برگشت جزیرهای روند قیمت (Island Reversal) چیست؟
برگشت جزیرهای (Island Reversal) گونهای از روندهای برگشتی است که شناسایی آن با کمک تشخیص الگوهای کندلی (شمعی) صورت میگیرد. اگر این روندها را به موقع شناسایی کنید، میتوانید در بازارهای خرسی و گاوی سود به دست آورید. در این مطلب به شما میگوییم چگونه این کار را انجام دهید.
برگشت جزیرهای الگویی کندلی است که میتواند شاخصی برای بازگشت روند حرکت سهم باشد.
تشریح برگشت جزیرهای
برگشتهای جزیرهای شاخصهای قدرتمندی هستند چون در طول چندین روز به وجود آمدهاند و به همین خاطر میتوانند نشانهی قابل اعتمادتری برای شناسایی برگشت روندها باشند. مجموعهی کندلهایی که میان دو شکاف شاخص کندلی شکل گرفته همان چیزی است که این الگو را منحصر به فرد میسازد و باعث میشود آن را جزیره بنامیم.
شکلگیری برگشت جزیرهای
برگشتهای جزیرهای میتوانند گاوی یا خرسی باشند. هر دو حالت میتواند به تحلیلگر کمک کند تا فرصتهای سودآوری را شناسایی نماید.
شکلگیری مجموعهی جزیرهها پیشنمایشی از فرصت کسب سود است. بنابراین آخرین قطعهی شکاف شاخص مورد نیاز ما را میسازد.
برگشت جزیرهای گاوی
برگشت جزیرهای گاوی بر اثر مجموعهای از روزها به وجود میآید که نشانگر نزول کوتاه مدت باشد. این برگشتها با شکافی رو به پایین شروع شده و به دنبال آن مجموعهای از کندلهای نزولی شکل میگیرد. این روند در طول زمان به سرمایهگذاران فرصت شناسایی الگوها و جزء نهایی آن برگشت روند چیست؟ که همان شکاف رو به بالا باشد را میدهد. شکاف بالا شاخصی قدرتمند است که به دنبال آن برگشتی گاوی به وجود میآید.
برگشت جزیرهای خرسی
برگشت جزیرهای خرسی نقطه مقابل برگشت جزیرهای گاوی است. در این شرایط، جزیرهی شاخص با شکافی رو به بالا آغاز شده و به دنبال آن مجموعهای از کندلهای صعودی شکل میگیرد. آخرین شاخص این سناریو شکاف رو به پایینی است که به دنبال آن روند خرسی به وجود میآید.
شاخصهای استنتاجی و حمایتی
برگشتهای جزیرهای ممکن است جزیرههایی داشته باشند که در بازههای زمانی مختلف چرخش کند. بنابراین ضروری است که همیشه حواستان به شکافها باشد. الگوهای شکافی زمانی رخ میدهد که تفاوت قابل توجهای میان قیمت یک روز از سهم با قیمت روز بعد آن وجود داشته باشد. شکافهای رو به بالا از دو کندل سفید ساخته میشوند که قیمت گشایش دومی از قیمت پایانی روز قبل بالاتر است. شکافهای رو به پایین از دو کندل قرمز ساخته میشوند که قیمت گشایش دومی پایینتر از قیمت پایانی روز قبل است.
برگشتهای جزیرهای، مثل همهی الگوهای برگشتی، معمولا با شکافهای فرار (Breakaway) دنبال میشوند. شکافهای فرار اغلب اولین نشانه از روندهای جدید هستند که به دنبال آنها شکاف خستگی (Exhaustion) به وجود میآید.
معاملهگران از روشهای مختلفی برای سود کردن از روندهای برگشتی استفاده میکنند. یکی از موفقترین استراتژیها برای آزمایش یک شاخص برگشتی استراتژی شبکهای (Grid) برگشت روند چیست؟ است. استراتژیهای شبکهای از سفارشات خودکار خرید و فروشی استفاده میکنند که معمولا برای بازههای زمانی PIP (کمترین میزان نوسان) برنامهریزی شدهاند. این روش به معاملهگران اجازه میدهد تا ضمن مدیریت ریسک، از هر دو استراتژی گاوی یا خرسی سود ببرند.
از استراتژیهای سنتی هم میتوان برای سود کردن در این الگوها کمک گرفت. معمولا از برگشت روند چیست؟ سفارشات خرید و اختیار خرید در روندهای گاوی و از سفارشات فروش و اختیار معامله در روندهای خرسی استفاده میشود.
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس): موسسات زیادی وجود دارند که در بلندمدت سرمایه گذاری میکنند و شکست قوی در روند صعودی را به چشم فرصت خرید میبینند.
چون میدانند که فروشندگان سعی دارند روند را برگردانند، اما ۸۰ درصد از مواقع شکست میخورند.
حتی اگر اسپایک نزولی قوی و بزرگ باشد و از خط روند و میانگین متحرک دور شود، آنها همچنان میخرند.
و انتظار دارند که خرید آنها، به سایر معامله گران هم سیگنال خرید بدهد.
حداقل انتظار دارند که حرکت صعودی، نقطه شکست در زیر سقف بازار را تست کند.
وقتی تست کند، آنها در مورد برگشت روند تصمیم میگیرند. اگر روند برگشته باشد، آنگاه از خریدِ خود خارج میشوند.
اما اکثر پوزیشن های آنها سودآور است چون در نقطه خیلی پایینتری خریده بودند.
اما آنها بخشی از پوزیشن خود را در آخرین پولبک خریدند، پس بخشی از آن زیان آور است.
وقتی موسسات به این نتیجه برسند که بازار در حال نزولی شدن است، آنگاه روند برمیگردد.
چون این موسسات بودند که در پولبک های قوی میخریدند.
ولی الان هیچ موسسه ای تمایل ندارد که در یک اسپایک نزولی قوی بخرد.
موسسات صبر میکنند تا مطمئن شوند که قیمتها به اندازه کافی پایین رفته اند.
یعنی منتظر میشوند تا قیمتها به سطح حمایتِ بلندمدت برسند (مثلا خط روند ماهانه).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
وقتی قیمتها به این سطح رسیدند، موسسات میخرند و در تمام پولبک ها هم میخرند.
از یکجایی، سایر موسسات هم متوجه میشوند که قیمتها حمایت شده اند، پس آنها هم میخرند.
پس به زودی یک اسپایک صعودی قوی شکل خواهد گرفت.
سپس یک پولبک شکل میگیرد که کف را تست کند و سپس بازار برمیگردد به روند صعودی.
هر الگوی برگشتی، نوعی از دامنه معاملاتی میباشد.
بنابراین معاملات در دو جهت میباشد تا اینکه مشخص شود جهت مخالف کنترل را در دست گرفته است.
عبارت “برگشت روند ماژور” میتواند معانی متفاوتی برای معامله گران داشته باشد.
هیچکس نمیتواند تغییر جهت روند را با قطعیت پیش بینی کند تا اینکه این برگشت روی چارت شکل بگیرد.
اما این برگشت روند را نمیتوان ماژور نامگذاری کرد. جهت پوزیشن های معاملاتی در چارت ۵ دقیقه ای میتواند دائما تغییر کند.
در صورتی که روند اصلی بدون تغییر میماند. برگشت روند ماژور یعنی دو تا روند بر روی چارت داشته باشیم که بین آنها برگشت ایجاد شده است.
یعنی یا روند صعودی برگشته است به روند نزولی و یا روند نزولی برگشته است به روند صعودی.
این نوع برگشت روند، با بالا و پایین شدنِ روند متفاوت است.
چون برگشت هایی که در قالب بالا و پایین شدن روند هستند، معمولا به اندازه یک معامله پیش میروند، اما در حدی نیستند که روند ماژور را تغییر بدهند.
همچنین برگشت های مینور در هر حالتی رخ میدهند(چه یم روند واضح داشته باشیم و چه نداشته باشیم).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
سیگنال های اولیه برای شکل گیری برگشت روند ماژور، احتمال کمی برای موفقیت دارند.
اما بازدهی بالایی دارند که معمولا چند برابرِ ریسک است.
بازار در اغلب اوقات اصلاحی است و پولبک های زیادی شکل میگیرد، اما اگر روند در حال برگشت باشد، آنگاه روند جدید به زودی مشخص میشود.
بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند صبر کنند تا روند واضح شود و بعد وارد معامله شوند.
این افراد ترجیح میدهند که احتمال موفقیت ۶۰ درصد باشد، ولی سود کمتری داشته باشند.
هر دو حالت مناسب است چون در هر دو حالت سود میکنیم.
برای برگشت روند ماژور به چهار چیز نیاز داریم:
۱-یک روند بر روی چارت شکل گرفته باشد.
۲-یک برگشت قوی شکل بگیرد که بتواند خط روند و میانگین متحرک را بشکند.
۳- سپس سقف یا کف روند تست میشود و بعد دومین حرکت برگشتی شکل میگیرد.
این حرکت دوم در روند صعودی میتواند در قالب سقف بالاتر، سقف دوقلو، سقف پایینتر باشد. و در روند نزولی در قالب کف پایینتر، کف دوقلو و کف بالاتر میباشد).
۴-دومین حرکت برگشتی آنقدر ادامه میابد تا اینکه همه به این نتیجه برسند که روند برگشته است.
پس در ابتدا باید یک روند بر روی صفحه داشته باشیم.
سپس یک حرکت قوی در جهت مخالف شکل بگیرد که خط روند ماژور را بشکند و در آنطرف میانگین متحرک قرار بگیرد.
سپس روند باید ادامه یابد و سقف یا کف روند را تست کنیم. سپس مجددا بازار باید برگردد.
برای مثال یک روند صعودی داریم که در جهت نزولی شکسته شده است.
سپس معامله گران منتظر هستند که حرکت صعودی بعدی شکل بگیرد.
اگر بعد از تست کردن سقف، بازار برگردد، آنگاه تست موفق بوده و معامله گران شک میکنند که شاید روند در حال برگشت است.
سپس این حرکت برگشتی باید آنقدر قوی باشد که معامله گران باور کنند که بازار در روند نزولی قرار گرفته است.
اگر حرکت برگشتی در قالب یک اسپایک نزولی قوی باشد و چند شمع نزولی بزرگ هم داشته باشد، آنگاه همه بازار را در قالب روند نزولی میبینند.
اما معمولا بازار در یک کانال نزولی عریض قرار میگیرد که به اندازه ۵۰ شمع و یا بیشتر ادامه میابد. پس شکل گیری روند نزولی واضح نمیباشد.
برخی معامله گران فکر میکنند که وارد دامنه معاملاتی شده ایم، که اکثر اوقات این حالت رخ میدهد.
پس وقتی یک اسپایک نزولی قوی شکل نمیگیرد، معمولا بنظر میرسد که روند نزولی شکل نگرفته است تا اینکه چند شمع و مجموعه ای از سقف ها و کف های پایینتر شکل بگیرد.
اما در چنین حالتی معمولا بازار خیلی پایین رفته است و از سقف بازار خیلی دور شده است. پس احتمالا چیز زیادی از روند نزولی باقی نمانده است.
برگشت روند ماژور
تقریبا تمام الگوهای برگشت روند ماژور با شکست خط روند و سپس برگشت آغاز میشوند.
و در نهایت وقتی برگشت روند را داشته باشیم، آنگاه خط روند شکسته میشود.
برای مثال روند صعودی داریم و بعد الگوی سر و شانه شکل میگیرد و روند صعودی به پایان میرسد.
در این حالت، حرکت نزولی که بعد از سر شکل میگیرد، معمولا خط روند مربوط به روند صعودی کلی را میشکند.
سپس خریداران، این حرکت نزولی را در نزدیکی پولبک به شانه چپ میخرند تا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو تشکیل بدهند.
وقتی قیمتها از شانه چپ شروع به افزایش کردند و تا سر افزایش داشتند، بسیاری از فروشندگان فروختند.
و حالا که بازار مجدد در حال رشد است، این فروشندگان سودگیری میکنند چون ممکن است که بازار واردِ دامنه اصلاحی شده باشد و یا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو شکل داده باشد.
شانه راست، همان پولبک به نقطه شکست است. پس ستاپ مناسبی برای فروش در سقف پایینتر است.
برای فروشندگان بتوانند در جهت مخالف روند معامله کنند، باید خط روند شکسته شود.
چون نشاندهنده شکست روند و شروع احتمالیِ برگشت روند ماژور میباشد.
همچنین خریدارانی که در سقف قبلی(سر) خریدند، منتظر هستند که یک گام صعودی دیگر شکل بگیرد.
و با وجود حرکت نزولی بعد ازسر، همچنان پوزیشن خود را نگه میدارند.
اما وقتی میبینند که این حرکت نزولی قوی بوده و در زیر خط روند قرار گرفته است، آنگاه از صعودِ بعدی استفاده میکنند تا با ضرر کم خارج شوند.
پس هم خریداران و هم فروشندگان در حال فروش هستند و این باعث میشود که بازار پایینتر برود و سقف پایینتر(شانه راست) تشکیل بدهد.
وقتی بازار به خط گردن میرسد، خریداران و فروشندگان به ارزیابی قدرت حرکت نزولی میپردازند.
اگر قدرت آن زیاد باشد، فروشندگان اسکلپ نمیکنند، بلکه معامله خود را نگه میدارند و حتی بیشتر میفروشند چون انتظار دارند که برگشت روند ماژور شکل گرفته باشد(مخصوصا بعد از شکست خط گردن).
خریداران هم قدرت حرکت نزولی را میبینند و تا زمانی که بازار باثبات نشودف نمیفروشند.
در شکل زیر الگوی برگشت روند ماژور را داریم:
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
اگر بعد از شکست خط روند صعودی، سقف بالاتر شکل بگیرد و روند برگردد، آنگاه معمولا یک سقف پایینتر هم شکل میگیرد تا معامله گران دومین شانس برای فروش را داشته باشند.
در این چارت برگشت روند ماژور با سقف بالاتر و پایینتر را داریم. معمولا بعد از شکست قوی در خط روند، برگشت ماژور شکل میگیرد.
گام نزولی که در شمع ۴ شکل گرفته است، نتوانسته خط روند را بشکند و همچنین نتوانسته پایینتر از کف قبلی قرار بگیرد.
و حتی نتوانسته در زیر میانگین متحرک قرار بگیرد و اصلاحی شده است.
این نشان میدهد که فروشندگان به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روند صعودی را برای مدت طولانی متوقف کنند.
بعد از شکست خط روند، یک سقف بالاتر در شمع ۶ شکل میگیرد که ستاچ فروش است.
اما چون شکست نزولی در شمع ۴ خیلی قوی نبود، پس حرکت نزولی در شمع ۹ متوقف شده است.
شمع ۹، همان کفِ الگوی پرچم صعودی است که به شکل گوه میباشد. همچنین این شمع، ستاپ خریدِ H4 نیز میباشد.
شمع ۹ و ۵، پرچم صعودی-کف دوقلو را شکل داده اند. این الگو منجر شد که تا شمع ۱۰ افزایش داشته باشیم.
حرکت صعودی تا شمع، مومنتوم ضعیفی دارد و ستاپِ فروشِ L4 است و همچنین الگوی پرچم نزولی به شکل گوه نیز میباشد(که گام صعودی اول قبل از شمع ۹ میباشد).
همچنین شانه راست در الگوی سر و شانه نیز میباشد، اما اکثر الگوهای سر و شانه سقف به نتیجه نمیرسند و تبدیل میشوند به مثلث یا پرچم صعودی(گوه).
در این حالت یک سقف پایینتر بعد از شکست خط روند است که سقف روند را تست کرده است.
الگوی برگشت روند ماژور
گام نزولی که به سمت شمع ۹ شکل گرفته است، به اندازه کافی از خط روند بلندمدت و میانگین متحرک دور شده است.
و کمی هم از کف پایینتر در روند صعودی(شمع ۵) پایینتر رفته است.
این گام نزولی بعد از یک گام نزولی شدید برای برگشت روند(شمع۴) شکل گرفته است.
همچنین به اندازه کافی به خط روند و یا شمع ۸(اولین پولبک در گام نزولی) نزدیک نشده است که بتواند آنها را تست کند.
تمام این موارد نشاندهنده این است که شکست خط روند قوی میباشد. پس به احتمال زیاد حداقل یک گام نزولیِ دیگر داشته باشیم و یا روند برگردد.
خریدارانی که در شمع ۶ و در سقف روند صعودی خریدند، قدرت فروشندگان در شمع ۹ و ضعف خریداران در شمع ۱۰ را دیدند و از پرایس اکشن ناامید شدند.
پس از حرکت صعودی ضعیف که به سمت شمع ۱۰ شکل گرفته است استفاده کردند تا با ضرر کم خارج شوند. و تا وقتی که بازار پایینتر نیاید، نمیخرند.
چگونه برگشت ها را شناسایی کنیم؟
تشخیص فرق اصلاح و برگشت می تواند معاملات منجر به ضرر را کاهش داده و حتی شما را برای معاملات برنده آماده سازد.
تشخیص و دسته بندی یک حرکت قیمتی که اصلاح است یا برگشت ، موضوعی بسیار مهم است. جهت اطلاع مالیات هم دارد. *سرفه*
تفاوت های کلیدی اصلاح موقتی قیمت و برگشت بلند مدت روند عبارتند از :
اصلاح روند | برگشت روند |
---|---|
معمولاً پس از حرکات قیمتی جهت دار عظیم رخ می دهد | می تواند در هر زمانی رخ دهد |
کوتاه مدت ، برگشت کوتاه | حرکت بلند مدت قیمتی |
اصول بنیادین (برای مثال ، اقتصاد کلان) تغییر نمی کند. | اصول بنیادین تغییر می کند ، که معولا تسریع کننده برگشت بلند مدت هستند |
در یک روند صعودی ، علاقه به خرید وجود دارد و احتمال افزایش قیمت را فراهم می کند. در روند نزولی ، علاقه به فروش وجود دارد و احتمال کاهش قیمت را فراهم می کند | در یک روند صعودی علاقه به خرید بسیار کمی وجود دارد که باعث می شود قیمت پایین تر رود. در یک روند نزولی علاقه به فروش بسیار کمی وجود دارد که باعث می شود قیمت بیشتر افزایش پیدا کند |
نحوه شناسایی اصلاح
روش شماره 1: فیبوناچی اصلاح
یک روش محبوب برای شناسایی اصلاح ها استفاده از سطوح فیبوناچی است.
در بیشتر موارد ، اصلاح قیمت ها قبل از ادامه یافتن روند کلی ، در محدوده 38.2٪ ، 50.0٪ و 61.8٪ سطح فیبوناچی اصلاح واقع می شوند.
اگر قیمت از این سطوح فراتر رود ، ممکن است سیگنال برگشت برگشت روند چیست؟ روند باشد. دقت کنید که گفتیم ممکن است!
همانطور که احتمالا تاکنون متوجه شده اید ، تحلیل تکنیکال ، یک علم دقیق نیست ، به این معنی که هیچ چیز قطعی نیست ، به ویژه در بازار فارکس.
در این مثال ، قیمت پیش از ادامه روند صعودی نفسی تازه کرده و در 61.8٪ سطح اصلاح فیبوناچی استراحت کرده است.
بعد از مدتی ، دوباره پول بک زده است و پیش از اینکه به قیمت های بالاتر برود ، در سطح اصلاح 50٪ مستقر شده است.
روش شماره 2: نقاط پیووت
روش دیگر برای اینکه ببینید آیا قیمت در حال برگشت است یا خیر ، استفاده از نقاط پیووت است.
در یک روند صعودی ، معامله گران به نقاط حمایت پایینی S1 ، S2 ، S3 نگاه کرده و صبر می کنند تا شکسته شوند.
در یک روند نزولی ، معامله گران فارکس به نقاط مقاومت بالایی R1 ، R2 ، R3 نگاه کرده و منتظر می مانند تا شکسته شوند.
اگر این نقاط شکسته شوند ، ممکن است یک برگشت روند در دستور کار باشد! برای کسب اطلاعات بیشتر به درس سطوح پیووت مراجعه نمایید.
روش شماره 3: خطوط روند
آخرین روش ، استفاده از خط روند است. وقتی یک خط روند اصلی شکسته شود ، ممکن است یک برگشت صورت گیرد.
با استفاده از این ابزار تکنیکال در کنار الگوهای نموداری برگشت روند چیست؟ شمعی ژاپنی که قبلاً بحث شد ، یک معامله گر فارکس به احتمال زیاد خواهد توانست برگشت را شناسایی کند.
گرچه با استفاده از این روش ها می توان برگشت ها را شناسایی کرد ، اما تنها راهکار نیستند. در هر حال بهتر است بدانید ، هیچ چیز نمی تواند جای تمرین و تجربه را بگیرد.
با گذاشتن وقت کافی و رصد پیوسته بازار ، می توانید به روشی دست یابید که با شخصیت معاملاتی شما در شناسایی اصلاح ها و برگشت ها در بازار فارکس تناسب داشته باشد.
روند چیست و چطور آنرا تحلیل کنیم؟ معرفی انواع روند در بازارمالی
معامله گران برای پیشرفت در بازار فارکس مثل هر مارکت دیگری، نیاز به یک سری ابزار دارند. شما در فارکس با ابزارهای قدرتمندی چون تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل فاندامنتال فارکس و تحلیل احساسات بازار سروکار دارید.
هر کدام از این تحلیل ها به شما کمک می کنند تا دارایی خاص خود را بررسی و در صورت امکان، آن را معامله کنید. به عنوان مثال، تحلیل تکنیکال مطالعه رفتار قیمت ها است. شما با مطالعه گذشته رفتار قیمت، می توانید آینده آن را تا حدود زیادی پیش بینی کنید.
یکی از ابزارهای بسیار کارا و موثر تحلیل تکنیکال، تحلیل روند است. فراموش نکنید که بازار هیچ وقت در یک جهت حرکت نمی کند. تغییرات مارکت معمولا به صورت یک سری خطوط بالا و پایین و یا صاف انجام می شود.
شاید بارها اصطلاحاتی چون "روند دوست شما است" یا "همیشه در جهت روند معامله کنید" و یا "با روند نجنگید" را شنیده اید. اگر سری به قانون دوم تئوری داو بزنید با جمله "قیمت ها بر اساس روند حرکت می کنند" روبرو خواهید شد. پس قطعا باید معانی و مفاهیم آنها را بهتر بدانید. ما در این مقاله تا جایی که بشود، شما را با مفاهیم روند آشنا خواهیم کرد.
تحلیل روند چیست؟
تحلیل روند، تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد و تلاش می کند حرکت های آینده قیمت سهام را بر اساس داده های اخیر روند موجود پیش بینی کند.
نکات مهم
- تحلیل روند سعی در پیش بینی روند دارد به طور مثال یک حرکت صعودی. سپس تا زمانی که داده های روی چارت حاکی از بازگشت روند نباشند مثلا تغییر روند از صعودی به نزولی، با آن روند حرکت می کند.
- تحلیل روند بر اساس این ایده شکل گرفته است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده به تریدرها این ایده را القا می کند که در آینده هم تکرار خواهد شد.
- تحلیل روند به سه بازه زمانی تقسیم می شود: کوتاه مدت- میان مدت و بلند مدت.
روند چیست و چند نوع است؟
به گرایش حرکت قیمت در یک جهت خاص برای یک دوره را، روند گویند. روندها به سه دسته تقسیم می شوند: روند صعودی، نزولی و روند خنثی. روندها همچنین از لحاظ زمانی به کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می شوند.
بازارها هیچ وقت در یک خط راست حرکت نمی کنند. آنها به طور زیگزاگ بالا می روند، پایین می آیند و یا خنثی هستند. ماحصل حرکات قیمت یک دارایی، جهت روند مارکت را مشخص می کند.
خیلی ها فکر می کنند بازارها یا صعودی اند و یا نزولی. ولی یادتان باشد ما نوع سومی هم داریم که به آن بازار بدون روند یا خنثی گفته می شود. تمام تلاش سرمایه گذاران و معامله گران بازارهای مالی، تشخیص جهت و مسیر روندها است.
یک تریدر سعی دارد تا از تمام ابزارهای موجود برای شناسایی و پیش بینی جهت روند استفاده کند.
چگونه اعتبار یک خط روند را بسنجیم؟
یکی از نکاتی که به عنوان یک تریدر باید از آن آگاه باشید، اعتبار خط روندی است که می کشید. زمانی که شما قصد ورود به بازار فارکس و انتخاب یک کارگزار خوب را دارید، یکی از مهمترین فاکتورهای شما اعتبار آن کارگزاری است.
این مسئله در مورد خط روند نیز، صدق می کند. به صرف کشیدن فقط یک خط روند، نمی توان ادعا کرد که مسیر بازار مشخص خواهد شد. بر اساس کتاب بسیار خوب و کلاسیک تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه اثر جان جی مورفی، اعتبار یک خط روند، ویژگی های خاص خود را دارد.
اول از همه شما باید بدانید که چه چیزی به خط روند شما اعتبار می بخشد. پاسخ به این سوال شما را با دو فاکتور مهم آشنا می کند: 1- هر چه خط روند شما طولانی تر باشد، اعتبار آن نیز بیشتر است. 2- تعداد دفعاتی که قیمت با این خط برخورد کرده نیز مهم است.
به زبان ساده، خط روندی که 6 مرتبه قیمت را لمس کرده و کماکان محکم ایستادگی کرده نسبت به خط روندی که فقط 2 بار با قیمت برخورد کرده، معتبرتر است. نکته دیگر اینکه خط روندی که 7 ماه تاثیر خود را حفظ کرده در مقایسه با خط روندی که عمر چند هفته ای دارد، معتبر تر می باشد.
تحلیل روند به زبان ساده
ما در تحلیل روند سعی داریم حرکت روند را پیش بینی کنیم و با توجه به داده های چارت پیش رو، با آن روند تا جاییکه سیگنالهای بازگشت روند را مشاهده کنیم، همراه باشیم. مثلا، روند نزولی تبدیل به روند صعودی می شود. این تحلیل از این رو مفید است که همراه شدن با حرکت روند و نه خلاف جهت آن، برای سرمایه گذار سودآور است.
ایده پشت شکل گیری تحلیل روند این است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده، در آینده نیز تکرار خواهد شد. همان گونه که در بالا گفته شد تحلیل روند به سه بازه زمانی: کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می شود.
یک روند، جهت کلی است که بازار طی یک دوره زمانی مشخص طی می کند. روندها هم می توانند به سمت بالا باشند و هم به سمت پایین که به ترتیب به آنها بازار صعودی و بازار نزولی گفته می شود. مادامیکه حداقل زمان مشخصی برای یک مسیر در نظر گرفته نشده است، هرچه این مسیر بیشتر حفظ شود، آن روند قابل توجه تر است.
تحلیل روند، فرآیند بررسی روندهای فعلی به منظور پیش بینی روندهای آینده است و نوعی تحلیل مقایسه ای محسوب می شود. این می تواند شامل تلاش برای تعیین اینکه آیا روند فعلی بازار مانند سوددهی در بخش خاصی از بازار ادامه دارد یا خیر، همچنین این که آیا یک روند در یک منطقه بازار می تواند منجر به ایجاد روند دیگری شود. اگرچه تحلیل روند، شامل داده های زیادی می شود اما هیچ تضمینی برای اینکه نتایج درست باشند، وجود ندارد.
برای شروع برگشت روند چیست؟ تجزیه و تحلیل داده های قابل استفاده، لازم است ابتدا مشخص شود که کدام بخش از بازار تجزیه و تحلیل می شود. به عنوان مثال شما می توانید روی یک صنعت خاص مانند بخش خودرو یا داروسازی و همچنین نوع خاصی از سرمایه گذاری مانند بازار اوراق قرضه تمرکز کنید.
پس از انتخاب بخش مربوطه، می برگشت روند چیست؟ توان عملکرد کلی آن را بررسی کرد. این می تواند شامل این باشد که چطور آن بخش توسط نیروهای داخلی و خارجی تحت تاثیر قرار گرفته است. به عنوان مثال تغییرات در صنعتی مشابه یا ایجاد مقررات جدید دولتی این شرایط را دارند که بر بازار تاثیر بگذارند. سپس تحلیلگران این داده ها را می گیرند و سعی می کنند جهتی را که بازار به سمت جلو می رود پیش بینی کنند.
استراتژی های تحلیل روند
استراتژی های متفاوتی برای تحلیل روندها وجود دارد. هر کدام از آنها از اندیکاتورهای مختلف و متدهای رفتار قیمت متفاوتی، استفاده می کنند. یک فاکتور مشترک بین همه آنها، استفاده از ابزار حد ضرر است که باعث می شود شما کمتر آسیب ببینید.
برخی از تریدرها از استراتژی های ترکیبی استفاده می کنند. معامله گران باید به شکست خطوط روند یا حمایت و مقاومت ها خیلی دقت کنند. برخی از این استراتژی ها شامل: میانگین متحرک، اندیکاتورهای مومنتوم، خطوط روند و الگو های متفاوت درون چارت ها می باشند.
نمونه های استراتژی ترید روند چیست؟
معامله گران روند، سعی می کنند روندها را منزوی کرده و از آنها سود بگیرند. استراتژیهای روند معاملاتی مختلفی با استفاده از انواع مختلف اندیکاتورهای تکنیکال وجود دارد:
- میانگین های متحرک: این استراتژی به این شکل است که برای ورود به معامله خرید باید میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به سمت بالا قطع کند و برای ورود به معامله فروش میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را به سمت پایین قطع کند.
- اندیکاتورهای مومنتوم: این استراتژی به این شکل است که وقتی یک دارایی یا کالایی (در بازارهای مالی به کالاهای قابل معاوضه Security یا FinancialInstrument گفته می شود) با شتاب بالایی معامله می شود، وارد آن معامله می شویم و زمانیکه شتاب آن کم می شود از آن دارایی خارج می شویم. اغلب از RSI یا شاخص نسبی قدرت برای این استراتژی استفاده می شود.
- خطوط روند و الگوهای چارت: این استراتژی به این شکل است، زمانی که قیمت یک برگشت روند چیست؟ دارایی در حال بالا رفتن است، وارد پوزیشن خرید می شویم و حد ضرر خود را زیر خط روند حمایتی کلیدی موجود می گذاریم. اگر هم که روند حرکتی آن دارایی معکوس شود، از آن دارایی خارج می شویم.
اندیکاتورها می توانند اطلاعات قیمت را ساده کرده و همچنین سیگنال های معامله روند را ارائه برگشت روند چیست؟ دهند یا نسبت به برگشت کالا هشدار دهند. آنها می توانند در تمام بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار گیرند و متغیرهایی دارند که می توانند متناسب با تنظیمات خاص هر معامله گر تنظیم شوند.
معمولاً توصیه می شود استراتژی های اندیکاتورها را با هم ترکیب کنید یا استراتژی های شخصی خودتان را داشته باشید بنابراین، معیارهای ورود به معامله و خروج از آن را به وضوح برای معاملات تعیین کنید. از هر اندیکاتور می توان به روشهای بیشتری نسبت به آنچه بیان شد استفاده کرد. اگر اندیکاتوری را می پسندید در مورد آن بیشتر تحقیق کنید و از همه مهمتر قبل از استفاده از آن برای انجام معاملات زنده، آن را امتحان کنید.
مهم: ترید کردن روند یا به دنبال روند رفتن یک سیستم معاملاتی است که مبتنی بر استفاده از تجزیه و تحلیل روند و توصیه های ارائه شده برای تعیین سرمایه گذاری است. اغلب تجزیه و تحلیل از طریق تحلیل رایانه ای و مدل سازی داده های مربوطه انجام می شود که با مومنتوم بازار گره خورده است.
برخی از انتقادات به تحلیل روند چیست؟
منتقدان تحلیل روند و به طور کلی روندهای تکنیکال، معتقدند که بازارها کارآمد هستند و در حال حاضر قیمت در تمام داده ها موجود می باشد. این بدان معناست که تاریخ لزوماً نیازی به تکرار ندارد و گذشته، آینده را پیش بینی نمی کند. به عنوان مثال طرفداران تحلیل بنیادی، وضعیت مالی شرکتها را با استفاده از صورتهای مالی و مدلهای اقتصادی برای پیش بینی قیمتهای آینده تحلیل می کنند. برای این نوع سرمایه گذاران، حرکات روزمره سهام شبیه یک راهپیمایی تصادفی می مانند که نمی توانند به عنوان الگوها یا روندها تفسیر شوند.
نتیجه گیری
تحلیل روند یک روش معاملاتی است که در تلاش است تا از حرکات دارایی ها، کسب سود کند. تحلیل روند جزئی از تحلیل تکنیکال است و تحلیل تکنیکال یکی از شناخته شده ترین ابزارها در بازارهای مالی، برای پیش بینی روند و حرکات دارایی ها است.
وقتی که قیمت به طور کلی در جهتی خاص حرکت می کند، مثلا بالا می رود یا پاین می آید، به آن روند می گویند. اگر معامله گران بلند مدت تشخیص دهند روند صعودی است، وارد پوزیشن خرید می شوند و بالعکس اگر روندی نزولی باشد، آنها وارد پوزیشن فروش می شوند.
برگشت روند یا Reversal چیست و از آن چه استفادهای در معاملات میشود؟
برگشت روند تغییر جهت قیمت یک دارایی است. برگشت روند میتواند در جهت صعودی یا نزولی باشد. پس از یکروند صعودی شاهد برگشت روند نزولی خواهیم بود؛ و پس از یک روند نزولی شاهد برگشت روند صعودی خواهیم بود. برگشت روند بر اساس جهت کلی قیمت صورت میگیرد و معمولا بر اساس یک یا دو دوره یا کندل بر روی نمودار تعریف نمیشود.
برخی اندیکاتورها از جمله میانگین متحرک، اسیلاتورها یا کانالها به شناسایی روند و تشخیص برگشت روند کمک میکنند. برگشتها ممکن است با بریکاوت مقایسه شوند.
برگشتروند (Reversal) به ما چه میگوید؟
برگشتروند اغلب در معاملات روزانه (درون روز) روی میدهد و نسبتاً سریع اتفاق میافتد، اما میتواند طی روزها، هفتهها و سالها نیز روی دهد. برگشت روند در بازههای زمانی مختلف روی میدهد. یک برگشت روند روزانه در یک نمودار ۵ دقیقهای برای یک سرمایهگذار طولانیمدت که منتظر یک برگشت در نمودارهای روزانه یا هفتگی است اهمیتی ندارد. بااینوجود یک برگشت در نمودار ۵ دقیقهای برای معاملهگر روزانه بسیار اهمیت دارد.
یک روند صعودی که مجموعهای از سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر است با تغییر به مجموعهای از سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر، به یک روند نزولی تبدیل میشود. یک روند نزولی که مجموعهای از سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر است با تغییر به مجموعهای از سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر به یک روند صعودی تبدیل میشود.
روندها و برگشتها را میتوان همانگونه که پیشتر توضیح داده شد، تنها با توجه به حرکات قیمت شناسایی کرد یا با استفاده از اندیکاتورها که دیگر معامله گران از آنها استفاده میکنند. میانگین متحرک میتواند هم در تشخیص روند و هم در تشخیص برگشت روند کمک کند. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد، روند صعودی است اما زمانی که قیمت به زیر میانگین متحرک کاهش مییابد میتواند نشانهای از برگشت قیمت باشد.
از خطوط روند برای تشخیص برگشت روند نیز میتوان استفاده کرد. ازآنجاییکه یک روند صعودی کفهای بالاتر ایجاد میکند، خط روند را میتوان همراه با این کفهای بالاتر کشید. زمانی که قیمت به زیر خط روند کاهش مییابد، این میتواند نشاندهندهی برگشت روند باشد.
اگر برگشتها بهآسانی قابل تشخیص بود و بهآسانی از اصلاح ها یا پول بکهای کوچک قابلتشخیص بودند، معاملهگری کار بسیار آسانی بود؛ اما اینگونه نیست. فرقی نمیکند که از پرایس اکشن یا اندیکاتور استفاده کنید، سیگنالهای اشتباه زیادی روی میدهند و گاهی برگشتها بهقدری سریع اتفاق میافتند که معامله گران نمیتوانند سرعت عمل کافی برای برگشت روند چیست؟ جلوگیری از ضرری بزرگ از خود نشان دهند.
مثالهایی از برگشتروند (Reversal)
نمودار یک روند صعودی در حال حرکت داخل یک کانال را نشان میدهد که سقفهای بالاتر و کفهای بالاتری ایجاد میکند. قیمت ابتدا از کانال خارج میشود و به زیر خط روند میرود و نشاندهندهی تغییر احتمالی جهت روند است. سپس قیمت کف پایینتری ایجاد میکند که از کف پیشین در کانال نیز پایینتر میرود. که این کاهش بیشتر نشاندهنده یک برگشت نزولی است.
سپس قیمت بیشتر کاهش مییابد و کفهای پایینتر و سقفهای پایینتر ایجاد میکند. برگشت به وضعیت صعودی تا زمانی که قیمت سقف بالاتر و کف بالاتر ایجاد نکند، روی نخواهد داد. بااینوجود، حرکت به بالای خط روند نزولی میتواند یک سیگنال زودهنگام برای برگشت روند باشد.
توجه به کانال صعودی تصویر بالا، ویژگیهای تحلیلهای روندمحور و برگشتی را توضیح میدهد. در طول کانال قیمت چندین بار نسبتا تا کف قبلی نوسان کرده است ولی بااینوجود جهت کلی همچنان صعودی باقی میماند.
تفاوت برگشت (Reversal) و پولبک (Pullback)
برگشت، تغییر روند در قیمت یک دارایی است. منظور از پولبک حرکت در خلاف جهت روند تا جایی است که روند را معکوس نمیکند. یک روند صعودی بهوسیله سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر ایجاد میشود و طی آن پول بک به مواقعی میگویند که کف ایجادشده بالاتر از کف پیشین باشد. ازاینرو، در یک روند صعودی تا زمانی که قیمت کف پایینتری در بازه زمانی موردنظر معاملهگر نسازد، برگشت روند محسوب نمیشود. برگشت روند در آغاز ممکن است به عنوان پولبک برداشت شوند؛ بنابراین زمانی که آغاز میشوند مشخص نیست که آیا برگشت روند خواهد بود یا نه.
محدودیتهای استفاده از برگشت روند (Reversal)
برگشتهای روند حقیقتی از زندگی در بازارهای مالی هستند. همیشه قیمتها در چند نقطه معکوس میشوند و در زمانهای مختلف برگشتهای صعودی و نزولی متعددی خواهند داشت. نادیده گرفتن برگشتها ممکن است منجر به ریسکپذیری بیشتر ازآنچه پیشبینی شده است شود. برای مثال، یک معاملهگر بر این باور است سهامی که از ۴ دلار به ۵ دلار افزایش داشته است پوزیشن خوبی برای افزایش قیمت بیشتر دارد. آنها با انگیزه افزایش بیشتر، سوار موج شدند تا بالاتر برود اما اکنون شاخص سهام به ۴ دلار، ۳ دلار و سپس ۲ دلار کاهش پیدا میکند. نشانههای برگشت پیش از رسیدن شاخص سهام به ۲ دلار احتمالاً مشخص بودند. احتمالاً پیش از رسیدن قیمت به ۴ دلار نیز این نشانهها قابلرؤیت بودند. بنابراین، با زیر نظر گرفتن برگشتها، معاملهگر میتواند سود خود را شناسایی کند (سیو سود کند) یا از پوزیشن ضرر خارج شود.
زمانی که یک برگشتروند آغاز میشود، معلوم نیست که آیا با برگشت روبرو هستیم یا پول بک. زمانی که برگشت آن مشخص شود، قیمت مسیر زیادی را پیموده است و درنتیجه ضرر زیاد یا از بین رفتن سود زیادی را برای معاملهگر به دنبال دارد. به همین دلیل، معامله گران روندمحور اغلب درحالیکه قیمت همچنان در جهت آنها در حال حرکت است و هنوز در روند صعودی است (اگر پوزیشن خرید باشد) از پوزیشن خارج میشوند. با این کار نیازی نیست تا نگران پول بک بودن یا برگشت بودن حرکت معکوس در روند باشند.
سیگنالهای اشتباه نیز واقعیتی انکارناپذیر هستند. ممکن است با استفاده از یک اندیکاتور یا حرکات قیمت، برگشت شناسایی شود، اما پس از آن قیمت مجدداً به جهت حرکت پیشین خود برگردد و روند قبلی ادامه یابد.
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
دیدگاه شما