سهام بنیادی چیست؟
برای افرادی که به تازگی وارد بازار بورس شدهاند، درک عباراتی مانند سهام بنیادی، سهام تکنیکال، عرضه اولیه و… ضرورت دارد. یک معاملهگر برای فعالیت در این بازار باید با اصطلاحات پایه آشنا باشد. برخی از این اصطلاحات مثل عرضه اولیه، به راحتی قابل درک هستند، اما عباراتی مثل سهام بنیادی، نیاز به دانش بورسی دارند و دانستن مفهوم آن کافی نیست. به بیان دیگر شاید شما بدانید که معنی «سهام بنیادی» چیست، اما آیا معیار اطلاق کلمه «بنیادی» به یک سهم، چگونگی شناسایی سهام بنیادی و روش انجام تحلیل بنیادی را هم آموختهاید؟ در ادامه این مقاله میآموزیم که سهام بنیادی چیست، چه ویژگیهایی دارد، چگونه میتوان آن را شناسایی کرد و برای یادگیری تحلیل بنیادی باید چه اقداماتی انجام دهیم.
تعریف سهام بنیادی
برای تعریف سهام بنیادی، ابتدا به سراغ کلمه «بنیاد» میرویم. همانطور که میدانید کلمه بنیاد اشاره به ریشه و پایه دارد. مثلا به علومی مانند ریاضی، فلسفه، زیستشناسی که ریشه بسیار از علوم دیگر هستند، علوم بنیادی گفته میشود و اگر فردی در این علوم قوی باشد، در قدمهای بعدی با اطمینان حرکت میکند. درباره سهام هم این موضوع وجود دارد، هر سهمی که شرکت ناشر آن از بنیادی قروی برخوردار باشد، سهام بنیادی خوانده میشود.
پس در تعریف سهام بنیادی میتوان گفت: سهامی که بر اساس ارزش ذاتی و پشتوانه قوی، ارزنده شمارده شود، در اثر سفتهبازی یا تصمیمات هیجانی ارزش آن تغییر نکند و در بلندمدت سودآوری خوبی داشته باشد را سهام بنیادی مینامیم. دقت کنید که در تعریف سهام بنیادی، عبارت «بلند مدت» اهمیت زیادی دارد. چرا که بورس، بازاری بر مبنای عرضه و تقاضا است. بنابراین اگر در یک بازه زمانی محدود، درخواست برای سهام (مثلا سهام یک گروه صنعت خاص) کاهش یابد، قیمت آن سهام هم روند نزولی خواهد داشت، اما این معنای کاهش ارزش ذاتی سهم نیست.
از طرفی سفتهبازی، انتشار شایعات، رخدادهای سیاسی یا اجتماعی پر سر و صدا در زمانی خاص، میتوانند سهام مختلف را تحت تاثیر قرار داند. در این شرایط ممکن است ما شاهد افت یا رشد شدید قیمت در هر سهام، اعم از بنیادی یا غیر بنیادی باشیم. بنابراین برای سرمایهگذاری در سهام بنیادی، داشتن افق زمانی بلندمدت اهمیت دارد. سرمایهگذار در این مدت احتمالا فراز و نشیبهایی را در قیمت سهم مشاهده میکند و این موضوع هرگز نباید تصمیمات هیجانی را برای وی در پی داشته باشد.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که آگاهی از ویژگی های سهام بنیادی، ما را در شناسایی این سهام یاری میکند. در ادامه با آموختن روش تحلیل بنیادی، بررسی نمودارهای قیمتی سهم از گذشته تاکنون و تعیین افق زمانی، یک سرمایهگذاری سودده را برایمان در پی دارد.
ویژگی های سهام بنیادی
در بخش قبل به این موضوع اشاره شد که شناخت ویژگی های سهام بنیادی، یکی از قدمهای ما برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت و سودده است. در واقع هر سهمی بسته به گروه صنعت، میزان عرضه و تقاضا، قدمت، سودسازی در گذشته و… دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. حال برخی از این ویژگیها به صورت مشترک در سهام بنیادی وجود دارند و به کمک آنها میتوانیم به راحتی سهام بنیادی را تشخیص دهیم.
ویژگی های سهام بنیادی در دو گروه اصلی و فرعی تقسیم میشوند. ویژگی های اصلی به معنای بررسی: EPS سهم، نسبت P/E، نقدشوندگی، میزان سودآوری و روند افزایشی سود (سود خالص) هستند. برای بررسی ویژگی های فرعی سهام بنیادی به سراغ مواردی چون: نسبت داراییهای شرکت به بدهیها، روند افزایشی نرخ فروش محصولات یا خدمات، برنامهها و اهداف آتی، قراردادهای جاری و آتی که در گسترش شرکت نقش دارند و میزان تاثیر سهم در شاخص کل میرویم. در ادامه توضیحات مختصری درباره ویژگی های سهام بنیادی (اصلی) خصوصیات سهام بنیادی ارائه میشود.
سود هر سهم یا (EPS): eps مخفف عبارت Earnings per Share و به معنای سود یا درآمد هر سهم است. این مقدار در تابلو هر سهم در سایت tse درج شده است. اما تحلیلگران بنیادی معمولا eps سهام را خودشان محاسبه میکنند و عدد دقیق آن را به دست میآورند. فرمول محاسبه eps به شرح زیر است:
تعداد کل سهام / سود خالص در 12 ماه گذشته = EPS
نسبت P/E: نسبت قیمت بر درآمد یا (price / earnings per share) یک فاکتور بسیار مهم برای تشخیص سهام بنیادی است. با کمک نسبت P/E میتوان میزان سودی که شرکت در طول یک سال مالی برای سهامداران فراهم میکند را تخمین زد.
نقدشوندگی: بسیاری از افراد تصور میکنند که چون سرمایهگذاری در سهام بنیادی اغلب با دیدگاه بلندمدت انجام میشود، پس نقدشوندگی سهم اهمیت چندانی ندارد! این تفکر اشتباه است. همانطور که در قبل ذکر شد کاهش نقدشوندگی سهم در یک بازه زمانی خاص و محدود، نرمال است اما در مجموع نقدشوندگی سهم اهمیت دارد و یکی از ویژگیهای سهام بنیادی، جاری بودن روند معاملات و نقدشوندگی بالا است.
میزان سودآوری سهم: منظور از میزان سودآوری سهم، روند افزایشی سود (خالص) است. دقت کنید که سود خالص با سود ناخالص تفاوت دارد. سود ناخالص معمولا مثبت است، اما سود خالص که با کسر هزینهها، مالیات و… بدست میآید نمیتواند همواره مثبت باشد. بنابراین روند افزایشی آن، یک ویژگی مثبت به حساب میآید و گویای بنیاد قوی شرکت ناشر سهم است.
سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟
تا این لحظه متوجه شدیم که سهام بنیادی چه ویژگیهایی دارد، اما دقت کنید که بررسی ویژگیها پس از انتخاب سهم صورت میگیرد. سوال اینجاست که سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟ برای تشخیص سهام بنیادی در ابتدا میتوان چند مورد کلی را در نظر گرفت:
– زمان اصلاح بازار، سهام کوچک با افت قیمت بیشتری مواجه میشوند و سهام بنیادی در مقایسه با آنها ثبات قیمتی بیشتری دارند.
– زمان اصلاح قیمت، نقدشوندگی در سهام بنیادی بیشتر به چشم میخورد.
– سهام شرکتهای بزرگ و شاخصساز معمولا سهام بنیادی هستند. در قبل هم به این موضوع اشاره شد که تاثیر در شاخص یکی از ویژگی های سهام بنیادی است.
– صنایع استراتژیک معمولا سهام بنیادی زیادی را شامل میشوند. اما دقت کنید که این موضوع شما را گول نزند. هر شرکتی که در صنایع استراتژیک دستهبندی میشود صرفا دارای سهام بنیادی نیست.
سرمایه گذاری در سهام بنیادی
برای سرمایه گذاری در سهام بنیادی شما باید در قدم اول اهداف، اولویتها و ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسید. هر سرمایهگذاری در بازار بورس، با توجه به میزان برخورداری از دانش اقتصادی، ریسکپذیری و اولویتهایی چون افق زمانی و بازده مورد انتظار، روشه متفاوتی را برای تعیین مسیر سرمایهگذاری و شناسایی سهام انتخاب میکند. مثلا مسیر سرمایهگذاری برخی افراد بر مبنای انجام معاملات روزانه است، برخی دیگر افق زمانی میانمدت دارند و برخی هم با افق زمانی بلندمدت به سرمایهگذاری میپردازند.
برای هر سه گروه بالا یادگیری مهارتهایی مانند تابلوخوانی و فیلترنویسی ضرورت دارد، اما در ادامه با توجه به اینکه مسیر سرمایهگذاریشان تغییر میکند، هر گروه بر یک روش تحلیلی متمرکز میشوند. مثلا برای انجام معاملات روزانه، باید از نمودارهای تحلیل تکنیکال بهره برد، در صورتی که برای سرمایهگذاری بلندمدت، تمرکز بر روش تحلیل بنیادی و شناسایی سهام بنیادی است. در نهایت کارشناسان بورسی پیشنهاد میکنند که همه روشها را به ترتیب بیاموزید تا بتوانید دارایی خود را بر اساس افق زمانی و میزان ریسک، به شکل موازی تقسیم کنید.
در این حالت سرمایه گذاری در سهام بنیادی و غیر بنیادی را همزمان انجام میدهید و از سود بازار بورس تا بیشترین حد ممکن بهرهمند میشوید.
سخن آخر
ما در این مطلب با تعریف سهام بنیادی، ویژگی های سهام بنیادی و چگونگی تشخیص سهمهای بنیادی آشنا شدیم و در آخر باید روش استفاده از اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها برای تخمین ارزش و بنیاد سهم را بیاموزیم. این مهارتها در آموزشهای بورس با عنوان «تحلیل بنیادی» شناسایی میشود و یادگیری آن برای سرمایهگذاری بلندمدت اهمیت زیادی دارد. البته آموزش تحلیل خصوصیات سهام بنیادی بنیادی را نمیتوان در یک مقاله گنجاند و برای یادگیری آن نیاز به گذراندن دورههای پیشنیاز مثل مبانی سرمایهگذاری، تابلوخوانی و فیلترنویسی است. بنابراین بهترین روش برای یادگرفتن تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری در سهام بنیادی، شرکت در دورههای آموزش است.
سهم بنیادی چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
برای اینکه یک سرمایه گذاری خوب در بورس داشته باشیم ابتدا نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس مدت زمان، بازده انتظاری و میزان ریسک پذیری هستیم. در این راستا اولین قدم، شناسایی سهام شرکت ها با استفاده از یکی از متدهای حرفه ای تجزیه و تحلیل است. برای انتخاب یک سهم معیارهای مشخصی وجود دارد مانند چشم انداز صنعت، میزان سودآوری، میزان نقدینگی، بدهی ها، نسبت قیمت به سود، درصد شناور آزاد، قدرت نقد شوندگی، سیاست شرکت در تقسیم سود، ترکیب سهامداران، سابقه قیمتی سهام و …. از سوی دیگر برای انتخاب سهام باید خصوصیات شخصیتی فرد، سود مدنظر و میزان ریسک پذیری فردی را نیز مدنظر قرار دهیم. یکی از روش های اصلی در رابطه با انتخاب سهم، تحلیل بنیادی سهام است؛ که به وسیله آن می توان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود. تحلیل بنیادی یک شرکت در برگیرنده تحلیل صورت های مالی شرکت، نحوه مدیریت، جایگاه رقابتی شرکت، سنجش رقبا و بازارهای وابسته و پیش بینی فروش و هزینه هست. در این روش اساس پیش بینی بر واقعیت وجودی شرکت قرار داده شده است. در این راستا معامله گر با تحلیل رویدادها و اخبار بر اساس دانش خود به پیش بینی سهم می پردازد. اساس نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت یک سهم حتما یک علت بنیادی که ناشی از تغییرات سودآوری شرکت هست، دارد. “سهمی که از روش بنیادی انتخاب و خرید می شود سهم بنیادی نام دارد”. حال برای مشخص شدن زوایای مختلف یک سهم بنیادی، لازم است تجزیه و تحلیل بنیادی را دقیق تر بررسی نماییم.
چارچوب تحلیل و سهم بنیادی
برای انتخاب یک سهم بنیادی سرمایه گذار ابتدا اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی را تجزیه و تحلیل می کند تا بتواند زمان مناسب ورود را تشخیص دهد. سپس به تحلیل صنایع می پردازد تا بیابد کدام بخش دارای چشم اندازهای آتی مناسبی برای سرمایه گذاری است و در گام آخر، اگر فرد بدین نتیجه رسد که زمان ورود مناسب است و صنایع مناسبی در اقتصاد فعالیت دارند به تحلیل شرکت های مربوط می پردازد. تحلیل اساسی در راستای انتخاب سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل اصلی مالی از جمله سودآوری شرکت را برای تعیین ارزش ذاتی هست. این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش دارایی ها است. گام بعدی در جهت انتخاب سهم بنیادی می تواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و … باشد. تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت است که باید در انتخاب سهم بنیادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت اجمالی به آن ها اشاره می کنیم.
سودآوری
قطعا بهترین عامل برتری یک سهم میزان سودآوری آن است. سود را از چند جهت می توان بررسی کرد:
هرچقدر سودآوری یک شرکت بالاتر باشد قطعا در اولویت انتخاب سهام بنیادی ما قرار خواهد گرفت.
ثبات سود آوری
توجه به سود در یک سال، الزاما مبنای درستی برای تصمیم گیری نیست چرا که ممکن است سود ادامه دار نباشد؛ بنابراین باید در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه شود.
نسبت سود تقسیمی هر سهم
باید توجه داشت که این نسبت نباید در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد و باید در بلندمدت بررسی گردد و روند بلندمدت آن آیتم مهمی در انتخاب سهام بنیادی هست.
نسبت E/P و P/E هر سهم
این نسبت ها مبلغ سود به ازای ارزش اسمی سهام را نشان می دهد. در واقع برای مقایسه شرکت ها با یکدیگر رقم سود نسبت به قیمت بازار را مورد بررسی قرار می دهیم؛ و میزان پایین تر به عنوان یک امتیاز برای انتخاب سهام بنیادی در نظر گرفته می شود.
ارزش ویژه هر سهم
ارزش ویژه هر سهم نسبت به ارزش اسمی سنجیده می شود و هرچه ارزش ویژه از ارزش اسمی بیشتر باشد سهام آن شرکت از موقعیت مستحکم تری برخوردار است؛ بنابراین تفاوت ارزش ویژه نسبت به اسمی بالاتر امتیاز مثبت درانتخاب سهام بنیادی است.
ساختار تامین مالی شرکت
ساختار تامین مالی شرکت که شامل بدهی ها، حقوق صاحبان سهام است تاثیر زیادی در عملکرد و سود سازی شرکت دارد لذا توجه به ساختار تامین مالی و ترکیب بندی آن در انتخاب سهام بنیادی بسیار مهم هست.
جهت و تاریخ پرداخت سود سهام
هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت شود برای سهامداران مفیدتر خواهد بود؛ و در نتیجه سهمی با بازه پرداخت سود کوتاه تر در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار خواهد داشت.
انتشار مستمر اطلاعات و اخبار
هرچه شرکت دارای اطلاعات شفاف تری باشد، افراد با داشتن اطلاعات کافی می توانند به راحتی تصمیم گیری نمایند بنابراین شرکت های شفاف تر دارای سهام بنیادی تر خواهند بود.
عمر شرکت و میزان استهلاک
هرچه استهلاک ماشین آلات بیشتر باشد قطعا سودآوری شرکت پایین تر خواهد بود و در نتیجه از امتیاز سهام بنیادی شرکت کاسته خواهد شد. به طور کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را مشخص خواهد کرد و به وسیله تحلیل آن ها می توان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود. باید توجه داشت که در روش های تحلیلی ۸۰ درصد اقتصاد بازار مبتنی بر حالات روانی افراد و ۲۰ درصد بر پایه منطق است. در حالی که تحلیل بنیادی وزن منطق را بالاتر در نظر می گیرد، ولی به طور کلی اهمیت حالات روانی را نمی توان مدنظر قرار نداد و نباید این را فراموش کرد که تحلیل سهم “بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر” است و لازم است به صورت تخصصی فراگرفته شود
میزان سود سالیانه به سهامداران
شاید بتوان سود تقسیمی میان سهامداران را به عنوان یکی از حائز اهمیت ترین معیار های انتخاب یک سهم بنیادی در بین معامله گران به حساب آورد، شرکت ها با توجه به میزان سهم عرضه شده و درآمد پیشین خود یک عددی را تحت عنوان سود سهام سالیانه به معامله گران تخصیص خواهند داد که هر چی این عدد نسبت به قیمت بالاتر باشد، به منظور سرمایه گذاران گزینه جذاب تری به حساب خواهد آمد.
حداقل زمان جهت پرداخت سود سالیانه سهام
در این خصوص این نکته را بدانید که شرکت ها تا ۸ ماه فرصت خواهند داشت تا نسبت به پرداخت سود سهام به سهامداران خود اقدام کنند و هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت گردد برای سهامداران بهتر است و در نهایت سهمی که زودتر این سود را میان سهامداران خود تقسیم نماید، در نظر معامله گران به عنوان یک نکته خوب برای تحلیل بنیادی آن شرکت به حساب می آید.
سهم بنیادی چیست؟
برای اینکه یک سرمایه گذاری خوب در بورس داشته باشیم ابتدا نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس مدت زمان، بازده انتظاری و میزان ریسک پذیری هستیم. در این راستا اولین قدم، شناسایی سهام شرکتها با استفاده از یکی از متدهای حرفهای تجزیه و تحلیل است. برای انتخاب یک سهم معیارهای مشخصی وجود دارد مانند چشم انداز صنعت، میزان سودآوری، میزان نقدینگی، بدهیها، نسبت قیمت به سود، درصد شناور آزاد، قدرت نقد شوندگی، سیاست شرکت در تقسیم سود، ترکیب سهامداران، سابقه قیمتی سهام و …. از سوی دیگر برای انتخاب سهام باید خصوصیات شخصیتی فرد، سود مدنظر و میزان ریسک پذیری فردی را نیز مدنظر قرار دهیم. یکی از روشهای اصلی در رابطه با انتخاب سهم، تحلیل بنیادی سهام است؛ که به وسیله آن میتوان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود.
تحلیل بنیادی یک شرکت در برگیرنده تحلیل صورتهای مالی شرکت، نحوه مدیریت، جایگاه رقابتی شرکت، سنجش رقبا و بازارهای وابسته و پیش بینی فروش و هزینه هست. در این روش اساس پیش بینی بر واقعیت وجودی شرکت قرار داده شده است. در این راستا معاملهگر با تحلیل رویدادها و اخبار بر اساس دانش خود به پیش بینی سهم میپردازد. اساس نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت یک سهم حتما یک علت بنیادی که ناشی از تغییرات سودآوری شرکت هست، دارد. “سهمی که از روش بنیادی انتخاب و خرید میشود سهم بنیادی نام دارد”. حال برای مشخص شدن زوایای مختلف یک سهم بنیادی، لازم است تجزیه و تحلیل بنیادی را دقیقتر بررسی نماییم.
چارچوب تحلیل و سهم بنیادی
برای انتخاب یک سهم بنیادی سرمایهگذار ابتدا اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی را تجزیه و تحلیل میکند تا بتواند زمان مناسب ورود را تشخیص دهد. سپس به تحلیل صنایع میپردازد تا بیابد کدام بخش دارای چشم اندازهای آتی مناسبی برای سرمایه گذاری است و در گام آخر، اگر فرد بدین نتیجه رسد که زمان ورود مناسب است و صنایع مناسبی در اقتصاد فعالیت دارند به تحلیل شرکتهای مربوط میپردازد. تحلیل اساسی در راستای انتخاب سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل اصلی مالی از جمله سودآوری شرکت را برای تعیین ارزش ذاتی هست. این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش داراییها است. گام بعدی در جهت انتخاب سهم بلندمدت میتواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و … باشد. تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت است که باید در انتخاب سهم بنیادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت اجمالی به آنها اشاره میکنیم.
قطعا بهترین عامل برتری یک سهم میزان سودآوری آن است. سود را از چند جهت میتوان بررسی کرد:
این مطلب را حتما بخوانید: گزارش اتمام کلاس تحلیل بنیادی کاربردی + تحلیل هفت صنعت بازار بورس خانه سرمایه
هرچقدر سودآوری یک شرکت بالاتر باشد قطعا در اولویت انتخاب سهام بنیادی ما قرار خواهد گرفت. درواقع این که شرکت چه مسیری را طی کرده تا به سود خالص برسد از نقطه درامد یا فروش شروع شده، و گام به گام صورت سود و زیان را طی می کند تا به سود خالص برسد، در این مسیر، بهای تمام شده، سایر درامدها و هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی، مالیات و هزینه مالی از جمله مهمترین فاکتورهای موثر بر سودآوری هستند. لذا در تحلیل بنیادی این اهمیت دارد که بررسی کنید دلیل و چرائی سوداوی شرکت از چه محلی بوده و این دلال چقدر در معرض تغییرند و در سالهای پیش رو چه سناریوهایی می توان برای انها تعریف کرد.
توجه به سود در یک سال، الزاما مبنای درستی برای تصمیمگیری نیست چرا که ممکن است سود ادامه دار نباشد؛ بنابراین باید در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه شود. یکی از مهم ترین نکاتی که در سودآوری شرکت ها باید در نظر گرفت، تکرار سودآوری است، درواقع پس از طی کردن قدم قبلی شما به راحتی می توانید به این سوال پاسخ بدهید که سودآوری شرکت دقیقا از چه محلی بوده؟ ایا شرکت در سال های بعدی نیز می تواند آن را تکرار کند و به بیان بهتر آیا این سود تکرارپذیر است یا خیر؟
باید توجه داشت که این نسبت نباید در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد و باید در بلندمدت بررسی گردد و روند بلندمدت آن آیتم مهمی در انتخاب سهام بنیادی هست. نسبت سود تقسیمی بالا یا پایین نباید ملاک تشخیص باشد، آنچه اهمیت دارید چرایی آن است، برای مثال اگر شرکت نسبت سود تقسیمی پایینی دارد اما دلیل آن، بر این است که سود را به شرکت برگردانده و وارد طرح توسعه کرده و در سالهای آتی بر سودآوری شرکت بیفزاید، این امر در بلند مدت به نفع سهامداران است.
این نسبتها نشان دهنده قیمت هر سهم به ازای سودآوری به ازای هر سهم است. برعکس بسیاری از مقالات که به صورت قطعی عدد پایین تر این نسبت را بهتر می دانند، در اینجا به توضیحات دقیق تر آن خواهیم پرداخت:
این نسبت نشان می دهد بازار به ازای سودآوری هر سهم شرکت چه قیمتی را به آن اختصاص داده است. نسبت قیمت به سود دو حالت کلی دارد، گذشته نگر و اینده نگر، انچه برای تصمیم گیری شما باید در نظر گرفته شود، نسبت اینده نگر است و این نکته مهمی است که بسیاری از فعالان بازار در نظر نمی گیرند. در این حالت شما باید سودآوری اتی سهام را تخمین بزنید و در یک شرایط مقایسه ای، نسبت پایین تر آن می تواند بهتر باشد. در توضیحات بالا به دو واژه شرایط مقایسه ای و میتواند دقت کنید. دلیل آن است که این نسبت به هیچ وجه نمیتواند تنها دلیل تصمیم گیری شما باشد و همواره باید کنار سایر فاکتورهای بنیادی بررسی شود. نکته بعدی آن است که اگر شرکتی نسبت قیمت به سود بالایی داشت یعنی شرکت مناسبی برای سرمایه گذاری نیست؟
این مطلب را حتما بخوانید: گزارش اتمام کلاس تحلیل بنیادی کاربردی + تحلیل هفت صنعت بازار بورس خانه سرمایه
دقت داشته باشید که این نسبت در صنایع مختلف متفاوت است، برای مثال در شرکت های تکنولوژی محور این نسبت بالاتر است، پس لزوما به معنی بدتر بودن آن نیست، بلکه نشان دهنده چشم انداز رشدی این شرکت هاست، همچنین در بطن این نسبت فرمول گوردون قرار دارد که در این فرمول سه فاکتور سودآوری تقسیمی آتی، نرخ بازدهی مورد انتظار و نرخ رشد شرکت مد نظر قرار می گیرد، همین توضیحات کوتاه نشان میدهد این نسبت بسیار فراتر و عمیق تر از آن است که بخواهیم خیلی صریح بگوییم بالا بهتر است یا پایین.
ارزش ویژه هر سهم نسبت به ارزش اسمی سنجیده میشود و هرچه ارزش ویژه از ارزش اسمی بیشتر باشد سهام آن شرکت از موقعیت مستحکم تری برخوردار است؛ بنابراین تفاوت ارزش ویژه نسبت به اسمی بالاتر امتیاز مثبت درانتخاب سهام بنیادی است.
ساختار تامین مالی شرکت که شامل بدهیها، حقوق صاحبان سهام است تاثیر زیادی در عملکرد و سود سازی شرکت دارد لذا توجه به ساختار تامین مالی و ترکیببندی آن در انتخاب سهام بنیادی بسیار مهم هست.
هرچه سود نقدی هر سهم سریعتر پرداخت شود برای سهامداران مفیدتر خواهد بود؛ و در نتیجه سهمی با بازه پرداخت سود کوتاهتر در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار خواهد داشت. دلیل این امر بحث مهم ارزش زمانی پول در معقوله سرمایه گذاری است. در این بحث فاکتور نرخ تنزیل مطرح می شود و به بیان ساده به این معنی است که پولی که امروز دریافت شود، برای سرمایه گذاری مطلوبیت بیشتری دارد.
هرچه شرکت دارای اطلاعات شفافتری باشد، افراد با داشتن اطلاعات کافی میتوانند به راحتی تصمیمگیری نمایند بنابراین شرکتهای شفافتر دارای سهام بنیادیتر خواهند بود.
هرچه استهلاک ماشین آلات بیشتر باشد قطعا سودآوری شرکت پایینتر خواهد بود و در نتیجه از امتیاز سهام بنیادی شرکت کاسته خواهد شد. به طور کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را مشخص خواهد کرد و به وسیله تحلیل آنها میتوان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود. باید توجه داشت که در روشهای تحلیلی ۸۰ درصد اقتصاد بازار مبتنی بر حالات روانی افراد و ۲۰ درصد بر پایه منطق است. در حالی که تحلیل بنیادی وزن منطق را بالاتر در نظر میگیرد، ولی به طور کلی اهمیت حالات روانی را نمیتوان مدنظر قرار نداد و نباید این را فراموش کرد که تحلیل سهم “بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر” است و لازم است به صورت تخصصی فراگرفته شود.
سهام های بنیادی بورس کدامند – سهام های بنیادی چه خصوصیاتی دارند؟
برای اینکه سرمایه گذاری موفقی در بورس داشته باشیم، نیاز است تا استراتژی خوب و مناسبی رو در پیش بگیریم. در استراتژی های مناسب، معامله گر به سمت سهام هایی جذب می شود که خصوصیات سهام بنیادی از لحاظ بنیادی بسیار قوی باشند و پایه و اساس شرکت سودده و در برابر ناملایمات بازار مقاوم باشد. حالا به اینکه سهام بنیادی چیست و سهام های بنیادی بازار کدام ها هستند در ادامه مقاله خواهیم پرداخت ولی سوالی که در این مطلب آموزشی، قصد پاسخ گویی آن به زبان ساده را داریم این است که سهام های بنیادی بورس کدامند و تشخیص سهام بنیادی نیازمند چه دانش و ابزارهایی است؟ لذا در ادامه این مقاله با عنوان سهام های بنیادی بورس کدامند با کد بورسی همراه باشید تا به همه چیزی که در مورد سهام های بنیادی بازار بورس و فرابورس باید بدانید، اشاره کنیم.
سهام های بنیادی بورس کدامند
جالبه بدونید که اغلب سرمایه گذاران با خرید سهام هایی که توجه آن ها را جلب کرده است و نه با خرید سهام ارزان و مناسب، بازار سرمایه را تحت تاثیر خود قرار می دهند. استفاده از این شیوه موجب کاهش قیمت خواهد شد، بخاطر این که سهم هایی که به وسیله رسانه پوشش داده میشوند و با حجم انبوهی همراه هستند، ارزشمند تر خواهند بود. در کنار آن، چنانچه در سهمی که مورد توجه دیگران است، سرمایه گذاری نمایید، در بهترین شرایط، عملکرد شما مثل بقیه به صورت میانگین میباشد. در واقع قادر نیستید مردم را به خاطر انتخاب هایشان مقصر بدانید، بخاطر این که تجزیه و تحلیل کردن صدها شرکت ثبت شده در بورس، کار بسیار سختی خواهد بود. آیا روش ساده تری به منظور فیلتر کردن سهم های ارزشمند پنهان هست؟ در این مقاله سعی داریم تا گام های لازم برای تحلیل کردن بنیادی یک شرکت بورسی را به شما عزیزان آموزش دهیم.
در ابتدا باید گفت که تحلیل بنیادی در راستای شناسایی سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل مالی از جمله سودآوری شرکت را برای تعیین ارزش ذاتی است. این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش دارایی ها خواهد بود. قدم بعدی در راستای شناسایی سهم بنیادی، میتواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و مواردی از این دست باشد. در نظر داشته باشید که تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت خواهد بود که باید در انتخاب سهم بنیادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت اجمالی به آن ها اشاره خواهیم داشت.
جهت شناسایی صنعت برتر باید چه مواردی رو رعایت کرد؟
با بررسی روند شاخص های اقتصادی که به صورت قابل ملاحظه ای در فعالیت هر شرکت موثر است، میتوان به انتخاب سهام اشاره داشت. از حائز اهمیت ترین شاخص ها می توان به مواردی مانند؛ نرخ تورم، میزان رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، تغییرات در میزان عرضه و تقاضای پول و … اشاره داشت. در ضمن ارزیابی قسمت های مختلف اقتصادی با توجه به شاخصه هایی مانند؛ سهم هر بخش در تولید ناخالص داخلی و میزان رشد اقتصادی، فرصت های رشد و سرمایه گذاری موجود، فضای کسب و کار رقابتی و میزان حساسیت صنعت به سیاست های داخلی و خارجی صورت می پذیرد و در نهایت باید به بررسی عوامل مختص شرکت منجر شود.
در این گام، سرمایه گذاران می بایست به سلامت مالی شرکت و کیفیت سود گزارش شده آن توجه داشته باشد و در ادامه همینطور لازم است تحلیل کلی در خصوص با فعالیت شرکت، قدرت و توانایی شرکت به منظور جوابگویی به احتیاجات نقدی غیر منتظره، توانایی رشد سود و توانایی برای بازپرداخت تعهدات آتی بلندمدت توجه داشته باشد.
سهام های بنیادی چه ویژگی دارند؟
قدمت و میزان استهلاک شرکت
هر اندازه استهلاک ماشین آلات بیشتر شود مطمئنا سودآوری شرکت پایین تر خواهد بود و در نتیجه امتیاز سهام بنیادی شرکت کاهش پیدا خواهد کرد. به صورت کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را تعیین می کنند و توسط تحلیل آن ها میتوان یک سهم بنیادی ارزنده را شناسایی و انتخاب کرد. به این موضوع توجه داشته باشید که در روش های تحلیلی، ۸۰ درصد اقتصاد بازار بر حالات روانی افراد و ۲۰ درصد بر پایه منطق، مبتنی خواهد بود. این در حالی است که تحلیل بنیادی وزن منطق را بالاتر در نظر می گیرد، اما به صورت کلی اهمیت حالات روانی را نمی توان در نظر نگرفت و باید این رو در نظر داشته باشید که تحلیل سهم “بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر” است و نیاز دارد تا به صورت تخصصی به آن بپردازید.
ثبات در سودسازی شرکت
توجه به سود در ۱ سال مالی سهم، الزاما مبنای درستی به منظور تصمیم گیری نخواهد بود، بخاطر این که این امکان وجود دارد که سود ادامه دار نباشد؛ لذا می بایست در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه ویژه ای داشته باشید.
میزان سود سالیانه به سهامداران
شاید بتوان سود تقسیمی میان سهامداران را به عنوان یکی از حائز اهمیت ترین معیار های انتخاب یک سهم بنیادی در بین معامله گران به حساب آورد، شرکت ها با توجه به میزان سهم عرضه شده و درآمد پیشین خود یک عددی را تحت عنوان سود سهام سالیانه به معامله گران تخصیص خواهند داد که هر چی این عدد نسبت به قیمت بالاتر باشد، به منظور سرمایه گذاران گزینه جذاب تری به حساب خواهد آمد.
سود آوری شرکت
سود آوری شرکت را می توان از نظرگاه های متفاوتی بررسی کرد که از آن جمله می توان به ارزیابی سهام شرکت از حیث درآمد، بررسی سهام شرکت طبب فروش، بررسی سهام شرکت طبق دارایی و بررسی سهام شرکت طبق حقوق صاحبان سهام اشاره کرد.
نسبت P/E و E/P سهام
هنگامی که وارد سایت رسمی بورس تهران شوید یک سری کلمات تخصصی میبینید که این نسبت های مبلغ سود به ازای ارزش اسمی سهام را بیان می کند. در حقیقت برای مقایسه شرکت ها با یکدیگر رقم سود نسبت به قیمت بازار را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد؛ هر چه این اعداد کم تر باشد به عنوان یک امتیاز برای انتخاب سهام بنیادی محسوب خواهد شد.
سازوکار تامین مالی شرکت
ساختار تامین مالی شرکت که از جمله بدهی ها، حقوق صاحبان سهام است، تاثیر بسیاری در عملکرد و سود آوری شرکت خواهد داشت، بنابراین توجه به ساختار تامین مالی و ترکیب بندی آن در انتخاب سهام بنیادی یکی از فاکتور های مهم و اساسی به حساب می آید.
حداقل زمان جهت پرداخت سود سالیانه سهام
در این خصوص این نکته را بدانید که شرکت ها تا ۸ ماه فرصت خواهند داشت تا نسبت به پرداخت سود سهام به سهامداران خود اقدام کنند و هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت گردد برای سهامداران بهتر است و در نهایت سهمی که زودتر این سود را میان سهامداران خود تقسیم نماید، در نظر معامله گران به عنوان یک نکته خوب برای تحلیل بنیادی آن شرکت به حساب می آید.
انتشار اخبار شرکت
هرچه شرکت از اطلاعات شفاف تری برخوردار باشد، افراد مختلف با در اختیار داشتن اطلاعات کافی، قادر خواهند بود به سادگی تصمیم گیری لازم رو انجام دهند، لذا شرکت های شفاف تر از سهام بنیادی تری برخوردار خواهند بود.
میزان استهلاک شرکت
چنانچه یک شرکت سهامی در گروه های تولید کننده قرار داشته باشد، به غیر از شرکت های سرمایه گذاری و … هرچه استهلاک ماشین آلات بیشتر باشد، قطعا سودآوری شرکت کم تر خواهد بود و در نهایت امتیاز سهام بنیادی شرکت کاهش خواهد یافت.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
نتیجه گیری
در انتها باید گفت که خرید سهام حتما تحت عوامل تکنیکال نیست بلکه باید عوامل بنیادی بیان شده را نیز در راستای خریدی بهتر در نظر داشت. این عوامل بنیادی تعیین کننده ارزش ذاتی یک شرکت خواهند بود و سهامداران با توجه به وضعیت شرکت ارزش آن را تخمین میزنند و می توانند به آینده سهام آن شرکت امیدوار باشند که در واقع بتواند در شرایط بد بازار هم قیمت خود و همینطور ارزش ذاتی خود را حفظ نماید. امیدوارم از این مقاله نهایت استفاده رو برده باشید. هر گونه سوال و یا ابهامی راجب اینکه سهام های بنیادی بورس کدامند و همچنین اینکه روش شناسایی سهام های بنیادی بورسی و فرابورسی کدام است، داشتید، میتوانید از قسمت ارسال نظرات از ما سوال کنید.
سهم بنیادی چیست؟
برای اینکه یک سرمایه گذاری خوب در بورس داشته باشیم ابتدا نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس مدت زمان، بازده انتظاری و میزان ریسک پذیری هستیم. در این راستا اولین قدم، شناسایی سهام شرکتها با استفاده از یکی از متدهای حرفهای تجزیه و تحلیل است.
برای انتخاب یک سهم معیارهای مشخصی وجود دارد مانند چشم انداز صنعت، میزان سودآوری، میزان نقدینگی، بدهیها، نسبت قیمت به سود، درصد شناور آزاد، قدرت نقد شوندگی، سیاست شرکت در تقسیم سود، ترکیب سهامداران، سابقه قیمتی سهام و …. از سوی دیگر برای انتخاب سهام باید خصوصیات شخصیتی فرد، سود مدنظر و میزان ریسک پذیری فردی را نیز مدنظر قرار دهیم.
یکی از روشهای اصلی در رابطه با انتخاب سهم، تحلیل بنیادی سهام است؛ که به وسیله آن میتوان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود.
تحلیل بنیادی یک شرکت در برگیرنده تحلیل صورتهای مالی شرکت، نحوه مدیریت، جایگاه رقابتی شرکت، سنجش رقبا و بازارهای وابسته و پیش بینی فروش و هزینه هست.
در این روش اساس پیش بینی بر واقعیت وجودی شرکت قرار داده شده است. در این راستا معاملهگر با تحلیل رویدادها و اخبار بر اساس دانش خود به پیش بینی سهم میپردازد.
اساس نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت یک سهم حتما یک علت بنیادی که ناشی از تغییرات سودآوری شرکت هست، دارد.
“سهمی که از روش بنیادی انتخاب و خرید میشود سهم بنیادی نام دارد”. حال برای مشخص شدن زوایای مختلف یک سهم بنیادی، لازم است تجزیه و تحلیل بنیادی را دقیقتر بررسی نماییم.
چارچوب تحلیل و سهم بنیادی
برای انتخاب یک سهم بنیادی سرمایهگذار ابتدا اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی را تجزیه و تحلیل میکند تا بتواند زمان مناسب ورود را تشخیص دهد.
سپس به تحلیل صنایع میپردازد تا بیابد کدام بخش دارای چشم اندازهای آتی مناسبی برای سرمایه گذاری است و در گام آخر، اگر فرد بدین نتیجه رسد که زمان ورود مناسب است و صنایع مناسبی در اقتصاد فعالیت دارند به تحلیل شرکتهای مربوط میپردازد.
تحلیل اساسی در راستای انتخاب سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل اصلی مالی از جمله سودآوری شرکت را برای تعیین ارزش ذاتی هست.
این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش داراییها است. گام بعدی در جهت انتخاب سهم بنیادی میتواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و … باشد.
تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت است که باید در انتخاب سهم بنیادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت اجمالی به آنها اشاره میکنیم.
- سودآوری
قطعا بهترین عامل برتری یک سهم میزان سودآوری آن است. سود را از چند جهت میتوان بررسی کرد:
1- از نظر درآمد
2- بر اساس فروش
3- بر اساس دارایی
4- بر اساس حقوق صاحبان سهام
هرچقدر سودآوری یک شرکت بالاتر باشد قطعا در اولویت انتخاب سهام بنیادی ما قرار خواهد گرفت.
- ثبات سود آوری
توجه به سود در یک سال، الزاما مبنای درستی برای تصمیمگیری نیست چرا که ممکن است سود ادامه دار نباشد؛ بنابراین باید در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه شود.
- نسبت سود تقسیمی هر سهم
باید توجه داشت که این نسبت نباید در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد و باید در بلندمدت بررسی گردد و روند بلندمدت آن آیتم مهمی در انتخاب سهام بنیادی هست.
- نسبت E/P و P/E هر سهم
این نسبتها مبلغ سود به ازای ارزش اسمی سهام را نشان میدهد. در واقع برای مقایسه شرکتها با یکدیگر رقم سود نسبت به قیمت بازار را مورد بررسی قرار میدهیم؛ خصوصیات سهام بنیادی و میزان پایینتر به عنوان یک امتیاز برای انتخاب سهام بنیادی در نظر گرفته میشود.
- ارزش ویژه هر سهم
ارزش ویژه هر سهم نسبت به ارزش اسمی سنجیده میشود و هرچه ارزش ویژه از ارزش اسمی بیشتر باشد سهام آن شرکت از موقعیت مستحکم تری برخوردار است؛ بنابراین تفاوت ارزش ویژه نسبت به اسمی بالاتر امتیاز مثبت درانتخاب سهام بنیادی است.
- ساختار تامین مالی شرکت
ساختار تامین مالی شرکت که شامل بدهیها، حقوق صاحبان سهام است تاثیر زیادی در عملکرد و سود سازی شرکت دارد لذا توجه به ساختار تامین مالی و ترکیببندی آن در انتخاب سهام بنیادی بسیار مهم هست.
- جهت و تاریخ پرداخت سود سهام
هرچه سود نقدی هر سهم سریعتر پرداخت شود برای سهامداران مفیدتر خواهد بود؛ و در نتیجه سهمی با بازه پرداخت سود کوتاهتر در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار خواهد داشت.
- انتشار مستمر اطلاعات و اخبار
هرچه شرکت دارای اطلاعات شفافتری باشد، افراد با داشتن اطلاعات کافی میتوانند به راحتی تصمیمگیری نمایند بنابراین شرکتهای شفافتر دارای سهام بنیادیتر خواهند بود.
- عمر شرکت و میزان استهلاک
هرچه استهلاک ماشین آلات بیشتر باشد قطعا سودآوری شرکت پایینتر خواهد بود و در نتیجه از امتیاز سهام بنیادی شرکت کاسته خواهد شد. به طور کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را مشخص خواهد کرد و به وسیله تحلیل آنها میتوان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود.
باید توجه داشت که در روشهای تحلیلی 80 درصد اقتصاد بازار مبتنی بر حالات روانی افراد و 20 درصد بر پایه منطق است.
در حالی که تحلیل بنیادی وزن منطق را بالاتر در نظر میگیرد، ولی به طور کلی اهمیت حالات روانی را نمیتوان مدنظر قرار نداد و نباید این را فراموش کرد که تحلیل سهم “بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر” است و لازم است به صورت تخصصی فراگرفته شود.
دیدگاه شما