیا حرص و طمع را در معاملات خود مدیریت می کنید؟
در صورتی که تمایل دارید به یک معامله حرفهای و موفق تبدیل شوید، بدانید که حرص و طمع یکی از بزرگترین موانعی است که پیش روی شما قرار دارد و باید بر آن غلبه کنید. سعی کنید موفقیتهای آرام و پایدار را در اولویت قرار دهید و به فکر موفقیتهای بزرگ و یکشبه نباشید.
طمع یکی از عواطف و احساساتی است که نقش مهم و اساسی در معاملهگری و سرمایهگذاری ایفا میکند. معاملهگران مبتدی و حسابهای آنها به خاطر حرص و طمع با مشکلات زیادی مواجه میشوند. در بازار جمله معروفی وجود دارد که میتوان از خرسها (وضعیت نزولی بازار) و گاوها (وضعیت صعودی بازار) درآمد کسب کرد. معمولاً در بازار خوکها (معاملهگران طمعکار) ذبح میشوند. بازارها هیچگاه روی خوشی به افراد طمعکار نشان نمیدهد.
البته باید طمع را به عنوان یک احساس پذیرفت و با آن کنار آمد. همین حس طمع اگر مدیریت شود میتواند سود زیادی برای شما به همراه داشته باشد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که باید حس خود را کنترل و مدیریت کنید. دو احساس است که اگر مدیریت نشود، مشکلات زیادی ایجاد میکند. این دو احساس، ترس و طمع هستند. ترس هم اگر مدیریت نشود، معاملهگر را فلج میکند و جلوی ورود او به معاملات مختلف را میگیرد. از طرفی حرص و طمع شما را وادار میکند که بیش از حد لازم ریسک کنید و سرمایه خود را در معرض خطر قرار دهید. معمولاً طمع در معاملهگران خودش را به صورت معامله کردن بیش از حد، استفاده بیش از حد از لوریج (اهرم) و تعقیب مومنتوم به صورت کورکورانه نشان میدهد.
غلبه بر حرص و طمع به تلاش و تمرین زیادی احتیاج دارد و اصلاً کار آسانی نیست ولی شدنی است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که نفس خودتان را کنترل کنید. مدیریت طمع که پس از چند روز یا چند معامله به راحتی انجام شود، به نظم و تمرین زیادی احتیاج دارد.
اقدامات زیر میتواند تاحدودی در این رابطه موثر باشد:
1- برنامه معاملاتی داشته باشید
برای مدیریت احساس طمع یا هر احساس دیگری، برنامه معاملاتی برای خودتان داشته باشید و به هیچ عنوان از چارچوب آن معامله خارج نشوید. سعی کنید یک برنامه واقعبینانه، هدفمند و زمانبندیشده باشد و به آن پایبند بمانید.این نکته را بدانید که اگر از چارچوب معامله خارج شدید، دچار مشکل خواهید شد.
2- در هر معامله استراتژی مدیریت ریسک داشته باشید
استراتژی مدیریت ریسک یکی از بهترین اقدامات برای مدیریت طمع است و مطمئن باشید که خیلی خوب جواب میدهد. معمولاً افراد طمعکار با امید زیادی وارد معامله میشوند و از لوریج بالایی استفاده میکنند و امیدوار هستند که به سود بالایی برسند. باید تلاش کنید که یک برنامه مدیریت ریسک خوب برای خودتان داشته باشید و از آن خارج نشوید. در هر معامله حد سود و زیان تعیین کنید. این موضوع را تمرین کنید و بدون تعیین حد سود و زیان وارد معامله نشوید.
3- بیش از حد معامله نکنید
بیش از حد معامله کردن نتیجه طمع است. فقط بر اساس برنامهای که پیش از این تعیین کردهاید معامله کنید و بدون برنامه وارد هیچ معاملهای نشوید. مطمئن باشید که با بالا رفتن تعداد معاملات، احتمال خطا هم بیشتر میشود. طمع زیاد یکی از بزرگترین دشمنان شما است. پس سعی کنید با نظم، انضباط، برنامهریزی و مدیریت ریسک، آن را تحت کنترل خود درآورید.
مصاحبه با جری رابینسون
مجموعه پادکست های روانشناسی بازار ارائه شده در وبسایت رسابورس:
در این مجموعه بدنبال این هستیم که با ارائه پادکست های روانشناسی، به کاربران رسابورس کمک کنیم تا با روانشناسی ترید آشنا شوند و بتوانند مسائل روانی در هنگام ترید را کنترل کنند .
در این پادکست، با جری رابینسون مصاحبه میکنیم:
روانشناسی بازار چیست؟ و کسب اطلاعات در مورد آن چه فایده ای دارد؟
روانشناسی بازار مربوط به مطالعهی نگرش و ساختار فکری انسان و نحوهی عملکرد آن از نظر هویت، اعتقادات، و رفتارها در حین معامله است.این حوزه طمع در معامله گری از روانشناسی میتواند بیانگر تمایلات اصلی بشر باشد، زیرا برای کسب موفقیت در معامله گری، به طرز فکر متفاوتی احتیاج داریم.
حالتی که در آن مغز بدوی ما رشد کرده است و طرز فکری که در اکثر تلاشها موفقیت آمیز بوده طمع در معامله گری است، در بازار کاربردی ندارد.
این حوزه از مطالعه بیانگر جنبههای ذهنی و عاطفی فرد است که تصمیمات یک تریدر را مشخص خواهد کرد.بنابراین روانشناسی بازار عامل مهمی در تعیین موفقیت یا عدم موفقیت معامله گرها در روند معامله گری است.
احساسات خاصی مانند حرص و طمع، ترس، و پشیمانی نقش مهمی در روند معامله ایفا میکنند.حرص و طمع به عنوان تمایل بیش از حد برای جمعآوری و انباشت ثروت و دارایی بیشتر تعریف شده است.
این روند بسته به نحوهی طمع در معامله گری استفادهی تریدر در موقعیتهای مختلف، میتواند هم سودمند و هم مخرب باشد.این روند نتایج مثبتی در بازارهای پررونق (بازار گاوی) دارد.
هرچه تریدر بیشتر در صحنهی بازی باقی بماند، میتواند دارایی و ثروت بیشتری را جمعآوری کند.این قضیه درصورتی مخرب است که ناگهان بحث از بازار کم رونق (بازار خرسی) به میان آید. از سوی دیگر، ترس کاملا برعکس حرص و طمع است. ترس همان چیزی است که باعث میشود تریدر مسالهای را در زمان انجام ترید مخفی نگه دارد.
ترس هم همانند حرص و طمع بسته به وضعیت بازار میتواند مخرب و سودمند باشد. پشیمانی احساس دیگری است که تریدر باید به دقت به آن توجه کند.
تریدرهای زیادی وجود دارند که بخاطر پشیمانی خود را با شرایط معامله وفق دادند و درنهایت فهمیدند که پول زیادی را در این فرآیند از دست دادهاند. یک روانشناسی سالم درصورتی در بحث معامله گری مهم و ضروری است که فرد بخواهد تبدیل به یک تریدر موفق شود.
درک روانشناسی بازار:
روانشناسی بازار میتواند با برخی از احساسات و رفتارهایی همراه باشد که اغلب این موارد کاملا بر روی ترید تاثیرگذار هستند.
مشخصات متعارف رفتارهای عاطفی محور در بازارها نشان میدهند که معامله عاطفی (معامله که براساس احساسات انجام شود) بیشتر بر پایهی حرص و طمع یا ترس است.
حرص و طمع را میتوان به عنوان تمایلی بیش از حد برای کسب ثروت تصور کرد؛ حرص و طمع میتواند به حدی بالا باشد که عقلانیت و قضاوت را در برخی اوقات زیر سوال ببرد.
بنابراین حرص و طمع در هنگام معامله، باعث میشود که معامله گران رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهند. این فرآیند ممکن است منجر به انجام معاملاتی با ریسک بالا، خرید سهام از یک شرکت کوچک به دلیل افزایش سریع قیمت و یا خرید سهام بدون تحقیق درخصوص سرمایهگذاری باشد.
علاوه بر این، حرص و طمع ممکن است سرمایهگذاران را ترغیب نماید تا بیشتر از آنچه که منطقی بنظر میرسد در معاملات سودآور بمانند و در نتیجه بازار برگردد و سود خود را از دست بدهند.
در مقابل، ترس باعث میشود که تریدر، معامله خود را رها کنند و یا به دلیل نگرانی درخصوص ضرر و زیانهای بزرگ، از ریسک پذیری خودداری کنند.
ترس در بازارهای کم رونق (بازارهای خرسی) ملموس و آشکار است، و این یک حس قدرتمند است. این امر میتواند باعث شود که معامله گران و سرمایه گذاران در راستای شتاب برای خروج از بازار، بصورت غیرمنطقی رفتار کنند.
ترس اغلب منجر به وحشت میشود، که معمولا بخاطر ترس از فروش باعث ارزان فروشیهای قابل توجهی در بازار میشود.
دیدگاه شما