درک تحلیل سهام


او درهمان سال از «ادوارد دیویس جونز» که در زمینه تحلیل گزارشهای مالی فعالیت میکرد دعوت به همکاری نمود. تا اینکه در نوامبر ۱۸۸۲ نشریه داو جونز وشرکا در زمینه تحلیل وسرمایه گذاری را تاسیس نمود. بعد از مدتی «چارلز برگ استرسر» هم به آنها ملحق و پس از گذشت زمانی کوتاه آمار مشترکین آنها به بیش از ده هزار نفر رسید. در نتیجه نشریه داو جونز و شرکا به یکی از مهم ترین منابع اخبار و اطلاعات سرمایه گزاران تبدیل شد.

تحلیل تکنیکال- درس ۵: شاخص میانگین متحرک MA

اگر قبل از شروع این درس از تحلیل تکنیکال، درسهای استعاره ای برای درک شاخص‌ها و نیز تقسیم بندی انواع شاخص‌ها را مطالعه نکرده‌اید، لطفاً قبل از مطالعه ادامه این مطلب، دو درس اشاره شده را مطالعه فرمایید.

در این مرحله از آشنایی با تحلیل تکنیکال، می‌خواهیم برخی از متداول‌ترین شاخص‌های تحلیل تکنیکال را مرور کنیم. شاخص های تکنیکال، معیارهای عددی هستند که هر کدام به صورت فرمولی خاص از ترکیب پارامترهای مختلف بازار،‌ حاصل می‌شوند. عموم شاخص‌های تکنیکال بر روی قیمت معاملات تمرکز دارند.

ساختن شاخص، کار پیچیده‌ای نیست و هر کسی می‌تواند هر شاخصی که دلش می‌خواهد را بسازد. به عنوان مثال، ما می‌توانیم شاخصی به نام شاخص متمم مطرح کنیم و آن را به صورت زیر تعریف نماییم:

شاخص متمم =

(قیمت امروز سهم الف + دو برابر قیمت دیروز سهم ب + هفت و نیم برابر قیمت سه هفته پیش سهم ج) تقسیم بر (میانگین قیمت سهم الف و ب)

تعریف کردن یک شاخص به همین سادگی است. به خاطر همین است که در تقسیم بندی انواع شاخص‌ها اشاره کردیم که یک مدیر، همه دقیقه‌های تاخیر کارکنانش را با هم جمع می‌زند و به عنوان یک شاخص مورد بررسی قرار می‌دهد.

آنچه مهم است مفید بودن یک شاخص است. شاخص تکنیکال مفید، شاخصی است که بتواند به تحلیل روند بازار کمک بهتری کرده و ابزاری مناسب برای ارزیابی تصمیم‌های معاملاتی باشد.

همانطور که از درسهای اول تحلیل تکنیکال به خاطر دارید، هدف از تحلیل تکنیکال انجام معجزه‌ای در سرمایه گذاری و بورس و بازارهای مالی نیست. بلکه کاهش سهم خطاهای انسانی و خطاهای احساسی در تحلیل و ارزیابی شرایط موجود است.

میانگین متحرک به عنوان یکی از ساده‌ترین شاخص‌ها، در این زمینه می‌تواند کمک خوبی محسوب شود. در درس‌های آینده به شاخص‌های جدی‌تر و پیچیده‌تر و نحوه تحلیل و استفاده از آنها خواهیم پرداخت.

ضمناً از هم اکنون به عنوان یک قرارداد برای استفاده از نمادها، هر جا که از میانگین متحرک صحبت کنیم از MA استفاده می‌کنیم و تعداد روزهای آن را بلافاصله بعد از MA می‌آوریم. بنابراین MA9 یعنی میانگین متحرک ۹ روزه.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تحلیل تکنیکال به شما پیشنهاد می‌کند:

دوره تحلیل بنیادی

این دوره آموزشی دومین دوره از مجموعه دوره های پنج گانه بازارهای مالی، (با تاکید بر بازارسهام) می باشد که در پایان دوره فراگیران توانایی های تحلیل گری در بازار در حوزه اوراق مسکن ،تحلیل گری در بازار در حوزه سهام ،تحلیل گری در بازار در حوزه طلا (سکه) ،مطالعه و تحلیل گزارشات مالی در بازارهای مالی ،تشخیص فرصت های خرید سهام مناسب و تشخیص فرصت های فروش سهام را خواهند داشت.

انجام عملیات در بازار سهام ایران و همچنین انتقال مفاهیم لازم برای انجام معامله گری کاربردی

محتوای دوره

  • کلیات بازار اوراق بهادار
  • اصول تحلیل گری و انواع تحلیل در بازار سهام
  • تحلیل گری بنیادی و مفاهیم اولیه آن
  • تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصادی کشور
  • تحلیل وضعیت سیاسی اقتصادی جهان
  • تجزیه و تحلیل صنایع
  • درک کسب و کارها و تحلیل شرکتها
  • شناخت صورتهای مالی و کارکرد هریک از صورت ها
  • تحلیل نسبت های مالی و تعیین ارزش سهام
  • شیوه های ارزش گذاری سهام
  • انواع ارزش های رایج مالی و تفاوت آن با قیمت
  • ریسک و انواع آن و نقش آن در کسب بازده
  • بررسی نظریه بازار کارا و نقش آن در ارزش گذاری
  • ارزش گذاری پروژه ها و شرکتهای فعال در بازار های اولیه و ثانویه
  • بررسی و انتخاب شرکت های مناسب جهت سرمایه گذاری

استاد دوره :

  • استاد قاسم مطهری اصیل
  • استاد دانشگاه و عضو نوابغ جوان
  • تحلیلگر و معامله گر حرفه ای در بورس اوراق بهادار

هزینه :

هزینه شرکت در کلاس آنلاین (مجازی) مورد نظر مبلغ 1،272،000 تومان بوده که بمناسبت ایام محرم الحرام به مبلغ 720،000 تومان می باشد.

تاریخ و زمان برگزاری :

قابل توجه عزیزان ، ظرفیت کلاس به اتمام رسیده و ثبت نام پایان پذیرفته است . به زودی تاریخ جدید دوره اعلام خواهد شد

درک تحلیل سهام

در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکت‌ها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را با‌دقت و به‌ صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.

در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایه‌گذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.

چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟

دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:

  • تحلیل بنیادی
  • تحلیل تکنیکال

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.

تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایه‌گذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی می‌کند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایه‌ای و یا اساسی هم گفته می شود.

در روش بنیادی سرمایه‌گذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند که آیا سهام این شرکت برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر؟

به‌طورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:

  • عوامل محیطی یا کلان
  • عوامل مرتبط با صنعت
  • عوامل درونی شرکت

در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین می‌کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیم‌گیری می‌کند.

۱- اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.

۲- اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.

۳- اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایه‌گذار ندارد.

با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله می‌شود. سرمایه‌گذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایه‌گذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام می‌کند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.

حال اگر در همین مثال، سرمایه‌گذار پس از تحلیل قیمت سهام درک تحلیل سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری می‌کند و اگر این سهم را در سبد سرمایه‌گذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید یا فروش این سهام هیچ‌گونه سودی را نصیب سرمایه‌گذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله می‌شود.

شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت‌ها، همواره دست‌خوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکت‌ها نیز به‌صورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایه‌گذارانی موفق‌تر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.

۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:

۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح می‌کند.
۲ – شما می‌توانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

دومین روش تجزیه ‌و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توانند قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کنند. و این جمله معروف بسیار به‌کاربرده می‌شود که «گذشته، چراغ راه آینده است».

تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی می کنند و درصورتی‌که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می‌کنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه‌گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.

به‌عنوان‌مثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتی‌که تحلیل‌های تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایه‌گذار اقدام به خرید آن سهم می‌کند، زیرا با این کار می‌تواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایه‌گذار نه‌تنها از خرید سهام این شرکت صرف‌نظر می‌کند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریع‌تر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته می‌شود.

بنابراین تحلیل درک تحلیل سهام تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها می‌باشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل می‌باشد.

۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است

به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معامله‌گران، از تمامی مؤلفه‌های اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.

۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند

در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه می‌دهد، مگر این‌که سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شده‌ای وجود دارد که می‌گوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.

۳- تاریخ قابل تکرار است

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و داده‌های ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیش‌بینی از خود نشان می دهند.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟

سرمایه‌گذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشته‌اند، با استفاده از روش‌های مختلف آینده این بازارها را پیش‌بینی کنند. بدین منظور عده‌ای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیش‌بینی وضعیت آینده دارایی‌ها روی آوردند.

این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرف‌داران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.

مزایای تحلیل تکنیکال:

یادگیری آسان: از ویژگی‌های تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوه‌های تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده‌ بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی می‌توانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.

انعطاف‌پذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال می‌توان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و از دیگر قابلیت‌های این روش، امکان تحلیل و معامله‌گری در دوره‌های زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه‌ مدت (دقیقه‌ای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) می‌باشد.

سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معامله‌گران یک مزیت محسوب می‌شود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت دارایی‌ها بسیار وقت‌گیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.

نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه درک تحلیل سهام درک تحلیل سهام است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش دارایی‌های مختلف را خواهید داشت.

معایب تحلیل تکنیکال:

تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانه‌های هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.

تفاسیر مختلف: مهم‌ترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و داده‌های یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معامله‌گر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.

سیگنال‌های معاملاتی متعدد: اگر معامله‌گر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنال‌های معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایه‌گذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.

عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معامله‌گران خواهد شد.

عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت دارایی‌هایی نظیر سهام عرضه اولیه، از داده‌های کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آن‌ها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمی‌توان از روش‌های تکنیکالی استفاده نمود. چون همان‌طور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت می‌باشد.

مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

مزیت اول- انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.

در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هر زمان که خواستید و درک تحلیل سهام با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد در صورتی که تحلیل‌گر درک تحلیل سهام تکنیکال با ابزار سریع و انعطاف‌پذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.

مزیت دوم- قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال فقط در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند.

مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.

یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.

به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه‌ وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایه‌گذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل می‌کند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و به‌صورت مستمر، عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.

زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از روش هایی است که برای ارزیابی و تحلیل سهام و بازارهای مالی با استفاده از نمودارهایی مانند قیمت یا میزان و حجم معاملاتی که در طول زمان های مشخصی انجام شده صورت می گیرد. از طریق تحلیل تکنیکال معامله کنندگان می توانند میزان حرکات یا نوسانات قیمت ها را برای آینده پیش بینی کنند. در این مقاله تاریخچه ای در خصوص تاریخچه تحلیل تکنیکال را بیان می کنیم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال به بیش از ۳۰۰ سال بیش باز می گردد و همه چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت و سهام شروع شده است. هلندی ها و ژاپنی ها اولین کسانی بودند که در تحلیل تکنیکال پیشقدم شدند. حتی روش تکنیک های شمعی برای نخستین مرتبه در ژاپن برای قیمت برنج پایه گذاری شد.

در قرن هفدهم «جوزف وگا» در هلند و در قرن هجدهم «مونه هیسا هما» در ژاپن از جمله اولین نفراتی بودند که این شکل از پیش بینی قیمت را رواج درک تحلیل سهام دادند. اما زمینه های پیشرفت آن برای نخستین بار توسط «چارلز داو» در آمریکا پایه گذاری شد. چارلز هنری داو (charles dow) روزنامه نگار آمریکایی در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر «استرلینگ کانک نیکت» به دنیا آمد. وی در ۲۹ سالگی به نیویورک رفت و دراین شهر وارد بازارهای سرمایه گذاری شد. او ابتدا با نوشتن گزارش ها و مقالات به عنوان خبرنگار حوزه مالی در روزنامه ای کار خود را آغاز کرد.

چارلز داو پدر علم تحلیل تکنیکال

چارلز داو charles dow

او درهمان سال از «ادوارد دیویس جونز» که در زمینه تحلیل گزارشهای مالی فعالیت میکرد دعوت به همکاری نمود. تا درک تحلیل سهام اینکه در نوامبر ۱۸۸۲ نشریه داو جونز وشرکا در زمینه تحلیل وسرمایه گذاری را تاسیس نمود. بعد از مدتی «چارلز برگ استرسر» هم به آنها ملحق و پس از گذشت زمانی کوتاه آمار مشترکین آنها به بیش از ده هزار نفر رسید. در نتیجه نشریه داو جونز و درک تحلیل سهام شرکا به یکی از مهم ترین منابع اخبار و اطلاعات سرمایه گزاران تبدیل شد.

درجولای۱۸۸۴ داو توانست میانگین های داوجونز را به وجود آورد که از ۹ سهم راه اهن و دو شرکت صنعتی تشکیل شده بود. این شاخص در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم پیشرو در صنایع آمریکا به وجود آمد که البته از آن ۱۲ سهم امروزه فقط سهام شرکت جنرال الکتریک باقی مانده است. در سال۱۸۸۹، داو، روزنامه «وال استریت ژورنال» را تأسیس کرد که از آن زمان تا امرزو یکی از معروفترین جراید در حوزه بازار سهام در نیویورک به شمار می آید.

داو با سعی بسیار خود در بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام از طریق نشر مقالات در وال استریت ژورنال، مردم راذبا اصول و مبانی اولیه تحلیل تکنیکال آشنا کرد. به همین سبب وی سهم بسزایی در گسترش این روش تحلیل در طی ۱۰۰ سال اخیر داشته است و پیروانش با تکمیل دیدگاه وی در رشد و تکمیل آن یاری رساندند.

گفتار و دیدگاه داو درمورد رفتار بازار و روند آن که به نظریه داو مشهور است، بر مبنای فلسفه ای است که می گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معناداری را به درون خود جذب کرده و آن را بازتاب می دهد.

اصول نظریه داو

داو سه اصل بسیار مهم را سر رشته تحلیل تکنیکال قرار داد و می توان گفت با این سه اصل تاریخچه تحلیل تکنیکال آغاز شد:

۱- بازار همه چیز را منعکس می کند:

اگر کسی این اصل را به درستی درک نکرده باشد، یادگیری تحلیل تکنیکال تقریباً برایش بیهوده است. تحلیلگران اعتقاد دارند فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و سایر اتفاقات در قیمت هر سهم تاثیر می گذارد و قیمت تمامی این عوامل را منعکس می کند.

۲- قیمت ها دارای درک تحلیل سهام روند بوده و تغییرات آن ها تصادفی نیستند:

این بدین معناست که بعد از شکل گیری یک روند، قیمت در همان جهت حرکت می کند، تا زمانی که روندی مخالف آن شگل بگیرد. این فرضیه را می توان بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره ی حرکت دانست. پس قیمت ها تا زمانی که عامل بازدارنده ای مسیر آنها را منحرف نکند، به همان سو پیش می روند.

۳- تاریخ تکرار می شود:

اصل مهم دیگری این است تاریخ، تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال برای بررسی نوسانات قیمت در بازار و درک روندها، از نمودار و الگوهای قیمت استفاده می کند و این الگوها سالهاست که مورد قبول واقع شده اند.

با بیان این سه اصل از سوی داو، دیگر تحلیلگران و ریاضی دانانی که به این روش از پیش بینی آینده علاقه‌مند بودند، الگویی را برای کار خود یافتند و در نتیجه امروزه شاهد روش ها و تکنیک های بسیار زیادی در این حوزه هستیم. از دیگر اشخاصی که دانش تحلیل تکنیکال را بیش از پیش گسترش داده اند می توان به «رالف الیوت»، «ویلیام گن»، «آلن حال اندرو» و «گویچی هوسودا» نیز اشاره نمود که در آینده از دستاوردهای مهم این اشخاص نیز، مطالبی را خدمت شما ارایه خواهیم کرد.

تحلیل بورس (ویدئو)

تحلیل بازار های مالی

برای فعالیت در بازار بورس ایران و بورس های بین المللی، شناخت بازار و درک کردن نوسانات بازار و نیز تحلیل اتفاقات پیرامون آنها از مهم ترین و اساسی ترین مهارت هاست. در این مقاله سعی داریم به بررسی روش های تحلیل مختلف در بازار سرمایه بپردازیم. برای شناخت چرایی و روش های تحلیل در بازار سرمایه، ادامه مقاله را از دست ندهید.

فهرست محتوای این مقاله

  • آیا بازارهای مالی به تحلیل نیاز دارند؟ چرا؟
  • در بازار بورس چند نوع تحلیل وجود دارد؟
  • بررسی روش های تحلیل
  • تفاوت روش تکنیکال با بنیادین در چه چیزهایی است؟
  • مهم ترین تفاوت روش های تحلیل
  • چگونه دو روش تکنیکال و بنیادین می توانند با هم به کار گرفته شوند؟
  • جمع بندی تحلیل بازارهای مالی

آیا بازارهای مالی به تحلیل نیاز دارند؟ چرا؟ (تحلیل بورس)

فعالیت در بازار بورس ایران و بورس های بین المللی، مانند فعالیت در هر شغل و رشته ای نیاز به مهارت هایی دارد که یکی از مهم ترین آنها شناخت این بازارهاست. شناخت بازار بورس بدون توانایی تحلیل بازار عملا امکان پذیر نخواهد بود. هر معامله گری برای درک موقعیت های خرید سهام شرکت ها و نیز موقعیت های فروش در بازار باید بتواند از روش های مختلف تحلیل بهره برداری نموده و پایبندی به آنها را سرمشق معامله گری خود قرار دهد.

تحلیل بورس با میلاد تهرانی

در بازار بورس چند نوع تحلیل وجود دارد؟

به طور کلی دو نوع روش تحلیل وجود دارد. 1- تکنیکال 2- بنیادین یا «فاندامنتال»

تحلیل گران تکنیکال «چارتیست ها» معتقدند که همه چیز در نمودارهای قیمت نهفته است و تحلیل‌ گران بنیادین روش خود را بر اساس بررسی صورت های مالی شرکت ها، کلیت اقتصاد جامعه، رفتار سیاست مداران و … بنا نموده اند.

بررسی روش های تحلیل در بورس

در روش تکنیکال، چارتیست ها از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند که به کمک آنها به بررسی بازار معاملاتی بورس می پردازند. نمودارهای قیمتی که خود انواع مختلفی دارد و مهم ترین آنها نمودار های شمعی ژاپنی یا به اصطلاح کندل استیک است، الگوهای حرکت قیمتی که ترکیبی از در کنار هم قرار گرفتن تعدادی شمع ژاپنی است، کندل شناسی و الگوهای کندل استیک، اندیکاتورها و اسیلاتورهای مختلف از جمله RSI، MACD و …، ابزار فیبونانچی که خود زیر مجموعه های مختلفی را داراست، الگوهای هارمونیک و غیره .

همچنین تحلیل گران آماری توجه زیادی به مقاوت ها و حمایت ها در نمودار ها قیمتی دارند. به این معنا که سهم هنگامی که در نقطه مقاوت یا حمایت قرار بگیرد نیاز به توجه و بررسی هر چه تمام تر دارد.

تفاوت روش تکنیکال با بنیادین در بورس چه چیزهایی است؟

در روش فاندامنتال، بنیادی کاران همان طور که از نام روش پیداست باید به موضوعات بنادین در مورد کلیت بازار، نماد های مورد نظر و … پرداخته و از علوم مختلف جهت بررسی های خود استفاده نمایند. از علم حسابداری برای بررسی اطلاعات آماری و صورت های مالی شرکت ها، از علوم سیاسی جهت تحلیل رفتارهای سیاسی موثر در بازار بورس، از علوم مربوط به جامعه شناسی جهت شناسایی میزان و نوع اثرگذاری اخبار مختلف بر کلیت جامعه و … .

در کنار این موارد، شناخت فعالین و مدیران شرکت های حاضر در بازار به جهت بررسی رفتاری و عملکردی آنها و تأثیراتی که در صنایع و شرکت ها می توانند به جا بگذارند برای هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک شدن نتایج تحلیل های بنیادین کارآمد است.

تفاوت دیگری که این دو روش با هم دارند این است که یک تحلیل گر آماری یا همان چارتیست به راحتی می درک تحلیل سهام تواند انواع مختلفی از سهام حاضر در صنایع مختلف را در بازه ی زمانی کوتاه تری مورد بررسی قرار دهد؛ مثلا سهام خودروسازی، موادغذایی، سهام شرکت های پالایشی و پتروشیمی یا حتی سکه، طلا، ارز ها و … را به سهولت کنکاش نموده و دست به خرید و فروش بزند.

اما برای یک فاندامنتالیست این امکان فراهم نیست؛ چرا که بررسی صورت های مالی مختلف علاوه بر تخصص لازم به زمان بیشتری هم نیاز دارد و نیز سرک کشیدن به صنایع مختلف نیازمند شناخت کافی از صنایع مختلف دارد. به همین جهت بنیادی کارها معمولا سهام های خاصی را خرید و فروش می نمایند و به سراغ هر سهامی نمی روند.

تحلیل بورس با میلاد تهرانی

مهم ترین تفاوت روش های تحلیلی بورس

از مهم ترین تفاوت های روش تکنیکال و بنیادی، تفاوت در مدت زمان انتظار برای بازدهی سهام است. تکنیکال کارها عموما نگاه های کوتاه مدت و میان مدتی درک تحلیل سهام به سهام دارند و از نوسانات موجود در افت و خیز قیمت سهام استفاده می کنند اما بنیادی کارها با به دست آوردن ارزش ذاتی سهام شرکت ها و شناسایی سهامی که ارزش بازار آنها بسیار پایین تر از ارزش ذاتی است، اقدام به خریدن سهام شرکت ها نموده و معمولا نگاه های بلند مدتی به بازدهی سهام خریداری شده دارند.

چگونه دو روش تکنیکال و بنیادین می توانند با هم به کار گرفته شوند؟

شاید در نگاه اول کنار هم قرار گرفتن دو روش تکنیکال و بنیادین سخت به نظر برسد چرا که مسیر هر کدام کاملاً متفاوت از یکدیگر است ولی واقعیت این است که یک چارتیست بعد از آن که از طریق نمودارها سیگنال گرفت وقتی با روش بنیادین هم از ارزنده بودن سهام اطمینان پیدا کند با خیال راحت تری به معامله نماد خواهد پرداخت.

همین طور بنیادین کارها بعد از بررسی صورت های مالی و رسیدن به سیگنال با استفاده از نمودارها می توانند با خیال راحت از نوسانات قیمت سهام استفاده کنند و سود خود را دو چندان نمایند.

البته شایان توجه است که استفاده هم زمان از هر دو روش نیازمند راهبردهای خاص و مهارت های فردی بسزایی است.

جمع بندی تحلیل بازارهای مالی

تحلیل بورس با میلاد تهرانی5

دانستیم که در بازار سرمایه دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی (فاندامنتال) داریم. هر کدام از این ها در جای خود ارزشمندند و انتخاب هر یک از آنها یا هر دوی آنها به استراتژی فرد و توانمندی وی بستگی دارد.

ابزار اصلی چارتیست ها نمودارهای قیمتی همچون نمودار خطی، نمودار میله ای و نمودارشمعی ژاپنی است و ابزار بنیادی کارها اغلب صورت های مالی است.

بر اساس استراتژی و مهارت های فردی این امکان وجود دارد که از هر دو روش به صورت هم زمان استفاده کنیم و این کار خطاهای ما را به حداقل ممکن خواهد رساند.

اگر قصد دارید به صورت تخصصی در رابطه با هر یک از این روش ها مهارت پیدا کنید، کافی است به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نموده و مقالات مرتبط را مطالعه نمایید و یا از فیلم های آموزشی آکادمی طهرانی استفاده کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.